تراویح
وهابیت در پاسخ به بدعت بودن جماعت خواندن نماز تراویح میگوید، در کتابهای شیعه هم احادیثی در جماعت خواندن نمازهای مستحبی ماه رمضان توسط پیامبر وجود دارد؛ پاسخ: در این حدیث هیچ تأییدی بر جماعت خواندن نماز نافله وجود ندارد، بلکه عمل پیامبر (ص) نشان از جایز نبودن آن است.
یکی از عبادات مستحب مورد اتفاق مسلمانان، نافله شب است که همه مسلمانان خواندن آن را در شبهای ماه رمضان، از سنتهای مؤکد اسلامی میدانند و اهل سنت آن را به جماعت میخوانند؛ تعداد رکعات نماز تراویح، 11، 20، 21، 23، 24، 28، 34، 36، 38، 39، 40، 41 و 47 رکعت گفته شده و اتفاقی در این زمینه بین اهل سنت وجود ندارد.
برخی از اهل سنت نظری موافق و نزدیک به امامیه دارند؛ مانند شافعی که جماعت خواندن نافله را مکروه دانسته و برخی دیگر گفته اند بهتر است فرادا و در خانه خوانده شود؛ پس این مسئله مورد اتفاق علمای اهل سنت نیست.
با توجه به اذعان محدثین مشهور اهل سنت، به جماعت خواندن نماز تراویح در ایام ماه مبارک رمضان، یکی از بدعتهایی است که توسط خلیفه دوم اهل سنت ایجاد شد. اما نکته قابل توجه درباره به جماعت خواندن این نماز آن است که علاوه بر خلیفه دوم اهل سنت، فرزند او یعنی عبدالله و عده دیگری از نزدیکان به خلیفه نیز هیچگاه نماز تراویح را به جماعت به جای نیاوردند.
به جماعت خواندن نماز تراویح از جمله بدعتهایی بوده که به نقل صحیح بخاری، در زمان خلیفه دوم اهل سنت توسط او ایجاد شده است. این در حالی است که بخاری در صحیح خود از نهی حضرت نسبت به این موضوع یاد می کند و امر رسول خدا (ص) به خواندن این نماز در خانه و به صورت فرادا را در کتابش ثبت و ضبط می کند.
نماز تراویح از بدعتهایی بوده که در زمان خلیفه دوم و توسط او ایجاد شده و وارد مذهب اهل سنت گشته است. این بدعت در حالی است که وی به بدعت بودن تراویح اذعان می کند، اما ابن فوزان یکی از مفتیان مشهور وهابی هرگونه بدعت را سیئه معرفی می کند و اهل آن را مستحق جهنم می داند.
قول صحابه هر آن چیزی است که از اصحاب در امور اجتهادی صادر گردد. این در حالی است که خلیفه دوم، جماعت خواندن نماز تراویح را در امور تعبدی و نه اجتهادی جاری ساخت.
شبکههای ماهوارهای وهّابیت، به دروغ چنین وانمود میکنند که در منابع شیعه روایاتی بر مشروعیت نماز تراویح وجود دارد، اما علمای شیعه از ارائهی اینگونه روایات به شیعیان ترس داشته و آنها را انکار میکنند و سپس وهابیت برای شبههی خویش به چند روایت استناد میکنند که قویترین آنها روایتی از امام صادق است که بر ادعای آنان در مشروعیت جماعت خواندن تراویح دلالت ندارد.
بسیار عجیب است که اگر تمام کتب روایی و تاریخی اهلسنت را زیر و رو کنیم، نه تنها یک مورد نماز تراویح خواندن عمر بن خطّاب را نمیبینیم، بلکه حلافت آن را مییابیم؛ حال آیا این پرسش مطرح نمیگردد که چرا خود عمر بن خطّاب که این بدعت را در دین گذارده، حتی برای یک بار هم که شده به آن عمل نکرده و نماز تراویح نخوانده است؟