تناقضات بهائیت
پیامبر اکرم و معصومین (علیهم السلام) بارها بر امتداد دین مبین اسلام تا روز قیامت تأکید فرمودهاند. از اینرو پیشوایان دینساز بهائیت، برای توجیه ادعای پیامبری خود، به تأویل و تحریف قیامت موعود و تمامی نشانههای آن پرداختهاند. اما با توجه به غیرالهی بودن ریشهی بهائیت، این تأویلها از اختلافات و تناقضات فاحشی برخوردار است.
مبلّغان بهائیت، در توجیه گفتار توهینآمیز پیامبرخواندهی در خصوص مردم سوریه که در تضاد با آموزهی وحدت عالم انسانی در بهائیت است، شکلگیری امثال داعش در آیندهی سوریه را دلیل این حکم دانستند. اما در پاسخ به این ادعا باید پرسید که آیا وظیفهی پیامبران الهی، تربیت نسل بشری است و یا توهین و کنار زدن آنها؟!
علیمحمد باب، قیامت موعود ادیان الهی را حد فاصل بعثت پیامبری جدید تا عروج او دانسته که با ظهور پیامبران بعدی تکرار خواهد شد. اما اگر این دیدگاه را بپذیریم، لازم میآید انسانهایی که حد فاصل دو پیامبر میزیستهاند، قیامت برای آنان محقق نشود؛ حال آنکه بنا به گفتهی باب: هر شیء که اطلاق شیئیت بر او شود، در یوم قیامت مبعوث میگردد.
پیشوایان بهائیت، ادعای نوعدوستی و وحدت عالم انسانی را یکی از مهمترین اهداف خود معرفی نموده و در این راستا، هرگونه جنگ را ممنوع دانستهاند. این در حالیست که پیشوای این فرقه، چندی پس از اتمام جنگ جهانی اول، از سوختن انسانها در آتش جنگ ابراز خوشحالی کرده و تنها مصون ماندن بهائیان از آسیبهای این جنگ را کافی دانسته است.
پیشوایان بهائیت، آیات بیشمار معاد موعود اسلام را به معنایی خلاف ظاهر و واقع تأویل کردهاند. این در حالیست که اگر قرار باشد هر سخنی بر معنای خلاف ظاهر حمل شود، دیگر برقراری ارتباط کلامیِ مطمئن، محال شده و هر سخنی را میتوان به معنای خلاف ظاهر آن تأویل کرد. لذاست که پیشوایان بهائی حکم به ممنوعیت تأویل نوشتهجاتشان دادهاند.
عباس افندی به عنوان دومین پیشوای فرقهی بهائیت، جستجوی بیطرفانهی حقیقت و منع از تقلید را به عنوان اولین آموزهی پدر خود معرفی نموده است. این در حالیست که این آموزه میان بهائیان معنایی ندارد. چرا که بهائیان با قرار دادن کودکان خود تحت آموزشهای فشرده، دیگر راهی را جز انتخاب بهائیت در بزرگسالی، پیش پای آنان باقی نمیگذارند.
تحری حقیقت به معنای حقجویی و دوری از تقلید، اولین آموزهایست که بهائیان میبایست پس از رسیدن به بلوغ، در پی آن باشند. اما جالب است بدانیم که این آموزهی بهائیت در حالی مطرح میشود که رهبران این فرقه، با ایجاد یک نظام تشکیلاتی و اعمال سیاست چماق و هویج، عملاً راه تحری حقیقت را بر پیروان خود بستهاند.
دورویی پیشوایان بهائی در موضعگیری کلامی و عملی نسبت به مخالفینشان، حتی موجب حیرت پیروان این فرقه شده است. لذا آنان در پاسخ به این دورویی خود، منظور از ترک معاشرت را با شبهه افکنان تفسیر کردهاند. این در حالیست که با مطالعهی آثار بهائی درمییابیم که آنان با مشرک نامیدن تمام غیربهائیان، از ملاقات پیروانشان با ایشان نهی کردهاند.
هرچند که پیامبرخواندهی بهائیت صراحتاً حکم به جواز داشتن دو زن داده است، اما عبدالبهاء به عنوان جانشین و مفسر نوشتههای او، تأویلاتی متفاوت و بیگانه با این حکم پیامبرخواندهی بهائیت ارائه کرده است. او در یکجا چندهمسری را جایز برشمرده و در جایی دیگر، بر خلاف تصریح گفتاری و عملی پدر خود، تعدد همسران را حرام اعلام نموده است.
بهائیان مدعیاند آیهی 129 سورهی نساء که عدالت میان همسران را غیرممکن دانسته در واقع به عنوان شرط محال آیهی 3 این سوره است که حکم به جواز چندهمسری داده است. این در حالیست که عدالت مذکور در آیهی 3 این سوره که شرط جواز چند همسری است، عدالت در برخورد است؛ حال آنکه عدالت در آیهی 129 به معنای مودت قلبی است، که شرط این جواز نیست.
بیت العدل در نامهای از رهبران دینی جهان دعوت کرد تا به بررسی و بازنگری موضوعات و مسائلی که در کانون فعالیتهای بین ادیان است بپردازند. لذا در خصوص نامهی بهائیت که بیشتر جنبهی تبلیغاتی داشته، میبایست پرسید که چگونه تشکیلاتی که پیروانش را به خشونت ترغیب کرده، میتواند خود را عامل مبارزه با تعصب دینی معرفی کند؟!
پیامبرخواندهی بهائیت حجاب زنها را مانع از پیشرفت و ترقی آنها دانسته است. این در حالیست که اولاً: با توجه به پیشرفت زنان مسلمان در بسیاری از عرصهها، حجاب را نمیتوان مانع پیشرفت دانست. ثانیاً: اگر حجاب مانع پیشرفت است، پس چگونه دختر پیامبرخواندهی بهائیت توانست با رعایت حجاب، (در مدتی کوتاه) به رهبری بهائیان اشتغال یابد؟!
نهاد رهبری بهائیت "بیت العدل" در حالی به انکار وجود عیدی به نام "عید صیام" در بهائیت تصریح کرده است که منابع دست اول بهائی، بارها از "عید صیام" در بهائیت سخن به میان آوردهاند. آری؛ اصرار بر اشتباه بیت العدل، یا حکایت از جهل بالاترین نهاد رهبری بهائیت داشته و یا حاکی از دروغپردازی آن برای حفظ استقلال بهائیت از اسلام است.
علمای اسلامی خصوصاً علمای جلیلالقدر شیعه که همواره در صف اول مبارزه با عقاید باطل بهائیت بودهاند، آماج توهینها و هتاکیهای پیشوایان بهائی قرار گرفتهاند. این در حالیست که پیشوایان این فرقه در ظاهر، از هرگونه فحاشی منع کرده و همچنین، از دوستی واقعی (و نه نمایشی و مزورانه) با دشمنان دم میزدند. اینست حکایت کوران مشعلدار بهائیت!