مکاتب اهل سنت
دین مبین اسلام شاخصههایی را برای ارزیابی عمل بندگان در حوزه دین بیان داشته که با آن بتوان میزان ایمان و درجه خلوص مسلمانان با آن سنجید. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) دوستی و دشمنی برای خداوند باری تعالی را ملاک برای این مهم قرار داده است.
ملاک و معیار در امور دینی در درجه اول صاحب و آورنده آن دین است، زیرا او بهتر از هر کس دیگر به انجام امور آن واقف است.
در حوزه دین، شاخص قرار دادن یک فرد برای میزان عمل بقیه افراد، باید دقت بسیار بالایی لحاظ گردد و اینگونه نیست که هر کس بتواند شخص دیگر را شاخص در این خصوص قرار دهد، مگر اینکه آن شخص خودش مامور و فرستاده از جانب خداوند باشد.
در قرآن و احادیث نبوی حق تقدم حضرت علی (علیهالسلام) به امر خلافت مورد تاکید قرار گرفته که بعد از رحلت پیامبر این امر مهم صورت نگرفت، حال اگر قرآن و احادیث را نادیده انگاریم، اعترافاتی که از خلیفه دوم نقل شده و خصوصیات افراد حاضر در شورای خلافت را گفته، این مهم را میرساند.
غلو در امور دینی به معنای زیادهروی کردن در علم و دانش افراد و بالا بردن مقام و منزلت ایشان فراتر از حد واقع را گویند که البته از نظر کلیه فرق اسلامی مذموم و ناپسند است و همگان بر این اعتقادند که نباید کسی را از حد خودش فراتر دانست.
زندگی عمر بن خطاب، قبل از اسلام تا رحلت پیامبر و بعد از آن که بنای خلافت خودش را برای بعدها فراهم کرد، از جهاتی قابل تامل و حائز اهمیت است؛ او یکی از صحابه است که علاوه بر ضعفهای روحی فکری، کاستیهای فراوانی از نظر دینی و اعتقادی داشت که در نوع خود منحصر به فرد است.
رجالیون اهل سنت در مورد مجالد بن سعید تضعیفات زیادی نقل كردهاند؛ یحیی بن سعید قطّان در مورد امام صادق (عليهالسلام) مىگويد: مجالد را بيشتر از وى دوست دارم!! رجالیون اهل سنت در مدح قطان، کم نگذاشته و او را تا حد معصوم بالا بردهاند، ولی اگر راوی معاویه را قبول نداشت، روایاتش را نمیپدیرفتند.
همواره افرادی سودجو در تاریخ اسلام به دنبال تغییر تاریخ از طریق تحریف روایات هستند. به عنوان مثال میتوان به حذف روایت اقتدای ابنعباس به حجاج اشاره کرد که علی رغم گزارش آن توسط عالمان اهلسنت از کتاب بخاری، اکنون این روایت در بخاری دیده نمیشود.
تحریف در روایات، یکی از حیلههای علمی در راستای پنهان ماندن حقایق بر طالبین حقیقت است. متاسفانه برخی از عالمان اهلسنت در باب تحریم متعه از سوی عمر، اقدام به تحریف و تقطیع روایت کردهاند.
اهل سنت معتقدند که ازدواج موقت اگرچه در ابتدای اسلام بوده است، اما بعدا توسط پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) تحریم شده است. این در حالی است که بنا به گفته بخاری، تحریم از سوی عمر بوده است.
یک نمونه از غلو در حق معاویه: پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: خداوند تنها جبرئیل، من و معاویه را امین وحی خود قرار داد. (جبرئیل وحی را از خدا میگرفت و به من میرساند و من نیز به معاویه میگفتم و او مینوشت.) چیزی نمانده بود که خداوند معاویه را به خاطر علم و دانش زیاد و امانتدار بودنش به پیامبری مبعوث کند.
برخی از جاعلین حدیث برای فضیلت سازی برای معاویه، اینچنین به پیامبر توهین کردهاند: که پیامبر پذیرفت که معاویه را از کتابت وحی کنار گذارد؛ جبرئیل که قبلاً هر چهار روز یکبار بر ایشان نازل میشد، تا چهل روز بر آن حضرت نازل نشد؛ پس وحی آمد که خداوند معاویه را برای نوشتن قرآن انتخاب کرد و تو حق نداری معاویه را کنار بگذاری.
نمونهای از غلو درباره معاویه: جبرئیل در حالیکه قلمی از طلای ناب در دست داشت، بر پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) نازل شد... و عرض کرد: خداوند این قلم را از بالای عرش خود به معاویه هدیه کرده است. قلم را به معاویه برسان و بگو آیه الکرسی را با آن نوشته و پس از نقطه گذاری و حرکت گذاری به تو بدهد... .
از جمله غلوّها در مورد عزت بخشی به معاویه ساخته شده، حدیثی است که در آن نجوا کردن معاویه در زیر عرش الهی را بدون اینکه پیامبر بداند بیان میکند.