ولایت و جانشینی
شیعیان با توجه به حمل معنای کلمه ولی بر سرپرستی و خلافت، به امامت و ولایت بلافصل امام علی (علیهالسلام) باور دارند. با بررسی تنها چند روایت در کتب حدیثی اهل سنت میتوان گفت که کلام ایشان صحیح است.
پیامبر اسلام از زمان بعثت تا آخر عمر شریفشان در مناسبتهای مختلف، حضرت علی را وصی و جانشین خود معرفی کردند تا امت بعد ایشان گمراه نشود، حتی خلفای غاصب هم این نکته را میدانستند؛ تاریخ گواه است که آنان در جریان غدیرخم به امیرالمؤمنین تبریک گفتند اما بعد رحلت پیامبر، حق ایشان را غصب کردند.
مخالفین مذهب تشیع با بهانههای واهی شروع به تهمت بر علیه مذهب تشیع کرده و با دروغ و تهمتهای ناروا تلاش دارند تا این مذهب که یکپارچه پیرو اهل بیت پیامبرند را مورد هجمه قرار دهند؛ اینان مدعی هستند که شیعه امامیه هیچ تناسب و سنخیتی با دیگر فرق اسلامی نداشته و ندارند.
در کتب روایی اهل سنت روایت معروفی است که اکثراً آن را نقل کردهاند و آن روایت عبارت است از: «...اثنی عشر خلیفه؛ کلهم من قریش» که به اعتقاد ایشان این روایت مقصودش دوازده امام شیعه نیست، اما برخی از ایشان انصاف داشته و متمایل به نظر شیعه شدند.
از اعتقادات شیعه این است که پیامبر اکرم، جانشینان بعد از خود را معرفی کرده است که اولین آنان، علی (علیهالسلام) است که در مناسبتهای مختلف توسط پیامبر معرفی شده تا امت بدون سرپرست رها نشود، اما بعد از رحلت پیامبر، برخی از اصحاب انحرافات زیادی را بهوجود آوردند.
یکی از اختلافات بین شیعه و سنی در بحث اصول دین است که در سه مورد (توحید و نبوت و معاد) مشترک است، اما در امامت با ایشان مخالف است، چرا که برای شیعه امامت اصلی از اصول دین است که اهل سنت به آن اعتقاد ندارند. اما جالب توجه اینکه برخی از ایشان به آن اقرار دارند.
ابنحجر با تمسک به فراز اخیر روایت دوازده خلیفه یعنی «کلهم یجتمع علیه الناس» بر قول خود پافشاری کرده و مدعی است که بر لیست اسامی خلفای مورد عقیده وی، اجماع صورت گرفته است. این در حالی است که ضمن اعتراف علمای اهلسنت بر ضعف روایت، اجماعی بر اسامی مذکور اقامه نشده است.
به واقع باید چه کسانی را جانشین پس از پیامبر دانست؟ اهلسنت مدعی هستند که با توجه به روایت (یکون بعدی اثنیعشر خلیفه)، خلفا همان امویان هستند که هرج و مرج نیز در پایان حکومت ایشان بوده است. این در حالی است که هرج و مرج و خونریزی در اواسط حکومت آنها بوده است و این روایت بر دوازده امام قابل تطبیق است.
یهودیت از همان ابتدای تولد دین اسلام، علم مخالفت با این دین الهی را برداشت. لذا رسول خدا مسلمانان را از مصاحبت و همنشینی با افراد اهل کتاب منع میکرد و حتی با کسانیکه ارتباط و انسی با یهود داشتند، برخورد میکرد و آنها را از عواقب این کار میترساند، اما برخی بودند که همچنان به رفت و آمد با یهود اصرار داشتند.
نبی مکرم اسلام بارها و بارها در ایام حیات مبارکش سخن از جانشینی و خلافت خود کرده است و در تمامی آنها یا تلویحا و یا صراحتا جانشین خود را معین نموده است، که بارزترین آنها معرفی حضرت علی (علیهالسلام) در روز غدیر خم است. حال چگونه است که برخی از مسلمانان این امر را نپذیرفتهاند؟ یا چه انگیزهای سبب غصب این مقام شده است؟
یکی از مباحث مهم در دین اسلام بحث امامت و ولایت و جانشینی بعد از پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) است، که در میان فرق و مذاهب اسلامی مورد اختلاف است و هر مذهبی با استدلال و ادله قرآنی و روایی سعی دارد تا عقیده خود را اثبات کنند، اما آنچه مهم است این حقیقت است که کسی لیاقت این سمت را دارد که از هر جهت بر دیگران برتری داشته باشد و خدا و رسولش به آن امر کرده باشد.
از نگاه شیعیان امامت دنبالهروی نبوت رسولان است و این مهم در کتب اهلسنت نیز آمده است. اهلسنت از آنجا که نتوانستند اصل روایت حامل بشارت به دوازده امام را رد کنند، در صدد توجیه این روایت برآمده و با بهانه تراشی به دنبال تطبیق آن بر حاکمان جائر هستند.
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: «پس از من از ابوبکر و عمر پیروی کنید». این ادعایی است که از سوی برادران اهلسنت بیان شده است. در سند این روایت افرادی هستند که در ضعف ایشان از سوی خود اهلسنت شکی نیست. به عنوان مثال میتوان به عبدالملک بن عمیر اشاره کرد که فردی ضعیف است.
یکی از مسائل چالش برانگیز، مقوله جانشینی پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) است. اهلسنت با پذیرش نظریه خلافت، انتخاب جانشین را به مردم واگذار کرده و مذهب تشیع آنرا از موهبتهای الهی میداند. شیعیان برای اثبات دیدگاه خود به روایت بشارت دوازده جانشین استناد کرده و آنرا متکی به کتب اهلسنت میدانند.