علم غیب
امام صادق (علیهالسلام) ششمین حجت خدا بر امت اسلامی و رئیس مذهب تشیع، دوران سراسر با برکت خود را در ترویج تعالیم ناب اسلام و تربیت شاگردانی که هر کدام از آنان چهرههای مشهور و دانشمندان فرزانهی دوران بودند، سپری کردند. اما مشهورترین اثری که از امام جعفر بن محمد (علیهماالسلام) به یادگار مانده، تبیین علم امام و شرح آن است.
غیبدانی انبیاء وغیر انبیاء یکی از مسائل کلامی است که از دیرباز تاکنون اندیشمندان مسلمان را به خود مشغول کرده و درباره آن اظهارنظرهای متفاوتی ابراز داشتهاند. وهابیت در طول تاریخ برای تاختن به شیعیان این مسئله را بهانه قرار دادهاند و با اعتقاد شیعه به علم غیب غیرانبیا، از جمله امامان، مخالفت، و شیعیان را به شرک و غلو متهم کردهاند.
امام حسین (علیهالسلام) بدون استمداد از علم و امدادهای غیبی به هدف خود از قیام رسید و عملاً استمداد از علم غیب با پیروزی واقعی منافات داشت؛ چون با توجه به مفهوم پيروزى و شكست، به اين نتيجه مىرسيم كه پيروزى آن نيست كه انسان از ميدان نبرد سالم به در آيد و یا دشمن خود را به خاك هلاكت افكند، بلكه پيروزى آن است كه هدف خود را پيش ببرد و دشمن را از رسيدن به مقصود خود باز دارد و امام با این مصیبتها و سختیها توانست حق و باطل را مشخص کند و به هدفش برسد.
داود بن سلیمان نقشبندی، عالم سنی مذهب قرن 13 هجری، از قائلین علم غیب اولیاء الهی بوده و در برخی از آثارش، ادله فراوانی را در جهت اثبات آگاهی اشخاص صالح از امور غیبی، بیان میکند. به باور وی، اولیاء الهی از امور غیبی مطلعند، ولیکن اطلاع ایشان ازغیب، استقلالی نبوده، بلکه منوط به اذن الهی است.
طبق آیات و روایات، پیامبر گرامی اسلام چه در زمان حیات و چه در زمان ممات، عالم به غیب است و این علم غیب به صورت غیر استقلالی است؛ در حالیکه وهابیت تکفیری همچون البانی، قائل هستند پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نسبت به این دنیا هیچ علمی ندارد و عالم به غیب نیست؛ لذا گفتن «الله ورسوله اعلم» جایز نیست.
علم غیب داشتن پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) امری مسلم نزد مسلمانان است و تا قبل از وهابیت همه آن را پذیرفته بودند، اما با پیدایش فرقه گمراه وهابیت، این مساله از امور منافی با اسلام قلمداد شد، تا جایی که معتقد به آن را کافر و مشرک دانستند؛ با این وجود بزرگان سلفیه که وهابیت جیرهخواران سفره ایشان هستند، علم غیب را برای انسانهای عادی پذیرفته بودند.
علم غیب داشتن پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و اولیاء، امری ثابت در بین مسلمانان است؛ اما به خلاف اعتقاد مسلمانان، وهابیت معتقد است این امر برای پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) ثابت نیست و حتی مسلمانان نباید بدان معتقد باشند، از اینرو اگر چنین اعتقادی داشته باشند، کافر و مشرک میشوند؛ در حالیکه این دیدگاهشان مخالف آیات قرآن است.
برخی از وهابیان معتقدند که علم غیب مربوط به آینده مخصوص خداوند متعال است در حالی که در روایات بخاری آمده که پیامبر اخبار از غیب دادهاند همانند نزول حضرت عیسی در زمان ظهور امام الزمان است.
برخلاف عقیده وهابیت، پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) دارای علم غیب هستند و روایات فراوانی در صحیح مسلم، مؤید این ادعاست که از جمله، خبر دادن از قتل عمار، توسط فرقه باغیه و ... است.
در جواب به شبهه وهابیت در مورد علم غیب و چرایی نهضت امام حسین میگوییم: «علم غیب» به اذن خداوند است و هیچ تکلیفی بر متعلق آن از جهت حتمی الوقوع بودن، تعلق نمیگیرد؛ زیرا تکلیف، همواره به ممکنات تعلق میگیرد و لازمهی آن اختیاری بودن است، اما در این نوع از علم غیب، علم به قضای حتمی در زندگی انسان تأثیر ندارد و تکلیفآور نیست.
غیب به هر چیزی گفته میشود که از نظر شخص یا اشخاصی پنهان باشد. نه اینکه چیزی به نام «غیب» وجود دارد. لذا خیلی از مباحث یا چیزها در نظر برخی غیب و در نظر برخی دیگر مشهود است. پس منظور آن چیزی است که از نظر پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) در غیب است و نه آن چیزی که از نظر ما در غیب است.
قفاری اعتقاد به علم غیب امامان را ریشه در غلو و تنقیص علم الهی می داند. این در حالی است که علم الهی، ذاتی و بالاصاله بوده و علم غیب امامان معصوم از نظر کمیت (محدود بودن) و کیفیت (عرضی بودن) وابسته به علم ذاتی الهی است.
ناصر القفاری به عنوان یک مبلغ مطرح وهابیت مدعی است که اخبار کذب از سوی امامان شیعیان بازگو شده است که در این صورت علم غیب ایشان زیر سوال خواهد رفت. این در حالی است که این بیان نشان از عدم رجوع دقیق به کتب عالمان مکتب تشیع است.
حدیث افتراق در مقام خبر از وقوع اختلاف و پراکندگی در جهان اسلام است که از سوی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نقل شده است. این حدیث متواتر بوده و اشکال در آن ناشی از برداشت اشتباه از آن است. سرآغاز اختلاف مذکور در روایت را باید از زمان خود صحابه دانست که شامل منافقین و مومنین میشوند.