سوال شیعه و پاسخ سنی؛ شما قضاوت کنید!

  • 1393/06/04 - 13:23
به گواه تاریخ ابوبکر برای عمر جهت جانشینی بعد از خود بیعت گرفت. در اینجا شیعیان سوالی مطرح کرده‌اند که علی القاعده باید اهل سنت را به حقیقت رهنمون سازد و در این میان پاسخ‌های علمای سنی به گونه‌ای است که موجب می‌گردد هرچه بیشتر متقاعد شوید حق با شیعیان است؛ چراکه پاسخ‌های داده شده، حرف‌های خنده‌داری است، که نشانه بی پاسخی است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_   به گواه تاریخ ابوبکر برای عمر جهت جانشینی بعد از خود بیعت گرفت. در اینجاست که شیعیان سوالی مطرح کرده‌اند که علی القاعده باید اهل سنت را به حقیقت رهنمون سازد و در این میان پاسخ‌های علمای سنی به گونه ای است که موجب می‌گردد هرچه بیشتر متقاعد شوید که حق با شیعیان است.

  سوال شیعیان در واقع این است که، اگر شما اهل سنت قبول ندارید رسول‌الله خلیفه و جانشین برای خود تعیین کرده باشد و یا معرفی کرده باشد [1] و این را به خود صحابه سپردند پس پاسخ بفرمایید جناب ابوبکر آیا دلسوزتر از رسول‌الله بود که چنین کرد یا سوءظنی به حسن انتخاب صحابه داشت که چنین کرد؟!
و اگر نه؛ قبول دارید که پیامبر نیز جانشین نصب یا معرفی کرد و ابوبکر در واقع به سنت ایشان عمل کرده، پس کدام روایت در دلالت بر این نصب یا معرفی، روشن‌تر از حدیث غدیر و مثل آن است؟ و آیا دنبال جملاتی روشن‌تر از «من کنت مولاه فهذا علی مولاه؛ اللهم وال من والاه و عاد من عاداه»[2] که مورد قبول شیعه و سنی و حتی وهابیونی مثل آلبانی[3] است، می‌گردید؟!

    پاسخ داده‌اند:
1-    «باز شیعه مغلطه می‌کند! مقایسه نبی با غیر نبی روا نیست»!
2-    «مگر شیعه نمی‌گوید علی را خدا نصب کرده است پس در واقع ابوبکر را با خدا مقایسه می‌کنند»!
3-    «شیعه با این سوال بر خدا تعیین تکلیف می‌کند که باید خدا نیز مثل ابوبکر معرفی می‌کرد»!
4-    در هر حال با چنین مغلطه‌هایی نمی‌توان ایمان اهل سنت[4] را تضعیف کرد.

 

به نظر می‌رسد جواب دادن به این پاسخها از آن لحاظ که خنده‌دار بودن آنها معلوم است، کمتر نیاز باشد، اما توضیحی کوتاه ارائه می‌گردد:

معنای پاسخ اول از دو حال خارج نیست؛ یا معتقد شده که ابوبکر به صحابه سوءظن داشته و دلسوزی بیجا کرده! و گفته شده: معلوم است که نبی به دور از این اشتباه است و نباید ابوبکر را با نبی قیاس کرد یا معنایش این است که این بیعت گرفتن کار خوبی است اما ابوبکر را با نبی _که نمی‌تواند چنین اعمال شایسته‌ای انجام دهد!_ نباید قیاس کرد!!

معنای پاسخ دوم نیز مثل پاسخ اول است اما با جایگزین کردن خدا به جای نبی! ومعنایش باز بالاتر گرفتن ابوبکر از خداست!! که در واقع می‌گوید نباید خدا را با ابوبکر مقایسه کرد چون یا ابوبکر در این دلسوزی اشتباه کرده و خدا اشتباه نمی‌کند!(که مسلما چنین چیزی را برای ابوبکر نمی‌پذیرند) و یا نه ابوبکر اشتباه نکرده و کار مناسبی بوده و خدا هم می‌دانسته که مناسب است اما خدا که چنین قدرتی ندارد که! و یا دلش خواسته به شما چه؟!

اما پاسخ سوم از مدار سوال شیعه کاملا پرت شده است و گویا اینکه شیعه می‌گوید: افسوس که خدا جانشین برای رسول‌الله نصب نکرده است اما با توجه به اینکه ابوبکر نصب کرده پس معلوم است که خدا هم باید نصب می‌کرد!! لذا ایشان جواب داده‌اند: «شیعه با این سوال بر خدا تعیین تکلیف می‌کند که باید خدا نیز مثل ابوبکر می‌کرد»!

کسی از ایشان آیا به ذهنش نمی‌رسد که حال یا پیامبر یا خدا؛ فرقی ندارد، اگر این در امر اسلام این تعیین یا معرفی لازم و مفید بوده(که حتما هم چنین بوده) چرا ما قائلیم خدا یا رسول او چنین نکرده‌ است؟! مگر این که قائل باشیم که دلسوزی ابوبکر شایسته نبوده که این هم مطمئنا اشتباه است!

 

 

منابع و پاورقی: 

[1] یعنی حتی بر فرض قبول اعتقاد اهل سنت که بیعت گرفتن ابوبکر برای خلافت عمر کاندید کردن بوده است و نه تعیین؛ چرا که وجدان‌های بیدار در چنین امر خطیری حتی نخواهند پذیرفت که کسی که معرفی و پشتیبانی رسول‌الله را برای تصدی منصبی دارد رها کرده در پی اشخاص دیگری باشیم هرچند به دلایل روشن حقیقت واقع نصب به دستور الهی بوده است و نه صرف معرفی.
[2] درباره اعتبار این حدیث در میان علمای اهل سنت، که به حدیث غدیر نیز شهرت دارد به این لینک که از همین نگارنده است مراجعه فرمایید.
[3] آلبانی یکی از بزرگان علما و محدثین وهابیت است که وهابیون درباره او تعبیرات غلو آمیزی دارند تعبیراتی مانند: داناترین شخص روی زمین به سنت، محدث عصر، امام دعوت، بخاری دوران و.. ؛ بن باز مفتی اعظم سابق وهابیون در باره او میگوید: من در زیر گنبد فلک در این عصر داناتر از شیخ ناصر در علم حدیث نمی شناسم.
[4] این در حالی است که معلوم نیست خلافت ابوبکر و عمر و عثمان چه ربطی به ایمان دارد؟! احمد الطیب شیخ الازهر می‌گوید: «اعتقاد به ابوبكر و عمر جزو اصول دین اسلام نیست. قصه ابوبكر و عمر یك قصه تاریخی است و تاریخ به اصول اعتقادات ربطی ندارد.

تولیدی

دیدگاه‌ها

دوست عزیزی که مطالب این صفحه رو تنظیم می‌کنید در حقانیت تشیع و مولا علی (ع) شکی نیست، ولی اینچنین مطالبی با این لحن گزنده و نیش دار و تمسخر امیز، مسلک و منش یک پیرو علی (ع) نیست. این اختلافات رو با این لحن مطرح کردن (هر چند به مشخصا صد در صد اشتباه و مغلطه هست) چیزی جز تفرقه افکنی میان اهل سنت و تشیع نیست. شاید در جزئیات دین اختلافاتی اساسی داشته باشیم ولی همه مسلمانیم، تابع خدا و قران و پیامبر رو به یک قبله نماز میخوانیم. دوری کنید از این منش. این روزها به مسلمان چه شیعه و چه سنی ظلم می‌شود و دنیای اسلام نیاز به اتحاد دارد. عده‌ای با مطرح کردن همین مباحث دارند مسلمان کشی می‌کنند.

دوست عزیز! از اینکه سعی می‌کنید در اختلاف بین و شیعه و سنی نهایت احتیاط را داشته باشید امر ستوده‌ای است که این(وحدت) نه یک تاکتیک بلکه یک اندیشه ریشه‌دار در مجموعه اندیشه سیاسی شیعه است. اما لحن گزنده و نیش دار برداشت شماست فراموش نکنید که جدی‌ترین علما در امر تقریب و اتحاد بین مسلمین نیز هیچگاه منظورشان از وحدت بحثهای جدی علمی نیست. نمی‌دانم از کدام طیف فکری و یا سیاسی هستید اما در هر حال با نگاهی دقیق‌تر به رفتار و گفتار علمای راستین از صدر تا ذیل به تفاوت آشکار بین مباحث جدی علمی و تاریخی با در صف واحد بودن در مقابل دشمنان اسلام پی خواهید برد ضمن اینکه خودتان به مغلطه بودن گفتار برادران اهل سنت در این باره اذعان دارید پس رسم برادری است که در پی روشن کردن ایشان باشید نه فریبکاری برای مقاصد سیاسی! که این سیاست به درد نمی‌خورد. فراموش نکنید ما دنبال سیاستی هستیم که در آن انسان به کمال برسد نه به لحاظ عقیدتی له هم بشود بشود اما جسمش سالم بماند!!

سنی ها دشمن حضرت علی نیستند بلکه میگویند شما ایرانی ها میخواستید که از اسلام خودتون را جدا کنید امدید فکر کردید و یک داستانی ساختیدو ی فرقه هوشمندانه در اوردید که من که بچه شیعه هستم و استدلال های انها را گوش دادم در دلم لرزید و واقعا مدتی است که در فکرم چرا که رای انها به عقل نزدیک تر است . بهتر است خوب فکر کنیم و بدون قرض و تعصب فقط جویای حقیقت باشیم تا خداوند کمکمان کند.

بچه شیعه‌اید پس لرزان نباشید! آنچه اینجا درج نموده اید قابلیت به لرزه انداختن یک بچه شیعه عاشورایی را ندارد اما ادعای اینکه اهل سنت با علی علیه السلام دشمنی داشته باشند ادعایی نیست که ما بخواهیم از آن دفاع کنیم تا اگر خلافش ثابت شد بخواهی به ما انگ دروغ‌گویی بزنی!( بحث اهل سنت با ناصبی‌هایی مثل وهابیون جداست) و اما ادعای اینکه در تاریخ ایرانی‌ها یک فرقه هوشمندانه جعل کرده باشند صرفا یک ادعاست دلیل و سندش را باید ببینید والا تا اینجا چیزی که عاقلانه باشد و بخواهد یک بچه شیعه را بلرزاند وجود ندارد. لطفا اگر از دلایل و استدلال چیزی به خاطر دارید که فک میکنید شبهه است حتما برایمان ذکر بفرمایید تا با مطالعه پاسخها بتوانید بدون غرض و تعصب، خودتان به کمک خدای هدایتگر مهربان به حقیقت ناب دست یابید. با آرزوی موفقیت برای شما

برادر محترم شیعیان حتی در دوران امام علی وجود داشته اند اگه چیزیا نخوندی بیخودی سوال بی مورد نپرس کتاب های خود اهل سنتهم نوشتند کمی مطالعه کنید وگرنه مدیون می شوید

سلام و عرض ادب خدمت دوست عزیزمون. الحمدلله؛این نشون میده قلب شما بدور از تعصب و قساوت هست. بروید و به مکتب پاک و اصولی اهل سنت و جماعت بپیوندید خداوند از شما قبول کند.

دلیل عقب افتادگی ما در بحث اختلافات مذهبیست شیعه چه می گوید و سنی چه می گوید آدمی را به کفر هدایت خواهد کرد .هر دو چه شیعه و چه سنی دارای اشتباهات اعتقادی فراوانی هستند و هر دو کامل نیستند از جمله شیعیان نماز را در 3 وقت می خوانند درحالی پیامبر عزیز در 5 وقت می خواند -شیعیان عید قربان و ولادت حضرت محمد را به اندازه امامان دیگر بزرگ نمیگیرند -شیعیان بیت المال را در بین تمامی همونان تقسیم نمی نمایند-سنیان قتل و کشتار را فتوا می دهند -سنیان با زبان سخن نمی گویند و با شمشیر قتل می کنند - سنیان زیارت قبور را فراموش کرده اند .ولی در ایران کمتر دیدم یک سنی در ارتباط با شیعه صحبت نماید و اختلافات را دامن بزند ولی شیعیان همچون مطالب فوق به راحتی می نویسند .متحد باشید ای مردان چرا که رسم مسلمانی این نیست .گذشته را فراموش نمایید.

خانم یا آقای محمدی! بستگی دارد به اینکه منظورتان از اختلافات مذهبی چه باشد؟! والا اینکه انسان بداند حداقل در حیطه مربوط به مسائل و امور مهم (مثل مبدا و منزل و مقصد) چه کسی چه می‌گوید و سپس بهترین نظری را که ممکن است را انتخاب نماید، هم حکم عقل است و هم آیه‌ای از آیات زیبای قرآن به آن دلالت دارد(سوره زمر آیه 18). اما بله در اختلاف عملی نه نظری در حیطه مسائل بی اهمیت آنگاه که ربطی به آینده و چگونگی طی مسیر نداشته باشد باید گذشته را فراموش کرد.(در غیر این صورت حتما منکر این نیستید که تاریخ آینه عبرت است) در مورد مصادیقی هم که ذکر کردید اگر میخواهید نقد اندیشمندانه‌ای داشته باشید باید بنگرید که کدامیک از رفتارهایی که ذکر کرده‌اید از سوء عمل منتسبان آن مذهب است و کدامیک حقیقتا جزو آن مذهب! در آنچه درباره شیعیان فرمودید مورد اول که نماز خواندن در 3 وقت است هیچگاه در مذهب شیعه وجوبی ندارد آنچه هست جائز بودن در جمع نمازها در 3 وقت و یا در اوقات پنچگانه است و در سیره رسول‌الله صلی الله علیه و آله نیز هر دو بوده است و این یعنی هردو جائز است. مورد دوم نیز باز از محتوای مذهب شیعه نیست هرچند اصل این واقع نیز در همه جا اینگونه نیست و ما شیعیان ائمه را جانشینان و شاگردان رسول‌الله می‌دانیم و مورد سوم نیز اگر باشد از سوء عمل است و نه آموزه مذهب. اما در مود اهل سنت نیز اطلاعات درستی ندارید از فتوا به قتل و عدم جواز زیارت قبور و سخن به شمشیر گفتن اینها همگی از رخنه‌های وهابیت و سلفی‌گری افراطی در بین سنیان (حتی سنیان ایران) است و در آموزه‌های اهل سنت جایگاهی ندارد. پس می‌رسیم به اینکه دلیل عقب افتادگی ما قبل از هرچیز جهل و بی اطلاعی و قضاوت از روی نادانی است! و این که در ایران کمتر دیده باشید که یک سنی درباره شیعه صحبت کند در اتنخاب راه حق از باطل دخلی ندارد و در مورد جواب یادداشت این صفحه از سایت، سنیان سایر کشورها نیز در پاسخ صحبتی ندارند جز آنچه در متن آمده است چه رسد به سنیان ایران! و این به نظر می‌آید نشانه صحت گفتار ما باشد. در هرحال موفق باشید

با سلام دوست گرامی پیامبر چند باری هم نماز را در سه وقت خواندند به کتاب های شیعه و سنی مراجعه کنید

آیا برای مردم حقی وجود دارد که بتوانند از بین خود برای پیامبر شدن کسی را معرفی کنند ؟ آیا برای مردم حقی وجود دارد که بتوانند از بین خود برای جانشین پیامبر شدن کسی را معرفی کنند ؟ آیا برای مردم حقی وجود دارد که بتوانند از بین خود برای فرمانده لشگر پیامبر شدن کسی را معرفی کنند ؟ آیا در بین پیامبران گذشته کسی وجود دارد که توسط مردم انتخاب شده باشد ؟ آیا در بین پیامبران گذشته کسی وجود دارد که جانشین وی توسط مردم انتخاب شده باشد ؟ آیا در بین پیامبران گذشته کسی وجود دارد که فرمانده لشکر او توسط مردم انتخاب شده باشد ؟

سلام عزیزان مسلمان ، اگر به روند انتخاب پیامبران و جانشینان آنها و حتی گاهی فرمانده برای لشکر آنها دقت کنیم در می یابیم که همه ای امور مربوط به خداوند است نه مردم ، و مردم نمی توانند در امور خداوند دخالت نمایند و یا مشورت نمایند و حتی پیامبر هم از طرف خود چنین حقی را برای خود قائل نیست و به اذن خدا نیاز دارد مثلا انتخاب هارون بوسیله موسی ع هم،با اجازه خدا بود اما انتخاب مردم سامری بود. یوسف ع بوسیله خدا در رویا هایش معرفی شد نه با انتخاب یعقوب ع و مردم یا برادرانش ،برادرانش چندین سال در گمراهی بودند . انتخاب طالوت برای فرماندهی سپاه توسط خدا و رسولش صورت گرفت نه مردم . معرفی سلیمان ,ع، از سوی خدا و امتحان پیامبرش بود و یحیی ع هم توسط خدا جانشین زکریا ع شد و .... پس ما که عمر خود را نباید بیهوده به سر ببریم مگر چند بار به دنیا می اییم مگر چند بار حق انتخاب داریم مگر براهین کمی در قران هست مگر عقل نداریم مگر در روایات از احادیث غدیر و ثقلین ، تفاسیر ایات مباهله،ولایت ، تطهیر کمتر گفته شده است مگر پیامبر ما کمتر از پیامبران دیگر است که به فکر مردم بعد از خود نباشد در حالی که فکر و غصه اش همین بود . انشا الله داستانهای قران و عقل خود را کمک کار خود کنیم و راه را از چاه بشناسیم. خدا این داستانها را برای سرگرمی ما نگفته است.

سلام عزیزان مسلمان ، اگر به روند انتخاب پیامبران و جانشینان آنها و حتی گاهی فرمانده برای لشکر آنها دقت کنیم در می یابیم که همه ای امور مربوط به خداوند است نه مردم ، و مردم نمی توانند در امور خداوند دخالت نمایند و یا مشورت نمایند و حتی پیامبر هم از طرف خود چنین حقی را برای خود قائل نیست و به اذن خدا نیاز دارد مثلا انتخاب هارون بوسیله موسی ع هم،با اجازه خدا بود اما انتخاب مردم سامری بود. یوسف ع بوسیله خدا در رویا هایش معرفی شد نه با انتخاب یعقوب ع و مردم یا برادرانش ،برادرانش چندین سال در گمراهی بودند . انتخاب طالوت برای فرماندهی سپاه توسط خدا و رسولش صورت گرفت نه مردم . معرفی سلیمان ,ع، از سوی خدا و امتحان پیامبرش بود و یحیی ع هم توسط خدا جانشین زکریا ع شد و .... پس ما که عمر خود را نباید بیهوده به سر ببریم مگر چند بار به دنیا می اییم مگر چند بار حق انتخاب داریم مگر براهین کمی در قران هست مگر عقل نداریم مگر در روایات از احادیث غدیر و ثقلین ، تفاسیر ایات مباهله،ولایت ، تطهیر کمتر گفته شده است مگر پیامبر ما کمتر از پیامبران دیگر است که به فکر مردم بعد از خود نباشد در حالی که فکر و غصه اش همین بود . انشا الله داستانهای قران و عقل خود را کمک کار خود کنیم و راه را از چاه بشناسیم. خدا این داستانها را برای سرگرمی ما نگفته است.