خلافت
ضرورت وحدت امت اسلامی بر کسی پوشیده نیست. افزون بر قرآن کریم و سنّت پیامبر اکرم سخنان و راه و روش پیشوایان معصوم (علیهم السلام) ندای روح بخش و طراوت آفرین «وحدت» را طنین انداختند. این رفتارها، از روح بلند وحدت و یکپارچگی حکایت دارد. عملکرد امام علی (علیه السلام) سراسر اهتمام به مصالح اسلام و پایداری وحدت امت اسلامی بوده است.
پیامبر اکرم با دستور خداوند در مهمانی خویشاوندان نزدیکش، جانشین خود را علناً مشخص کرد؛ در آن جلسه پیامبر امیرالمؤمنین را به عنوان جانشین بعد از خود معرفی کرد که خواست خداوند تبارک و تعالی هم همین بود و در مناسبتهای مختلف آن را تکرار نمودند و طبق صریح آیه قرآن، در موردی که امری توسط خدا و پیامبر است، مردم اختیاری ندارند.
بین یک موضوع اصولی و یک موضوع فقهی، تفاوتهای بسیار زیادی است. سلفیان با تغییر در مفهوم اصولی و یا فقهی بودن، و به نوعی اصولی خواندن خلافت، مقدمات مهمتر جلوه دادن موضوع خلافت را فراهم آوردهاند. ایشان ندانسته بر حقانیت تلقی شیعیان بر موضوع امامت، و نظام سیاسی مورد ادعای اسلام شیعیان، صحه گذاشتهاند.
عمر بن خطاب در نوع مهره چینیای که شورای شش نفره کرده است، کاملا مدیریت شده، وزنه حامیان خلافت عثمان را در کمّیت و کیفیت، سنگینتر از وزنه موافقان خلافت امیرالمومنین (علیه السلام) قرار داده است به طوریکه در میان اعضاء، فقط خود حضرت و زبیر موافق خلافت امیرالمومنین (علیه السلام) بودند و چهار نفر دیگر رأیشان به سود عثمان بوده است.
بعضی بر آنند که یزید را خلیفه مشروع نشان داده و قیام امام حسین علیه السلام را خروج علیه خلیفه مشروع جلوه دهند اما کسی که جنایات بزرگی در پرونده سیاه خود دارد چگونه میتواند مشروع باشد؟
ابن تیمیه که از سران وهابی میباشد مقام امامت را به حدی پایین آورده که علاوه بر این که اطاعت از امام فاسق را واجب دانسته، اطاعت از چنین امامی را هم مساوی با اطاعت خدا دانسته است. این شخص نادان در کتاب به نقل از بخاری و مسلم چنین میگوید: «مسلمانی كه از امامش ظلم و جور و اعمال ناشايست ببيند، بايد بر آن صبر كند.»
از جمله روایاتی که به عنوان ادلّه خلافت امیرمؤمنان (علیه السّلام) مورد استناد قرار گرفته، روایت «من فارق علیّا فقد فارقنی» است؛ طبق این روایت، هر که با علی بن ابی طالب (علیه السّلام) نباشد و از آن حضرت دوری ورزد، در حقیقت از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و خداوند دوری ورزیده است. به این ترتیب تکلیف کسانی که پس از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)...
شيعه، امام را در تمامی جهات علم و اخلاق و فضيلت از ساير خلق برتر میداند و به حکم عقل، تقديم مفضول بر فاضل را قبيح میشمارد، اما بعضی از اهل سنت امامت مفضول را، با وجود افضل يا فاضل، جايز میدانند. اينک به برخی از عبارتهای آنان اشاره میکنيم و در آخر بیان میکنیم که کدام قول مخالف آیات و روایات میباشد. تفتازاني میگويد كه شرط نيست که امام افضل مردم باشد...
کسی که اطمینان ندارد شایسته خلافت هست یا نه، نمیتواند سرپرستی و زعامت مردم را به عهده گیرد. با مروری در تواریخ معتبر میبینیم که خلیفه اول با زبان خود میگوید: «ای کاش از رسول خدا سوال میکردم که آیا انصار در خلافت حقی دارند». اكنون نكاتی درباره اين جمله قابل ذکر است. این کلام ابوبکر نوعی شک و تردید ابوبکر به خلافتش میرساند. اگر ابوبکر...
به گواه تاریخ ابوبکر برای عمر جهت جانشینی بعد از خود بیعت گرفت. در اینجا شیعیان سوالی مطرح کردهاند که علی القاعده باید اهل سنت را به حقیقت رهنمون سازد و در این میان پاسخهای علمای سنی به گونهای است که موجب میگردد هرچه بیشتر متقاعد شوید حق با شیعیان است؛ چراکه پاسخهای داده شده، حرفهای خندهداری است، که نشانه بی پاسخی است.