حدیث دوازده جانشین

  • 1397/02/29 - 22:12
به واقع باید چه کسانی را جانشین پس از پیامبر دانست؟ اهل‌سنت مدعی هستند که با توجه به روایت (یکون بعدی اثنی‌عشر خلیفه)، خلفا همان امویان هستند که هرج و مرج نیز در پایان حکومت ایشان بوده است. این در حالی است که هرج و مرج و خونریزی در اواسط حکومت آن‌ها بوده است و این روایت بر دوازده امام قابل تطبیق است.

خلاصه مقاله
پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) برای بعد از خود، از دوازده خلیفه نام‌ برده که از آن تحت عنوان حدیث دوازده جانشین نام برده می‌شود. در پایان این روایت بیان شده است که پس از این دوازده خلیفه، هرج و مرج به وجود آمده و به همین جهت، اهل‌سنت به دنبال تطبیق این روایت بر امویان هستند. این در حالی است که به باور شیعه، این روایت قابل تطبیق بر دوازده امام معصوم است و تفسیر اهل‌سنت از این روایت ناصحیح است. چرا که هرج و مرج نه تنها در اواخر حکومت بنی‌امیه نبوده است، بلکه در اواسط و قلب آن بوده است.

متن مقاله:
یکی از احادیثی که مساله جانشینی پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را مورد توجه قرار داده و به دنبال تعیین مصادیق آن است، حدیث دوازده خلیفه است. پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در این‌باره می‌فرماید: «پس از من دوازده نفر خليفه كه از قريش هستند بيرون خواهند شد، پرسيدند پس از آن‌ها چه خواهد شد؟ فرمود: بعد از اين دوران هرج و مرج خواهد آمد.»[1] این روایت نزد پیروان مکتب تشیع مورد پذیرش قرار گرفته و محتوای آن را متواتر معنوی می‌دانند؛[2] اهل‌سنت نیز بر این حدیث صحه گذاشته و سند آن را صحیح می‌دانند.[3]
بدون شک این روایت به اندیشه شیعه مبنی بر قبول دوازده امام معصوم (علیهم‌السلام) نزدیک‌تر است و از این‌روی عالمان اهل‌سنت به دنبال توجیهی برای آن هستند. به عنوان مثال ابن‌حجر عسقلانی از استوانه‌های علمی اهل‌سنت این حدیث را قابل تطبیق بر خلفای بنی‌امیه می‌داند و در تبیین آخر روایت «ثمّ يكون الهرج»، بیان می‌کند که هرج و مرج همان قتل‌های فراوانی است که در انتهای حکومت بنی‌امیه منتشر شد.[4]
این در حالی است که تاریخ گواهی می‌دهد، خونریزی‌های فراوان در زمان حکومت عبدالملک و یکی از حاکمان خونریز وی یعنی حجاج بن یوسف ثقفی رخ داده است. این مطلب از سوی سیوطی یکی از عالمان بزرگ اهل‌سنت تایید شده است.[5]

پی‌نوشت:

[1]. «يكون بعدي اثنا عشر خليفه كلهم من قريش»، فقالوا له: ثمّ يكون ماذا؟ قال: «ثمّ يكون الهرج». طبرسی، امین‌الاسلام، اعلام الوری باعلام الهدی، بی‌جا، بی‌تا؛ ج 2، ص 161. ابن‌کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، تحقیق:‌ علی شیری، دار احیاء التراث، بیروت، چاپ اول، 1408 ه. ج 6، ص 279.
[2]. ابن‌بابویه قمی، محمد بن علی،  1413 ه، من لا یحضره الفقیه،‌به کوشش علی اکبر غفاری، قم، انتشارات اسلامی؛ ج 4، ص 180.
[3]. البانی، ناصر الدین، سلسله الاحادیث الصحیحه، ریاض، مکتبه المعارف، 1415 ه، ج 1، ص 719.
[4]. ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، بیروت، دار المعرفه، بی‌تا، ج 13، ص 214.
[5]. سیوطی، جلال الدین، 1371 ه، تاریخ الخلفاء، مصر، سعادت؛ ص 220.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.