برقعی
علی بن ابراهیم قمی از محدثان و مؤلفان بزرگ شیعه و از مشایخ کلینی است که در کتب رجالی شیعه با عناوینی همچون "ثقه فی الحدیث"، "ثبت"، "معتمد" و "صحیح المذهب" معرفی شده است.
سلام خطابی مسلمانان در پایان نماز، نشان دهنده این است که پیامبر (ص) صدای همه را می شنوند. باید به برقعی و امثال او گفت که اگر پیامبر خدا (ص) سلام آنها را نمی شنود، پس این کار همه مسلمانان لغو است و اگر می شنوند، پس قطعاً توسلات ما را نیز می شنوند و به آنها پاسخ می دهند.
اعتقاد شیعه این است که امام صادق (ع) از ابتدا جانشین خویش را می شناختند، اما به دلیل شرایط موجود، شیوه ای را پیش رو قرار دادند که امام هفتم را از گزند دشمنان محفوظ دارند.
امامت، عهد الهی است و هر کسی که شایسته آن باشد به این عهد مفتخر می شود و طرف عهد، خود خداوند است و فقط به افراد معصوم اعطاء می شود. فرد معصوم را هم خدا می شناسد؛ زیرا او تنها کسی است که از ضمیر و اسرار انسانها با خبر است.
سید ابوالفضل برقعی از روحانیون معاصر است که عمده اندیشه وی ترکیبی از قرآن بسندگی و نفی عقاید شیعی است. ازجمله مسائلی که برقعی آن را انکار کرده، مسئله امامت ائمه (ع) است.
یکی از مسائلی که سید ابوالفضل برقعی آن را انکار کرده، مسئله علم غیب پیامبر (ص) و ائمه (ع) است و در این زمینه می نویسد: روشن است كه رسول خدا (ص) و ائمه (ع) غيب نمی داند و عالم به غيب نيستند.
قرآن مجید انتخاب وسیله و توسل را جایز دانسته و بلکه به آن سفارش کرده است. خداوند در آیه 35 سوره مائده می فرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! تقوای الهی پیشه کنید و وسیله ای برای تقرب به خدا بجویید و در راه او جهاد کنید! باشد که رستگار شوید.»
سید ابوالفضل برقعی، از روحانیون معاصر است که عمده اندیشه وی، ترکیبی از قرآن بسندگی و نفی عقاید شیعی است. وی ادعا می کند که امیرالمؤمنین (ع) در خطبه 228 نهج البلاغه خليفه دوم، عمر بن خطاب را تمجيد کرده است.
سید ابوالفضل برقعی، از روحانیون معاصر است که عمده اندیشه وی ترکیبی از قرآن بسندگی و نفی عقاید شیعی است؛ ازجمله مسائلی که برقعی آن را انکار کرده، مسئله مهدویت است که در این زمینه می نویسد: «خداوند در كتاب خود نامی از مهدی نبرده و عنوانی برای او نیاورده است.»
ابوالفضل برقعی در مقدمه کتاب شاهراه اتحاد مینویسد مخفی و پوشیده نیست که فرقه شیعه امامیه مسأله امامت را از اصول دین و مذهب و منصوص از جانب خدا و رسول (ص) میداند و مدرک و مستند شیعه در این گفتار و عقیده، فقط اخبار و احادیثی است که در کتب شیعه ذکر شده است و لا غیر. اما در حقیقت این کلام برقعی افترایی بیش نیست.
برقعی میگوید: رسول خدا (ص) و ائمه هدی (ع) فرمودهاند: هر خبری از ما به شما رسید، باید آن را با قرآن بسنجید، اگر موافق قرآن نبود باطل است؛ حال اگر قرار باشد خود قرآن با اخبار فهمیده شود، پس چطور قرآن را دلیل صحت یا بطلان اخبار قرار دهند؟ در پاسخ باید گفت: قرآن بدون سنت، اعم از قطعی و غیرقطعی حجت نیست و حجیت قرآن بدون سنت، تفکیک آشکار بین ثقلین است.
برقعی از بزرگان قرآنیون میگوید: «نباید با بهانه تأویل قرآن، آیات متشابه، عدم تفسیر به رأی و آیات متعارض در قرآن، مردم را از رجوع به قرآن بازداشت.» آیاتی که قرآن را "بیان للناس"، "هدی للناس" معرفی کرده، نشان از روشن بودن قرآن و بینیازی آن به حدیث است. مشکل برقعی این است که فقط آیاتی که به نفع نظر اوست میآورد و آیاتی را که روشنی را در سینه اهل بیت (ع) دانسته لحاظ نمیکند.
ابوالفضل برقعی از سردمداران فرقه قرآنیون به دنبال تضعیف بزرگان حدیثی شیعه از جمله مرحوم کلینی است و در این زمینه ادعاهای بیاساسی مطرح کرده است که هیچ پشتوانه علمی نداشته و صرفاً یک نظر شخصی است. بزرگان علم رجال نظراتی غیر از نظرات برقعی در مورد مرحوم کلینی ذکر کردهاند.
برقعی از سردمداران قرآنیون، مدعی است در حدیث ثقلین مسلمانان به قرآن و سنت سفارش شدهاند، نه قرآن و اهل بیت؛ در حالی که این احادیث در کتب شیعه نیامده و در کتب معتبر اهل سنت نیز وجود ندارد.