عبدالحمید در سراشیبی بدون بازگشت
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مولوی عبدالحمید حدود سه ماه است در آتش اغتشاشات می دمد و سخنرانی سه ماه قبل او باعث شده بود عدهای اغتشاش کنند و موجب نافرمانی مدنی مسلمانان اهل سنت، علیه حاکم اسلامی شد که مطابق احادیث معتبر اهل سنت ممنوع بوده و در روایات، این عمل مساوی با مردن جاهلی، خروج از اسلام و موجب شکاف در دین به حساب آمده و فاعل این عمل را در قیامت، بدون حجت دانستهاند. در روایات دیگری، به حرمت قتال با حاکم حکم شده و برخی روایات، وجوب مطلق اطاعت از حاکمان و اطاعت از امیران بدون چون و چرا را، وظیفه مسلمان دانسته است.
وی در موقعیتی قرار گرفته است که نمی تواند دست از انتقادات هفتگی خود علیه حکومت اسلامی بردارد و اگر روزی به اشتباه خود پی ببرد نیز توان برگشت ندارد و افرادی که در این سه ماه، آنان را تحریک میکرده، از او توقع دارند، همچنان در صحنه بماند و از مخالفتش با نظام دست برندارد. بنابراین همگان منتظر آن هستند تا ببینند در خطبه این هفته، او چه مطلبی میگوید و هنوز بر موضع عنادش در برابر نظام پافشاری میکند یا نه؟
وی با تفکیک «دین» و «حکومت دینی»، با مغالطهای بیان می کند که دین قبل از حکومت دینی هم بوده است. نکته مهم حفاظت و بقای خود دین است. نباید دین فدای حکومت شود. دین را فدای نظام نکنید، نظام را فدای دین کنید. دین قبلاً بوده و بعد هم خواهد بود. او با این مغالطه، حکومت را به استفاده ابزاری از دین متهم میکند ولی نمیگوید اگر این حکومت اسلامی از بین برود، چگونه دین باقی میماند و چه کسانی احکام دین را اجرا میکنند؟!
آیا کسانیکه با حکم حجاب میجنگند، دین را اجرا میکنند یا گمان میکند نظام جمهوری اسلامی از بین برود، حکومت به دست او خواهد افتاد؟!
وی می گوید: اگر حکومت کردن چیز مهمی بود، خداوند به حضرت رسول، صدها و هزاران سال عمر می داد تا حکومت کند؛ حکومت اسلامی مهم نیست؛ حضرت علی فرمود حکومت برای من پشیزی ارزش ندارد.
با این مطالب به دولتمردان سفارش میکند، حکومت را رها کنند و با ادعای اینکه مقبولیت مردمی ندارید، از حکومت دست بردارید، در حالی که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) با تمام مخالفین حکومت اسلامی، اعم از یهودیان، مشرکین و منافقان داخلی برخورد کرده و همه را نسبت به حکومت اسلامی خاضع کرد؛ امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نیز که ارزشی برای رسیدن به حکومت قائل نبودند، وقتی حکومت به عهده حضرت گذاشته شد، با تمام توان در راستای حفظ حکومت اسلامی تلاش کردند؛ حتی برخی منافقان که در ظاهر اسلامی با حکومت به مقابله پرداختند و با حضرت درگیر شدند، با تمام قدرت با آنان جنگیدند.
مخاطبان سخنان بیپایه، غیرعلمی و کینه توزانه عبدالحمید باید مروری بر تاریخ صدر اسلام، دوران حکومت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و خلفا داشته باشند تا متوجه شوند، موضع نظام در برابر مخالفین و اغتشاشگران، با نهایت رأفت انجام گرفته است که اگر این رأفت شدید ادامه یابد، ممکن است مصداق کلام امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در حمایت افراطی از خلیفه قبل خود گردد.
وی در پایان سخنش، از گرگیج خواست که به درخواست مردم پاسخ دهد و پس از گذشت یک سال، امامت نمازهای جمعه را از سر بگیرد. این کلام را خود گرگیج نیز در نماز جمعه ادعا کرده بود که امام جمعه توسط حاکم انتخاب نمیشود و مردم امام خود را انتخاب میکنند. هم کلام گرگیج طبق مذهب حنفی اشتباه است، و هم سخن عبدالحمید نشان از این دارد که واقعاً عبدالحمید داعیه حکومت و خروج بر حاکم دارد. در فقه حنفی، اقامه نماز جمعه تنها توسط سلطان (حاکم جامعه) یا مأموری از جانب سلطان جایز است.(1)
پینوشت:
1. «لا تصح الجمعة إلا بمصر جامع أو في مصلى المصر، ولا تجوز في القرى ولا تجوز إقامتها إلا بالسطان أو من أمره السلطان.» مختصر القدوری، احمد قدوری، ص39.
«وَأَمَّا السُّلْطَانُ فَشَرْطُ أَدَاءِ الْجُمُعَةِ عِنْدَنَا حَتَّى لَا يَجُوزَ إقَامَتُهَا بِدُونِ حَضْرَتِهِ أَوْ حَضْرَةِ نَائِبِهِ.» بدائع الصنائع فی ترتيب الشرائع، كاشانی، ج1، ص261.
«وَلَا يجوز إِقَامَتهَا إِلَّا للسُّلْطَان أَو لمن أمره.» بداية المبتدی، مرغينانی، ص26.
«ولا يجوز إقامتها إلا للسلطان أو لمن أمره السلطان " لأنها تقام بجمع عظيم وقد تقع المنازعة في التقدم والتقديم وقد تقع فی غيره فلا بد منه تتميما لأمره.» الهداية في شرح بداية المبتدی، مرغينانی، ج1، ص82.
«والحاصل: أن حق التقديم في الجمعة للخليفة إلا أنه لا يقدر على إقامة ذلك بنفسه في كل الأمصار فيقيمها نائبه والسابق فی هذه النيابة فی كل بلدة الأمير الذی ولی عمل تلك البلدة، ثم الشرطی، ثم القاضی، ثم الذی ولاه قاضی القضاة.» النهر الفائق شرح كنز الدقائق، ابن نجيم، ج1، ص356.
دیدگاهها
یکی
1401/10/04 - 21:16
لینک ثابت
آیا به سران عربستان هم همین
افزودن نظر جدید