بسیاری از بزرگان و علمای شیعه صوفی بوده اند!

  • 1392/02/27 - 10:28
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از اقدامات صوفیه برای حفظ بقاء و هویت خود، استفاده از نام و عنوان بزرگان است.ایشان در کتب خود طوری وانمود یا تصریح می کنند که شخص یا اشخاصی از علمای تراز اول شیعه را صوفی یا متمایل به این مسلک جلوه دهند.
سلطان حسین تابنده

یکی از اقدامات صوفیه برای حفظ بقاء و هویت خود، استفاده از نام و عنوان بزرگان است. ایشان در کتب خود طوری وانمود یا تصریح می کنند که شخص یا اشخاصی از علمای تراز اول شیعه را صوفی یا متمایل به این مسلک جلوه دهند. در رساله رفع شبهات، تعدادی از مشاهیر علماء و فقهای شیعه را به صوفی بودن متهم کرده است و این عبارت را آورده که: « بسیاری از علمای سابقین مانند شهیدین (شهید اول و ثانی) و ابن فهد حلی و... و شیخ بهایی و فیض کاشانی و شیخ مرتضی انصاری و مرحوم میرزای شیرازی و مرحوم آیت الله اصفهانی، یا در رشته ی تصوف وارد بوده و یا اظهار میل و علاقه بدان می نمودند». [1]

برای درک اینکه آیا گفته های سلطان حسین تابنده مولف رساله رفع شبهات حقیقت دارد یا اینکه تهمت و افترایی بیش نیست، نمونه ای از گفتار علماء مورد ادعای ایشان را ذکر نموده تا خود قضاوت فرمایید.

یکی از افراد مورد ادعای سلطان حسین تابنده، شهید ثانی رحمه الله است. شیخ زین‌الدین بن علی بن احمد عاملی جبلی، معروف به شهید ثانی می فرماید:«  بدانكه مورد استفاده از نام صوفيگري و تصوّف در گروهي از حكماء و فلاسفه‌اي بود كه از طريق حق منحرف شده بودند. سپس بعد از ظهور اسلام، جماعتي از زنديق‌ها و كافرين و جماعتي از اهل خلاف بدين اسم – يعني صوفيّه – ناميده مي‌شدند كه آنان دشمنان آل محمد (صلّي الله عليه و آله) بودند مانند حسن بصري و سفيان ثوري و ابوهاشم كوفي و مانند آن، و از بزرگترين رؤساي صوفيّه شخصي است به نام حسين بن منصور حلاج و براي او داستانهائي كه در كتابهاي علماء ما چون كتاب غيبت و اقتصاد شيخ طوسي و غير آن دو آمده است، و اين شخص ادعاي خدائي و خدا بودن را مي‌كرد. و توقيعي از جانب حضرت صاحب‌الزّمان(عليه‌السلام) در لعن او صادر شد، چنانكه در كتاب احتجاج و غير آن مذكور است. و شيخ مفيد كتابي بر ردّ او و پيروان او نوشت. و اسم تصوّف را هيچ يك از اماميه بكار نبرده است، نه در زمان ائمه (عليهم السلام) و نه بعد از غبيت حضرت صاحب‌الزمان(عليه السلام)... » [2] این قسمتی از سخنان شهید ثانی کاملاً نشان می دهد که بین عقاید ایشان و مساله ی تصوف فاصله ای کهکشانی بوده و مواضعی روشن و واضحی را در باره ی بحث صوفی گری و بزرگان این فرقه مطرح می کند.

این روش اقطاب صوفیه که بدون دلیل قانع کننده و آوردن مدرک معتبر، علمای بزرگوار را منتصب به فرقه ای بدنام و مورد لعن معصومین علیهم السلام می کنند، کار زشتی است که از بی خبران و کسانی که اندک اطلاعی از معارف اسلام ندارند، بر می آید. شاه سلطان حسین از بزرگان تصوف گنابادی و قطب سی و هفتم این فرقه بوده که در برهه ای از زمان هدایت این فرقه ی انحرافی را به دره های تاریکی بر عهده داشته است.

 

منابع:

1- رساله رفع شبهات ص 82

2- کتاب درالمنثور 28/1

دیدگاه‌ها

خدا انشاءالله بزودی زود رسوایت میکند

سلام انشاالله خداوند متعال همه ی مدعیان دروغین را رسوا فرماید.

بین حق و نا حق به فاصله یک مو است

خداوند را سپاس که بین حق و باطل فاصله ای نهاد، ولو به قاعده ی یک تار مو!!!

بین حق و باطل فاصله یک مو است

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.