علم غیب اولیاء الهی در نگاه داود بن سلیمان نقشبندی
خلاصه مقاله
عده زیادی از مسلمانان معتقدند که پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآله) و اولیاء الهی، از غیب، آگاهی دارند. ایشان، ادله متعددی نیز برای اثبات این مدعا اقامه کردهاند. در مقابل، وهابیون منکر علم غیب اشخاص صالح شده و بر این باورند که آن بزرگواران به غیب، علم ندارند؛ از همین رو، بسیاری از عالمان اسلامی در مقابل این دیدگاه وهابیون ایستاده و مباحثی را در جهت نقد وهابیت بیان کردهاند.
داود بن سلیمان نقشبندی از جمله عالمان سنی مذهبی به حساب میآید که معتقد است ادله فراوانی بر آگاهی اولیاء الهی از امور غیبی، دلالت دارد. به زعم داود بن سلیمان، آیاتی که وهابیون در جهت انکار علم غیب بدان استناد کردهاند، اصلِ علم غیب را رد نمیکند، بلکه تنها بر این دلالت دارند که علم غیب اشخاص صالح، استقلالی نیست، بلکه عنایتی از سوی پرودگار است.
متن مقاله
داود بن سلیمان نقشبندی از علمای اهل سنت قرن سیزدهم هجری است که در مورد مذهب وی اختلاف وجود دارد؛ برخی او را حنفی[1] و عدهای نیز او را شافعی دانستهاند.[2] بسیاری از آراء داود بن سلیمان، همانند دیگر علمای اهل سنت، تفاوتهای جدی با آراء و تفکرات وهابیون دارد؛ به عنوان نمونه، وهابیون مخالف جدی علم غیب اولیاء الهی هستند.[3] حال آنکه داود بن سلیمان، در کتاب «نحت حدید الباطل و برده بادله الحق الذابه عن صاحب البرده» مطالب فراوانی را در جهت اثبات وجود علم غیب در اشخاص صالح بیان کرده است. برخی از عبارات مهم داود در اینباره عبارتند از:
1) آیاتی همچون آیه «قُل لا یَعلَمُ مَن فی السموات و الارضِ الغیب اِلّا لله.[نمل/65] بگو: کسانیکه در آسمانها و زمین هستند، غیب نمیدانند جز خدا!» بر این دلالت نمیکند که اولیاء الهی، به امور غیبی علم ندارند، بلکه صرفاً بر آن دلالت دارد که علم غیبِ آن بزرگواران، استقلالی نیست؛ یعنی وابسته به عنایت پروردگار است.[4]
2) داود بن سلیمان ادله فراوانی در جهت اثبات علم غیب اشخاص صالح ذکر میکند که در ادامه به برخی از آن ادله اشاره میشود:
الف) خدای متعال در قرآن کریم در مورد حضرت خضر(علیهالسلام) چنین میفرماید: «وَ عَلَّمناه مِن لَدُنّا عِلما.[کهف/65] و از نزد خود، وی را علم (لدنّی و اسرار غیب الهی) آموختیم.» در آیه مذکور، تاکید بر این است که خدای متعال، به حضرت خضر(علیهالسلام) علم غیب، تفضل فرمودهاند. البته ناگفته نماند که طبق اذعان بیضاوی از مفسرین مطرح اهل سنت، اموری که حضرت خضر (علیهالسلام) از آنها باخبر بوده است، اموری غیبی بودهاند.[5]
ب) آیه «عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ.[جن/26و27] او دانای غیب است و هیچکس را بر غیب خود آگاه نمیکند، مگر رسولانی که آنان را برگزیده است» نیز بهخوبی دلالت میکند خدای متعال به برخی از انسانهای برگزیده، علم به امور غیبی را عنایت میفرماید.[6]
ج) احمد بن حنبل و ترمذی روایتی از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) بدین صورت نقل کردهاند که حضرت فرمود: «فتجلّی لی کل شیء و عرفت» طبق این روایت نیز مشخص است که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) به همه امور علم داشتهاند. ترمذی این روایت را حسن صحیح میداند.[7]
د) از ابن عباس نیز چنین نقل شده است: «فَیُطلِعُ رسله علی غیبه، وَ اِنَّ محمدا افضلهم.[8] خدای متعال، پیامبرانش را از امور غیبی آگاه کرد، و همانا رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) افضلِ پیامبران است. (پس به طریق اولی به غیب، علم دارد.)
هـ) بخاری و دیگران نیز روایتی از حذیفه بدین صورت نقل کردهاند: «اِنَّ النَّبی اخبرنا عن کل ما یقع الی یوم القیامه، حتی ادخل اهل الجنه الجنه، و اهل النار النار، حتی انا لنری الطائر یقلب جناحیه، فنذکر منه علما.[9] پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآله) به ما از همه امور تا روز قیامت خبر دادند.»
3) ما بسیاری از افراد را میشناسیم که از همه چیز خبر داشتند و حتی از حال جنین در رحم مادر نیز خبر میدادند.[10]
با توجه به ادله فوق مشخص میشود که اولیاء الهی به غیب، علم داشتهاند. البته علم آن بزرگواران به امور غیبی، استقلالی نبوده است، بلکه تفضلی از سوی پروردگار به آنان محسوب میشود. بنابراین دیدگاه وهابیون راجع به عدم علم غیب اولیاء الهی، دیدگاهی ناصحیح و به دور از حق به حساب میآید.
پینوشت:
[1]. «داود بن سليمان البغدادي، النقشبندي الخالدي، الحنفي. عالم، اديب.» کحاله الدمشق، عمر بن رضا، معجم المولفین، ج4، ص136، بيروت، مکتبه المثنی، بیتا.
[2]. «داود بن سليمان البغدادي النقشبندي الخالديّ الشافعيّ، ابن جرجيس» زرکلی، الاعلام، ج2، ص332، دارالعلم للملايين، چاپ پانزدهم، 2002 م.
[3]. چنانکه بن باز چنین مینویسد: «إذا زعم أن أحدا يعلم الغيب الرسول(صلىاللهعليهوآله) أو غيره، فهو كافر لأن علم الغيب إلى الله تعالى، قال تعالى: {قُلْ لَا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ}، فالغيب عنده سبحانه وتعالى ليس إلى غيره.» فتاوی نور علی الدرب، ج3، ص318، بیجا، بیتا.
[4]. نقشبندی، داود بن سلیمان، نحت حدید الباطل و برده بادله الحق الذابه عن صاحب البرده، ص43، قاهره، دارجوامع الکلم، بیتا. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. نحت حدید الباطل و برده بادله الحق الذابه عن صاحب البرده، ص43. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[6]. نحت حدید الباطل و برده بادله الحق الذابه عن صاحب البرده، ص43. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[7]. نحت حدید الباطل و برده بادله الحق الذابه عن صاحب البرده، ص44. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[8]. نحت حدید الباطل و برده بادله الحق الذابه عن صاحب البرده، ص43. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[9]. نحت حدید الباطل و برده بادله الحق الذابه عن صاحب البرده، ص46. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[10]. نحت حدید الباطل و برده بادله الحق الذابه عن صاحب البرده، ص49. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
نویسنده: محمد باغچیقی(باغچقی)
افزودن نظر جدید