جایگاه ترک‌زبانان در بهائیت!

  • 1397/06/12 - 10:05
دومین پیشوای بهائی در یکی از سخنرانی‌های خود در سفر به اروپا، خلقت نوع انسان را یکسان دانسته و اختلافات را تنها مجرد اوهام دانسته است. این در حالیست که پیامبرخوانده‌ی این فرقه، ترک‌زبان‌ها را قاتل و وحشی خطاب کرده و عبدالبهاء نیز ترک‌ها را تنها لایق جواب‌های مضحک دانسته است. لذا این دوگانگی، نماد بارز دورویی پیشوایان بهائی است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ دومین پیشوای بهائی در یکی از سخنرانی‌های خود در سفر به اروپا، پیرامون خلقت یکسان و عدم تفاوت میان نوع بشر، گفته است: «با وجود این وحدت بشر چگونه اختلاف کنیم که این آلمانیست، این انگلیس است، این فرانسه است، این ترکست، این روم است، این ایرانیست. این (اختلافات) مجرد وهم است».[1] اما این ادعای عبدالبهاء در حالیست که در واقع، تساوی انسان‌ها در نظر پیشوایان بهائی، وهمی بیش نیست.
همچنان که پیامبرخوانده‌ی این فرقه، با وحشی خواندن ترک‌زبان‌ها گفته است: «اُترُکُوا التُرُوک و لَو کانَ اَبُوک، اِن احِبُّوک اکلُوک و اِن ابغضُوک قَتَلُوک؛[2] از تُرک زبان‌ها دوری کن و فاصله بگیر، اگرچه پدرت باشد. چرا که اگر دوستت بدارد، خواهَدَت خورد و اگر دشمن بدارد خواهَدَت کشت».
از طرفی شخص عباس افندی نیز، با تحقیر ترک‌زبانان، ایشان را تنها لایق جواب‌های مضحک دانسته است: «جمال پاشا... چون به عكا رسید و ملاقات مرا خواست بر الاغ سوار شده به قصد خانه‌اش رفتم. همین كه مرا دید، استقبال كرد و مرا به كنارش نشاند و بی‌مقدمه چنین گفت: تو از مفسدین در دینی و به همین جهت دولت ایران تو را در اینجا تبعید نمود ... اندیشیدم كه ترک است و باید جوابی مُضحک (: خنده‌دار) و مُسكِت (: ساکت کننده) داد».[3]
آری؛ پیشوایان بهائی هنگام سخنرانی برای اروپائیان، نژادپرستی را تقبیح می‌کند اما در خلوت خود به راحتی اقوام را مورد توهین قرار می‌دهند؛ از این‌رو حافظ در توصیف دورویی چنین اشخاصی آورده است: «واعظان کاِین جلوه در محراب و منبر می‌کنند/ چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند».[4]

پی‌نوشت:
[1]. عباس افندی، خطابات، لانگنهاین آلمان غربی: لجنه‌ی ملّی نشر آثار امری به زبان‌های فارسی و عربی، 1921 م، ج 1، ص 160.
[2]. اسدالله فاضل مازندرانی، اسرالآثار خصوصی، بی‌جا: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، 124 بدیع، ج 2، ص 154.
[3]. فاضل مازندرانی، اسرار الآثار خصوصی، بی‌جا: موسسه‌ی ملی مطبوعات امری، 128 بدیع، ج 3، ص 42 و 43.
[4]. شمس الدین محمّد حافظ، دیوان، تهران: جمهوری، 1379 ش، غزل شماره: 199، ص 204.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.