اعتراف مخالفین شیعه به عظمت و علم ائمه(ع)
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از ایرادهایی که از طرف مخالفین شیعه در مورد امامت مطرح میشود، موروثی بودن امامت و تعبیر نژادگرایانه از حکم امامت در مذهب شیعه است: «تعدادی از امامان که نه از لحاظ عملی، نقش مهمی در تاریخ ایفاء کردهاند و نه اثر علمی و نظری از آنها بر جا مانده، بیهیچ دلیلی و صرفاً به خاطر خون و انتساب به فاطمه و علی علیهماالسلام آنها را امام و پیشوا میدانند و بر مردم ولایت و قیمومیت دارند.»
در پاسخ میگوییم، امامت و خلافت نزد شیعه موروثى نيست که بدون داشتن ویژگیهای خاص و شایستگی و صرفاً به خاطر نژاد، امامت از امام قبل به فرزندش به ارث برسد؛ امامت منصبی الهی است و امام از طرف خداوند انتخاب میشود و فقط بندگان صالح و پاک که دارای شرایطی همچون عصمت و علم فراوان و... هستند، به امامت میرسند. اگر خداوند امامت را در نسل امیرالمؤمنین علیهالسلام قرار داد، به خاطر وجود تمام شرایط لازم معنوی در این خاندان شریف است.
در موارد متعدد، امام بعدی توسط امام قبلی معرفی میشد و تردیدی در تعیین امام توسط خداوند وجود نداشت، ولی درباره چند امام که به دلیل شرایط اجتماعی، امام بعدی مشخص نبود یا مورد تردید قرار میگرفت، بهترین آزمایش جهت تشخیص امام، دارا بودن علم لدنّی توسط امام بود.
پس از شهادت امام صادق علیهالسلام، به دلیل خفقان و تقیهای که وجود داشت، حضرت، امام بعد خویش را به صراحت معین نفرمود و در وصیتنامه خود، پنج نفر را وصی قرار دادند. حاکم وقت، منصور دوانیقی، به والی مدینه دستور داد که وصی امام را به قتل برساند که پس از مشاهده وصیتنامه و گزارش آن به منصور، این دستور منتفی شد؛ زیرا حضرت، این افراد را به عنوان وصی خود معرفی فرموده بود؛ ابتدا منصور، بعد والی مدینه، سپس همسرشان و پس از آنان عبدالله و موسی علیهالسلام.
حال شیعیان سرگردان بودند و تنها میدانستند که سه نفر اول معرفی شده، نمیتوانند امام باشند. لذا عدهای سمت «عبدالله بن جعفر» رفته و او را امام دانستند، ولی برخی از بزرگان شیعه، همچون «هشام بن سالم» و «مؤمن الطاق»، جهت مطمئن شدن از امامت عبدالله، نزد او رفتند و پس از پرسشهایی متوجه شدند که او امام نیست و با عنایت امام کاظم علیهالسلام به حق رهنمون شدند.[1] از این جریان مشخص میگردد که بزرگان شیعه اعتقاد داشتند که این منصب، الهی است و امام باید ویژگیهایی، ازجمله علم لدنّی داشته باشد. در پذیرش امام جواد علیهالسلام نیز داستانی اینچنین نقل شده است و علم زیاد حضرت، برای همگان مشخص شد.
بنابراین، اینکه در شبهه گفته شده، تعدادی از امامان، اثر علمی و نظری نداشتند و بیدلیل و صرفاً به خاطر خون و انتساب به فاطمه و علی علیهماالسلام، امام و پیشوا قرار داده شدند، مخالف گزارشات تاریخی است. تعداد امامان شیعه مورد تأیید روایت متواتر و صحیح اهل سنت، به نام حدیث «اثنی عشر خلیفه» است و همه امامان شیعه در کتب فریقین به جلالت یاد شدهاند.
ذهبی یکی از متعصبین اهل سنت میگوید: «امیرالمؤمنین علیهالسلام از خلفای راشدین است که پيامبر صلىاللهعليهوآله، شهادت به بهشتی شدن ایشان داده است. دو فرزندش حسن و حسین علیهماالسلام، دو سبط پيامبر صلىاللهعليهوآله و سرور جوانان بهشت بودند که صلاحیت خلافت داشتند. زین العابدین علیهالسلام بزرگوار و از بزرگان علمای عامل بوده که شایستگی امامت داشت. باقر علیهالسلام سرور، امام و فقیه بود که شایستگی امامت داشت. جعفر صادق علیهالسلام بزرگوار و از امامان علما بود که شایستهتر از منصور بر خلافت بود. موسی علیهالسلام گرانقدر و دارای علم زیاد که شایستهتر از هارون بر خلافت بود. علی بن موسی الرضا علیهالسلام بزرگوار، دارای علم و بیان و صاحب نفوذ که بهخاطر جلالت او، مأمون او را ولیعهد خود کرد. جواد علیهالسلام از سروران قومش بود. هادی علیهالسلام شریف و جلیل بود، همچنین حسن عسکری علیهالسلام.»[2]
از این مطالب مشخص میگردد که امامت، از طرف خداوند به افرادی که شایستگی آن را دارند عطا میشود و تنها ملاک آن، ذریه حضرت فاطمه و علی علیهماالسلام بودن نیست؛ پس اتهام نژادگرایانه به اعتقاد شیعه در باب امامت، از روی جهل یا تعصب است.
پینوشت:
[1]. الکافی، کلینی، ج1، ص351 و 352.
[2]. سیر اعلام النبلاء، ذهبی، ج13، ص119 - 121.
افزودن نظر جدید