بررسی شبههی علم غیب امام حسین (ع)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از جمله پرسشهایی که از سوی وهّابیت با هدف تشویش افکار شیعیان و شبههافکنی در عقاید آنان مطرح میگردد این شبهه است که اگر امام حسین (علیه السّلام) دارای علم غیب بود، چرا به سوی کوفه حرکت کرد و خود را به هلاکت رساند.
درپاسخ میگوییم علم و آگاهی ائمه (علیهم السّلام) دو قسم است (علم غیب و علم مادّی):
قسم اول: «علم غیب» به اذن خداوند است و هیچ تکلیفی بر متعلق آن از جهت حتمی الوقوع بودن، تعلق نمیگیرد؛ زیرا تکلیف، همواره به ممکنات تعلق میگیرد و لازمهی آن اختیاری بودن است، اما در این نوع از علم غیب، علم به قضای حتمی در زندگی انسان تأثیر ندارد و تکلیفآور نیست. در چنین شرایطی امام (علیه السّلام) با علم به خطر، زندگی عادی خود را ادامه میدهد. علاوه بر اینکه کار حضرت عین «حیات» بوده است و نه «هلاک». بنابراین، آگاهی ائمه (علیهم السّلام) از سرنوشت غیبی خودشان تکلیفآور نبوده و به همینرو بجز در مواردی خاص که از سوی خداوند اجازه داشتند، از آن استفاده نمیکردند.
قسم دوم: «علم عادی»، همچون سایر انسانهای عادّی و معمولی که در مجرای اختیار آنچه را شایسته میبینند، انجام میدهند. این نوع علم به خلاف قسم اول، تکلیفآور است و اهلبیت (علیهم السّلام) شئون زندگی خویش را بر اساس همین علم تنظیم میکنند که در بندهای پیشرو اشاره خواهد شد.
الف) در کتاب شریف «کافی»، بابی با عنوان «الأئمّة إذا شاؤوا أن یعلموا علّموا» وجود دارد،[1] مبنی بر اینکه ائمه (علیهم السّلام) هرگاه اراده میکردند، میتوانستند از علم غیب، آگاه شوند، اما چون اراده الهی در امور مربوط به آنها بر اساس عمل به علم عادی بود، آنان نیز همان را اراده میکردند و اراده استفاده از غیب در این امور نمیکردند. پس استفاده میشود که علم غیب بهصورت بالفعل نیست، بلکه بالقوه است؛ یعنی، هرگاه ائمه (علیهم السّلام) اراده کنند و بخواهند چیزی را بدانند، خداوند سبحان آنان را آگاه میسازد و آن بزرگواران نیز جز در موارد لزوم که در راستای ارادهی الهی است ارادهی دانستن نمیکنند؛ چرا که آنان به مرتبهای از کمال و علوّ وجودی رسیدهاند که در اوج مقام فنا در ذات حق قرار گرفته، چیزی را برای خود نمیپسندند و همان را میپسندند که خداوند برای آنان میپسندد.
ب) علم غیب از ضروریات مذهب شیعه است که برگرفته از دلایل قطعی قرآن، سنّت و عقل میباشد؛ چرا که آنان در راستای اهداف رسالت و بر اساس نصب الهی، مسئولیت تبیین و تشریح آموزههای وحی، حفظ و نگهداری آنها را برعهده دارند و به همینرو باید از چنین موهبتی برخوردار باشند تا بتوانند حقایق وحی را به درستی تبیین کرده و اهداف رسالت انبیای الهی را جامه عمل پوشند.
بنابراین امام حسین (علیه السّلام) از موضوع شهادت در کربلا و جزئیات آن آگاه بود و به همینرو، حضرت در پاسخ به کسانیکه حضرت را از رفتن به عراق منع میکردند، میفرمود پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به من چنین امر فرموده: «ای حسین به سوی عراق برو، زیرا خداوند مایل است تو را کشته ببیند!»[2]
و یا در خبر دیگری که در منابع اهلسنت که مورد قبول وهّابیت است نیز آمده، با خبرهایی که به آن حضرت داده میشد، یقین بر شهادت حاصل گشته بود: «حسین (علیه السّلام) فرمود: به خدا سوگند! اگر حتی به اندازهی وجبی به سوی محدودهی حرم خارج شوم، برای من بهتر است تا آنکه داخل حرم بمانم و کشته شوم؛ چرا که بهخوبی میدانم که به هر سو روم، آنان دست از سر من بر نخواهند داشت و تا مرا نکشند آرام نخواهند نشست.»[3]
از اینرو حضرت با اینکه از کشته شدن خود آگاهی داشت، عاقلانه و آگاهانه خود را فدای دین نمود تا از شریعت که حفظ و صیانت از آن، بر عهده امام است، پاسداری نماید؛ به همینرو، دیگران را بر ماندن اجبار نفرمود و بیعت را از تمامی افراد حتی نزدیکان خود برداشت و آنان که ماندند با علم به اینکه کشته خواهند شد، ماندند و جانفشانی نمودند.
پینوشت:
[1]. الکافی، شیخ کلینی، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ج 1، ص 258.
[2]. «یا حسین اخرج الی إلعراق إنّ شاء ان یراک قتیلاً.» اللهوف فی قتلی الطفوف، سید بن طاووس، أنوار الهدی، قم، ص 40.
[3]. «... ثمّ قال الحسین والله لإن اقتل خارجا منها بشبر أحبّ إلیّ من أن اقتل داخلا منها بشبر وأیم الله لو کنت فی حجر هامّة من هذا الهوامّ لاستخرجونی حتّی یقضوا فی حاجتهم و والله لیعتدنّ علیّ.» تاریخ طبری، طبری، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 3، ص 295.
دیدگاهها
غلامرضا
1398/01/22 - 19:29
لینک ثابت
بسم الله الرحمن الرحیم
افزودن نظر جدید