آیا تراویح واجب است؟
ظاهر برخی از نصوص این است که نخستین کسی که جماعت در نافله رمضان را سنّت کرد، خلیفه دوم بود و در زمان پیامبر (ص) و دوره خلافت خلیفه اول چنین چیزی وجود نداشت.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برخی از کارشناسان شبکه های معاند وهابی مانند شبکه "کلمه" معتقدند که نماز تراویح واجب بوده و علمای شیعه وجوب این نماز را کتمان کرده اند.
در مقابل این ادعا باید گفت که حتی از منابع معتبر اهل سنت نیز می توان عدم وجوب و بدعت بودن این نماز را فهمید و اینکه ظاهر برخی از نصوص این است که نخستین کسی که جماعت در نافله رمضان را سنّت کرد، خلیفه دوم بود و در زمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و دوره خلافت خلیفه اول چنین چیزی وجود نداشت و خلیفه دوم با استحسان به این امر رأی داد و مردم را بدان ترغیب کرد و خود معترف بود که این بدعت است، اما میگفت بدعت خوبی است! و خود به آن ملتزم نبود و در خانه فرادا میخواند.
به این مطلب قسطلانی و قلقشندی و ابن قدامه و دیگران تصریح کرده اند. قسطلانی می گوید: «این نماز را خلیفه دوم بدعت نامید؛ زیرا پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) دستور نداده بود که به جماعت بخوانند و همچنین در عهد خلیفه اول، در اول شب نبود و همه شب اقامه نمیشد و عدد رکعات آن این مقدار نبوده است.»[1]
همچنین در صحیح بخاری در رابطه با نماز تراویح چنین آمده است: «عبدالرحمن می گوید: در یکی از شبهای ماه رمضان با عمر بن خطاب وارد مسجد شدیم؛ مردم در مسجد پراکنده و متفرق بودند، بعضی ها فرادا نماز میخواندند و بعضی ها هم سه چهار نفره، پشت سر یک نفر نماز جماعت میخواندند. عمر گفت: اگر اینها را مجتمع میکردم به یک امام جماعت، بهتر و زیباتر بود؛ سپس تصمیمش را گرفت و ابی بن کعب را امام آنها قرار داد. شبی دیگر به همراه عمر وارد مسجد شدم و دیدم مردم پشت سر ابی بن کعب به جماعت ایستادهاند. در این هنگام عمر گفت: این بدعت خوبی است.»[2]
چنانکه در این روایت مشاهده می شود، خلیفه دوم تصریح دارد که «انی اری..» نماز تراویح بر اساس نظر من است نه نظر شرع و نبی اکرم (صلی الله علیه و آله). بنابراین نمی توان توجیه کرد که نماز تراویح در زمان رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) انجام گرفته است. خصوصاً آنکه روایت دیگری در منابع اهل سنت وجود دارد که جای هرگونه توجیه و تأویل را از بین می برد؛ مانند این روایت: بخاری نقل کرده است: «شبی پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) به مسجد آمد و مشغول نماز نافله شد. در این هنگام عدهای از مردم آمدند و به نماز نافله پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله) اقتدا کردند. فردا شب دوباره در مسجد حاضر شدند، ولی پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله) دیر کرد و به مسجد نیامد. مردم به درب خانه پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) رفتند و درب خانه حضرت را زدند و با صدای بلند ایشان را صدا زدند. در این حال پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله) در حالیکه غضبناک بود، از خانه خارج شد و به مردم فرمود: این چه کاری است که شما انجام میدهید؟ من گمان میکنم این نماز [تراویح] بر شما واجب شود. شما باید نماز نافله را در خانه بخوانید. همانا بهترین نماز انسان، نمازی است که در خانه خوانده میشود، مگر نماز واجب.»[3]
نکته قابل ذکر در روایت فوق، این جمله است «می ترسم این نماز بر شما واجب شود»؛ بنابراین مشخص است که این نماز واجب نبوده است!
ابن قدامه نیز گفته است: «تراویح را به خلیفه دوم نسبت دادهاند؛ زیرا مردم را مأمور ساخت با ابیّ بن کعب به جماعت بخوانند و او چنین کرد.»[4]
پینوشت:
[1]. قسطلانی، ارشاد الساری، ج4، ص657. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. بخارى، محمّد، صحيح البخاری، تحقيق: محمد زهير بن ناصر، دار طوق النجاة، چاپ اوّل، 1422ق، ج3، ص45، باب فضل من قام رمضان.
[3]. بخارى، محمّد، صحيح البخاری، تحقيق: محمد زهير بن ناصر، دار طوق النجاة، چاپ اوّل، 1422ق، ج8، ص27.
[4]. ابن قدامه، المغنی، ج2، ص166. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
افزودن نظر جدید