امامت
علی یعقوبی بر این باور است که امامت نمیتواند به عمق عالم از جمله عالم ماده وارد شود، مگر در ضمن حُکم و مُلک؛ از همینرو او فلسفه ظهور امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشريف) را تحقق ملک عظیم در دنیا میداند. وی در جلسه سوم از جلسات «به سوی ظهور»، در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه در عالم چه خواهد شد، میگوید: «پاسخ یک عبارت است، به سوی ملک کبیر.»
از جمله اعتقادات حکمی زاده، انکار امامت و فضائل حضرت علی (ع) است؛ وی در این باره مینویسد: اگر امامت اصل چهارم از اصول مذهب است، چرا خدا چنین اصل مهمی را در قرآن بیان نکرده است؛ در پاسخ وی میگوییم: لازم نیست حتماً به صراحت نام امام در قرآن ذکر شود، بلکه ذکر اوصاف امام در قرآن که به اجماع علمای امت، اختصاص به آن حضرت دارد، دلالت بر این امر میکند.
حیدرعلی قلمداران ادعا کرده است که خطبه غدير بر منصوصيت حضرت علی (ع) دلالت ندارد؛ زیرا خود اميرالمؤمنين (ع) و طرفداران او از بني هاشم و غيره، پس از نصب ابوبكر به خلافت، سخنی از آن به ميان نياوردند که در پاسخ به این ادعا باید گفت: امیرالمؤمنین (ع) و سایر اهل بیت (ع) و برخی از صحابه و تابعین، بعد از ماجرای سقیفه، بارها و بارها به حدیث خطبه غدیر احتجاج کردهاند.
حضرت فاطمه (س) به آیندگان اهمیت مسئله ولایت و امامت را فهماند؛ حضرت برای دفاع از ولایت، همه دارایی خویش را فدا کرده و راه را برای آیندگان روشن می کند و در این مسیر، حتی فرزندش محسن (ع) را نیز فدا میکند.
جناب قلمداران از قرآنیون شیعه معاصر است که برای احادیث، اهمیتی قائل نیست و قرآن را برای فهم اسلام کافی می داند؛ وی در نقد امامت، انتصابی بودن امامت را انکار کرده است، در حالی که خداوند در قرآن کریم انتصابی بودن مسئله امامت را ذکر کرده است.
فرقه اهل حق اگر چه به امامان دوازده گانه شیعه اعتقاد دارند و حتی مانند شیعه به ظهور امام زمان (عج) معتقد هستند، اما این فرقه ائمه (ع) را مظهر و یا جامه یکی از بزرگان اهل حق می دانند که در زمان ایشان لباس شان را پوشیده اند.
طبق جدیث منزلت، به غیر از نبوت، تمام مقاماتى را كه هارون داشت براى حضرت على (ع) ثابت است؛ از شباهت هایی که بین على (ع) و هارون وجود دارد روشن میگردد که وصایت، خلافت و امامت امیرالمؤمنین (ع) نیز ثابت است و نفی مقام نبوت، نفی خلافت و وصایت حضرت نیست.
واقعه غدیر در کتب فریقین به صورت مختصر یا مفصل، در احادیث صحیح و حسن بیان شده است. در بسیاری از کتب اهل سنت این حدیث نقل شده و مؤلف یا محققین این کتب، به صحت حدیث اعتراف کردهاند.
رسول خدا (ص) از همان آغاز رسالت خویش و دعوت مردم به اسلام، در مکانها و زمانها و مناسبت های مختلف، وصایت حضرت علی (ع) را اعلام میکردند؛ اعلام جانشینی و وصایت حضرت علی (ع) در دورههای مختلف از سوی پیامبر(ع) در روایات های زیادی بیان شده و غدیر خم سرآمد این اعلام است.
احمد بن حنبل آورده است که چند تن از انصار، از جمله ابو ایوب انصاری در رحبه نزد علی(ع) آمدند و هنگام سخن گفتن او را مولی خطاب کردند. علی(ع) فرمود چرا به من مولی میگویید شما عربید و من مولای شما چگونه توانم بود؟ گفتند: ما در روز غدیر خم حضور داشتیم و شنیدیم که رسول الله(ص) تو را مولای ما خواند، از این رو بر خود لازم میبینیم ترا مولی خطاب کنیم.
یکی از شبهاتی که منکرین امامت حضرت علی (ع) به شیعه وارد می کنند این است که معنای مولا در حدیث غدیر به معنای دوست و یاور است که در نقد و پاسخ به این شبهه باید گفت، لغت شناسان کلمه ولی را به معنای سرپرستی، عهده داری امور، سلطه، استیلاء، رهبری و زمامداری معنا کردهاند.
یکی از شبهاتی که منکرین امامت حضرت علی (ع) به شیعه وارد می کنند این است که معنای «مولا» در حدیث غدیر به معنای دوست و یاور است که در مقام نقد و پاسخ به این شبهه باید گفت، لغت شناسان کلمه ولی را به معنای سرپرستی، عهده داری امور، سلطه، استیلاء، رهبری و زمامداری معنا کردهاند.
شیعه معتقد است مسئله بسیار مهم رهبری دینی و دنیایی مردم پس از ارتحال پیامبر (ص) مهمل و بدون تکلیفِ مشخص رها نشده است، بلکه رسول اکرم (ص) از اولین روز دعوت خویش (یوم الدار) تا پایان عمر، این مسئله مهم را بیان کرد و امیرالمؤمنین (ع) را به خلافت بلافصل بعد از خویش معرفی کرد و حدیث غدیر یکی از روایاتی است که بر این امر دلالت دارد.
ابن حجر هیتمی یکی از علمای بزرگ اهل سنت و از بزرگان علم رجال اهل سنت، سخنان متناقضی را در کتاب الصواعق در مورد حدیث غدیر بیان داشته و درحالی که اقرار به صحیح و متواتر بودن این حدیث دارد، در بحثی دیگر متواتر بودن این حدیث را رد میکند.