بشارت به پیامبر اکرم(ص) در تورات (قسمت نخست)
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب _ در کتاب مقدس یهودیت، فقراتی یافت میشود که به عقیده مسلمانان پیشگویی برای ظهور آخرین پیامبر الهی یعنی حضرت محمد(صلیاللهعلیهوآله) است. در تنخ، کتاب مقدس یهودیت، بشارتهای روشنی به پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) وجود دارد. ویژگیهای موجود در این فقرات بیانگر آن است که تنها مصداق این بشارتها، خاتم پیامبران است. یکی از آن بشارتها درباره بشارت به ظهور پیامبری از اهل قیدار میباشد که در کتاب اشعیای نبی به آن اشاره شده است.
در کتاب اشعیا، نوید آمدن پیامبری صاحب شریعت و اقتدار، از میان اولاد اسماعیل اینگونه آمده است: «اینک بنده من که او را دستگیری نمودم و برگزیده من که جانم از او خشنود است، من روح خود را بر او مینهم تا انصاف را برای امتها صادر سازد. او فریاد نخواهد زد و آواز خود را بلند نخواهد نمود ...؛ و جزیرهها منتظر شریعت او باشند ... من که یهوه هستم، تو را به عدالت خواندهام و دست تو را گرفته، تو را نگاه خواهم داشت و تو را عهد قوم و نور امتها خواهم گردانید ... من یهوه هستم و اسم من همین است و جلال خود را به کسی دیگر و ستایش خویش را به بتهای تراشیده نخواهم داد ... صحرا و شهرهایش و قریههایی که اهل قیدار در آنها ساکن باشند، آواز خود را بلند نمایند... خداوند مثل جبار بیرون میآید و مانند مرد جنگی، غیرت خویش را بر میانگیزاند ...؛ و بر دشمنان خویش غلبه خواهند نمود ... آنانی که بر بتهای تراشیده اعتماد دارند و به اصنام ریختهشده میگویند که خدایان ما شمایید، به عقب برگردانیده، بسیار خجل خواهند شد.»(اشعیا باب 42)
صفات و ویژگیهایی که در این باب آمده، قابل تطبیق بر پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) است. برخی از این صفات، عبارتاند از:
الف) از مشهورترین القاب پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) صفت «برگزیده» یا «مصطفی» است.
ب) شریعت جهانی به نبی اکرم(صلیاللهعلیهوآله) اختصاص دارد؛ زیرا یهودیان، دین خود را موهبت خاص برای بنیاسرائیل میدانند. حضرت عیسی(علیهالسلام) نیز، بدون شک مصداق این بشارت نخواهد بود؛ زیرا به اعتقاد مسیحیان، خود حضرت تابع شریعت موسی(علیهالسلام) بوده است.[1] ایشان در تمام تعالیم خود ادعا میکرد که برای باطل ساختن تورات نیامده، بلکه برای کامل کردن تعالیم عهد قدیم آمده است. از این رو به مدت سه سال به صورت علنی تعلیم میداد.[2] گذشته از این، مسیحیت کنونی، منکر شریعت هستند.[3]
ج) این پیامبر در میان مشرکان و بتپرستان مبعوث میشود؛ بنابراین نمیتواند حضرت عیسی(علیهالسلام) باشد.
د) این پیامبر مأمور به جنگ و جهاد با دشمنان خویش و غلبه بر آنان خواهد بود که این ویژگیها نیز در حضرت عیسی(علیهالسلام) منتفی است. درباره چگونگی برخورد با دشمنان، در انجیل متی[4]، رسالههای رسولان[5] و نامههای پولس[6] به روشنی ممنوعيت جنگ القا میشود.
هـ) قیدار، فرزند دوم حضرت اسماعیل بود[7] و کشور آنها قیدار خوانده شده[8] و پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) نیز از فرزندان قیدار بن اسماعیل است.
بنابراین با توجه به آنکه صفات و ویژگیهایی که در این فقرات اشعیا آمده، قابل تطبیق بر پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) است، از این رو تنها مصداق این بشارتها خاتم پیامبران حضرت محمد مصطفی(صلیاللهعلیهوآله) است.
پی نوشت:
[1]. ختنه: لوقا، 2: 21-40؛ عبادت: متی، 14: 24 و 26: 25-45؛ روزه: متی، 4: 1و2؛ عمل به شریعت: متی، 23: 1-3
[2]. جورج برانتل، آیین کاتولیک، ترجمة حسن قنبری، قم: مرکز مطالعات ادیان و مذاهب، 1381ش، ص 101
[3]. ر.ک: رومیان، 3: 24؛ 5: 2؛ 6: 6-15؛ 8: 1-11 و غلاطیان، 3: 21- 27؛ هانس کونگ، متفکران بزرگ مسیحی، گروه مترجمان، قم: دانشگاه ادیان و مذاهب، چاپ دوم، 1390، ص 28)
[4]. متی ۵: 21- 23 و 38- 43
[5]. اول پطرس2: 21- 23؛ یعقوب 4: 1- 3
[6]. رومیان 12: 14- 21؛ عبرانیان 10: 32- 34
[7]. پیدایش 13: 25
[8]. اشعیاء 21: 16
افزودن نظر جدید