اغتشاشات
عبدالحمید در سخنانش گفته است: «اعتقاد من این است که عالم در رأس کار نرود؛ بگذارید هر کسی تخصصی دارد، او برود. ...» و در کلامی متناقض در همان سخنرانی گفته است: «ولی امر نمیتواند امر خدا را تعطیل کند؛ باید در چارچوب شریعت اسلام عمل کند و تار مویی نمیتواند از شریعت عبور کند.» ولی نگفته اگر غیر عالم در رأس کار قرار گیرد، چگونه میتوان به وی گفت که باید در چارچوب شریعت عمل کنی؟!
شبکههای ماهوارهای وهابی با تحریک اهل سنت ایران، آنان را دعوت به قیام میکنند؛ در بالای صفحه نمایش شبکه، روزشمار انقلاب قرار دادهاند. آنان خود میدانند که این نظام به حدی مقتدر است که این اغتشاشات در برابر آن همانند خاموش کردن خورشید با دهان است و مشغول کردن نظام به این قضایا برایشان کافی است.
عبدالحمید حدود سه ماه است در آتش اغتشاشات می دمد و در موقعیتی قرار گرفته که نمی تواند دست از انتقادات هفتگی خود علیه حکومت اسلامی بردارد؛ وی گمان میکند نظام جمهوری اسلامی از بین برود، حکومت به دست او خواهد افتاد و چون در فقه حنفی اقامه نماز جمعه، تنها توسط سلطان یا مأموری از جانب سلطان جایز است، گرگیج را مأمور به خواندن نمازجمعه کرده است.
برخی از عالم نمایان اهل سنت که علناً مخالفت خود را با حکومت نشان داده اند، از عبدالحمید دلجویی کرده و قصد دارند با دلگرم کردن او، وی را در مخالفت با این نظام مستحکمتر کنند؛ این افراد خلاف اجماع علمای اهل سنت عمل کرده و طبق روایات اهل سنت، از اسلام خارج اند و مرگشان به مرگ جاهلی است و در آخرت حجتی نزد خداوند ندارند.
در قضایای اخیر کشور کاملاً مشخص است که تجمعات برپا شده شاخصه اعتراض مدنی نداشته و اغتشاش و محاربه است و باید با مسببان و مباشران آن برخورد شود؛ مولوی عبدالحمید که هر هفته بر آتش این اغتشاشات میدمید، خود را بیرون گود فرض کرده و خیرخواه نشان میدهد و توصیه به اعدام نکردن میکند؛ در حالیکه الگوی حکومتیاش هر سال اعدامهای بسیاری انجام میدهد.
بررسی رویدادهای اخیر استان سیستان و بلوچستان که همراه اغتشاشات در سراسر کشور بود، حاکی از قربانی شدن مذهب اهل سنت در سیاست بازی ها بود.
شرایط در این زمان که اوضاع کشور توسط بیگانگان به اغتشاش کشیده شده و قصد طراحان این اغتشاشات، تجزیه ایران و شکست دادن انقلاب اسلامی است، هرگونه همراهی با این شورشها، در حکم محاربه با حکومت اسلامی است. در این زمان، بصیرت لازم است و آن جدا کردن خط معترضین از خوارج است.
محمد اسماعیل صلاحی در اظهار نظری بیان کرده است که خواسته جمعی ملت خواسته خداوند است، در صورتی که در آیات و روایات معصومین(ع) این چنین تلازمی دیده نمی شود و سیر تاریخی گواه بر این است که تعداد یاوران جریان حق، اکثریت نبوده اند. پس کلام صلاحی، خارج از چارچوب متون دینی است.
طراحان اغتشاشات اخیر، به دنبال زنده نگهداشتن و شعلهورتر شدن این اغتشاشات هستند و از هر راهی بهره میبرند و توجه ندارند که خانم امینی از اهل سنت بوده و خانواده اش اعتقادی به چهلم گرفتن برای مرده ندارند. آنان با غفلت از این مسئله، مزدوران خود را برای تجمعی دیگر علیه نظام، در سقز سازماندهی کردند.
مخالفین نظام جمهوری اسلامی ایران با ایجاد بهانه در کشور و ساماندهی شورش هایی، تجزیه ایران و سقوط نظام را طلب کردند. بصیرت در این زمان، دور کردن مردم از اغتشاش و عدم دعوت به آن است، نه اینکه با بیانات احساسی و مطالبات همیشگی در این زمان حساس، جوانان اهل سنت را به اغتشاش و خشونت بکشانی.