استاد شیخ حسین انصاریان
پدر او از خاندان حاج شیخ مى باشد . این خاندان از خانواده هاى شناخته شده و خدمتگذار به دین بوده اند و عالمان باعظمتى در این خاندان بزرگ به چشم مى خورد . مرحوم آیة الله العظمى شیخ موسى انصاریان ( خوانسارى ) (رحمه الله) که شخصیت علمى و دینى او بر اهل فن پوشیده نیست نیز از همین خانواده بود .
مرحوم امام خمینى رضوان الله تعالى علیه مى فرمودند : بهترین کتاب صلاة در فقه شیعه ، کتاب مرحوم آیة الله انصاریان مى باشد . او دهها اثر علمى از خود بجا گذاشت که منیة الطالب که تقریرات درس مرحوم نائینى است از آثار علمى آن بزرگوار مى باشد .
در شهر نجف قاطبه علما به مرجعیت آن مرحوم ـ بعد از آیة الله العظمى اصفهانى ـ اعتقاد داشتند ، اما عمر او کفاف نداد و قبل از مرحوم سید از دار دنیا رفت .
خانواده مادرى استاد ، از سادات مصطفوى آن شهر مى باشند که جد مادرى استاد از چهره هاى شناخته شده و امین آن شهر بوده و بارها اتفاق مى افتاد که علماى زیادى که از نجف و قم به خوانسار مى آمدند به منزل او وارد مى شدند .
استاد در سن 3 سالگى خاطره اى در این مورد بیان مى کنند :
« روزى آیة الله العظمى محمد تقى خوانسارى (رحمه الله) به منزل جد ما آمده بود . من در سنین کودکى در اتاق را باز کردم و مستقیم به طرف آیة الله خوانسارى رفتم و در آغوش او نشستم . پدربزرگم جلو آمد که من را به اندرون ببرد . آیة الله خوانسارى جلوى او را گرفت و مرا نوازش کرد و از من پرسید : مى خواهى در آینده چکاره شوى؟ جواب دادم : مى خواهم مثل شما بشوم . ایشان در حق من دعا کرد .
هر گاه شبح آن خاطره از ذهنم مى گذرد ، و یاد آن چهره ملکوتى و دعاى آن بزرگوار که مى افتم ، یکى از شیرین ترین خاطرات عمرم در ذهنم تداعى مى شود » .
استاد انصاریان در سومین بهار زندگى بود که دست تقدیر ، خانواده او را منتقل به تهران کرد ، و در یکى از محله هاى مذهبى آن شهر ـ خیابان خراسان ـ سکونت گزیدند .
محور علمى آن منطقه در آن زمان مرحوم آیة الله حاج شیخ على اکبر برهان (رحمه الله) بود . استاد در همان اوان کودکى از محضر پرفیض آن استاد الهى بهرمند شد . معظم له بارها به این نکته اذعان مى کند که : « تاکنون مانند و همتاى او را در میان چهره هاى روحانى ندیده ام » .
آیة الله برهان که عالمى تحصیل کرده و مجتهدى وارسته بود ، در آن روزها امامت جماعت مسجد لُر زاده را عهده دار بود . آن عالم آگاه مسجد را به نحوى اداره مى کرد که خردسال و جوان و پیر مجذوب آن کانون الهى بودند . همچنین آن مرحوم مدرسه اى را در آن منطقه بنا گذاشت که شاگردان از کلاس اول تحت تربیت مستقیم آن مرحوم قرار گرفته بودند .
استاد انصاریان یکى از خاطرات خود را در مورد مرحوم برهان چنین بیان مى کند :
« بارها از آن مرحوم در منبر و کلاس شنیده بودم که علاقه اى نداشت در تهران بمیرد و در تهران دفن شود ، و این مسأله به عنوان دعایى در آمده بود که آن مرحوم با اشک چشم در لیالى احیا به محضر پروردگار عرضه مى کرد . عاقبت آن بزرگوار در سال 1338 زمانى که من 14 سال بیشتر نداشتم در سفر حج در حریم امن پروردگار از دنیا رفت و پیکر پاک او در شهر جده نزدیک به مدفن حضرت حوا دفن گردید » .
دیدن چهره ملکوتى آن استاد اخلاق ، و منش و روش زندگانى او در استاد اثر عمیق بخشید ، به نحوى که استاد جاى خالى آن معلم الهى را تا هم اکنون نیز در وجود خود حس مى کند .
استاد انصاریان از کودکى با چهره هاى الهى مأنوس بود . چهره هایى مانند مرحوم آیة الله سید محمد تقى غضنفرى (رحمه الله) امام جماعت مسجد دوراه خوانسار ـ محله پدرى استاد در شهر خوانسار ـ که باز هم خاطره اى از آن مرحوم از زبان استاد بیانگر این انس و الفت روحانى و معنوى معظم له با بزرگان و فرزانگان است :
« سال اولى که به سلک محصلان دینیّه در آمده بودم ، و خبر آن به مرحوم غضنفرى رسید ، در منزل خود به مناسبت طلبگى من مهمانى خاطره انگیزى را ترتیب داد و در آن مهمانى از بستگان پدرى و عده اى از اهالى محل را دعوت نمود .
این مهمانى از آن عالم وارسته آن هم به مناسبت اینکه من قدم در وادى علم گذاشته بودم آن هم در سنین جوانى ، اثر تشویقى بسزایى در من داشت . مرحوم غضنفرى عالمى وارسته و ساده زیست بود و سالها در شهر خوانسار در زمان طاغوت نماز جمعه را اقامه مى نمود » .
یکى دیگر از آن چهره هاى ملکوتى ، مرحوم آیة الله سید حسین علوى خوانسارى (رحمه الله)بود . مرحوم علوى از مجتهدان سرشناس خوانسارى بود و درمحله بالاى خوانسار ـ محله مادرى استاد ـ اقامه جماعت و تدریس داشته و صدها محصل علوم دینى از محضر او استفاده ها بردند . ایشان در حالى از نجف اشرف به خوانسار آمده بودند که استادان آن بزرگوار اجتهاد او را مکتوباً تصریح نموده بودند .
باز هم پاى صحبت استاد مى نشینیم و خاطره اى از آن مرحوم مى شنویم :
« سال اولى بود که ملبس به لباس روحانیت شده بودم و براى دیدن جد مادرى مرحوم سید محمد باقر مصطفوى (رحمه الله) و جده ام و اقوام به خوانسار رفته بودم . یکى از آشنایان مرا در خیابان دید و گفت : حاضرى ده شب در مسجد آقا اسد الله منبر بروى ؟ گفتم : حاضرم . روز اولى که به مسجد رفتم دیدم آن عالم بزرگوار ـ مرحوم آیة الله علوى ـ در جمع مستمعان نشسته است . تعجب کردم که آن عالم و مجتهد بزرگوار به چه مناسبت پاى منبر جوان نوپایى چون من آمده بود ، پیش خود گفتم : شاید با بانى مجلس رابطه اى دارد ، اما با کمال تعجب دیدم تمام این ده روز در مجلس شرکت کرد و شرکت او هم بخاطر تشویق من بوده است » .
یکى دیگر از آن چهره ها آیة الله حاج سید محمد على ابن الرضا خوانسارى دامت برکاته است که استاد از کودکى به مناسبت نسبت فامیلى که به ایشان داشتند ، با ایشان حشر و نشر داشته اند . استاد در خصوص ارتباط با این عالم متخلق چنین مى فرماید :
« از همان ایام کودکى یک نکته اساسى و زیبا از حضرت آقاى ابن الرضا دامت برکاته ـ که داراى موقعیت علمى و شخصیت اجتماعى ممتاز و صفاى باطن هستند ـ در ذهنم نقش بسته بود که : در هر شب جمعه بعد از نماز عشاء ، زیارت حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) ( وارث ) را ایستاده و با شور و حال براى عموم مردم قرائت مى کردند که ارتباط این عالم بزرگوار به این کیفیت با حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) اثرات مثبتى در روحیه من داشت » .
از جمله افرادى که استاد با آن چهره ها ارتباط داشته اند مى توان از مرحوم الهى قمشه اى (رحمه الله) نام برد که استاد در جلسه اخلاق آن مرحوم استفاده ها برده است .
مجموعه این عوامل ـ عامل خانواده و مربّى اخلاق ـ باعث شد که استاد پس از تکمیل دروس دبیرستانى ، راه طلبگى را در پیش بگیرد و پس از مشورت با مرحوم الهى قمشه اى (رحمه الله) دروس طلبگى را آغاز کند .
تحصیلات استاد در دو حوزه علمى تهران و قم بوده است . در تهران ادبیات را آغاز مى کند و پس از اتمام ادبیات به محضر عالم ربانى حضرت آیة الله میرزا على فلسفى دامت برکاته ـ که آن روزگار بعد از مرحوم برهان در مسجد لُر زاده اقامه جماعت داشته اند ـ مى رسد و از ایشان تقاضا مى کند کتاب معالم الاصول را به صورت خصوصى براى ایشان تدریس فرماید . آن عالم کم نظیر ـ که جزء معدود کسانى هستند که مرحوم آیة الله العظمى خوئى (رحمه الله) کتباً به اجتهاد او تصریح داشته ـ تقاضاى استاد را مى پذیرد و پس از اتمام لمعتین و معالم از محضر آیة الله فلسفى کسب اجازه مى نماید تا به حوزه علمیه قم مهاجرت نماید . آیة الله فلسفى استاد را تشویق نموده و ایشان را با مهربانى در آغوش مى گیرد و زمانى که استاد تقاضاى نصیحتى مى کند که ره توشه راه او باشد ، آیة الله فلسفى حدیثى را از پیامبر بعنوان هدیه و زاد به او مى فرماید که : « مَن کَانَ لِلَّهِ کانَ اللّهُ لَه » . استاد انصاریان مى فرماید : « از آن روز تا به امروز سعى کردم با خدا باشم و دیدم خدا هم در همه مراحل زندگى با من بود . آرى ، هرکس که با او باشد خدا نیز با او خواهد بود » .
استاد در حوزه علمیه قم نیز مانند تهران سعى مى نماید با چهره هاى الهى مأنوس باشد . لذا به محضر مرحوم آیة الله حاج شیخ عباس طهرانى (رحمه الله) مى رسد و از محضر پربرکت او بهره ها مى برد .
همچنین در جلسات اخلاقى مرحوم حاج آقا حسین فاطمى (رحمه الله) شرکت مى نماید و در این زمینه مى فرماید :
« غالب سخنرانى هاى اخلاقى آیة الله فاطمى همراه با اشک چشم و شور و حال از جانب خود آن مرحوم و شاگردان بود » .
سرانجام بدست مبارک مرحوم آیة الله حاج شیخ عباس طهرانى (رحمه الله) ملبس به لباس روحانیت مى گردد و تحصیلات خود را اینگونه ادامه مى دهد :
رسائل و مکاسب و کفایه را نزد علماى گرانقدرى مانند آیة الله اعتمادى ، آیة الله العظمى فاضل لنکرانى ، آیة الله صالحى نجف آبادى و آیة الله صانعى فرا مى گیرد .
پس از اتمام سطوح عالیه وارد مرحله استنباطى فقه و اصول ـ درس خارج ـ مى گردد . در این قسمت هم از محضر فقهاى عظام : مرحوم آیة الله سید محمد محقق داماد (رحمه الله) ، آیة الله منتظرى ، مرحوم آیة الله حاج شیخ ابوالفضل نجفى خوانسارى (رحمه الله) و بالاخص سالیانى از محضر مرحوم آیة الله العظمى حاج میرزا هاشم آملى (رحمه الله) استفاده ها مى نماید ، که حاصل این برهه از ایام تحصیلى استاد ، تقریرات گرانمایه فقه و اصول درس مرحوم آیة الله حاج میرزا هاشم آملى (رحمه الله) است که ایشان به رشته تحریر در آورده اند ، و مباحث حکمت را از حضور آیة الله گیلانى معانی و بیان و بدیع را از محضر حجة الاسلام و المسلمین جوادی در تهران استفاده نمودند .
لازم بذکر است که در پس این تلاش چشم گیر ، معظم له از بزرگان آیات و مراجع تقلید مانند : مرحوم آیة الله العظمى میلانى (رحمه الله) و مرحوم آیة الله العظمى آخوند همدانى (رحمه الله)و مرحوم آیة الله کمره اى (رحمه الله) و مرحوم آیة الله العظمى گلپایگانى (رحمه الله) و مرحوم آیة الله العظمى حاج سید احمد خوانسارى (رحمه الله) و مرحوم آیة الله العظمى مرعشى نجفى (رحمه الله) و مرحوم آیة الله العظمى امام خمینى (رحمه الله) صاحب اجازات علمیه و روائیّه مى باشند .
استاد بعد از تحصیل علوم دینى و اتمام مدارج عالیه حوزوى و استفاده از محضر بزرگان و اساتید حوزه علمیه براى رسیدن به هدف اصلى خود ـ که مهمترین مسئله براى یک محصل علوم دینى محسوب مى شود ـ که همان تحقیق و تألیف و تبلیغ علوم اسلامى مى باشد ، به سختى از حوزه علمیه قم به تهران مراجعت مى نماید و تاکنون بیش از سى سال است که مشغول خدمت در وظائف الهى مى باشند .
چهار هزار نوار سخنرانى بى تکرار و بیش از چهل عنوان کتاب ـ حدود هشتاد جلد ـ از محصولات اقامت اجبارى معظم له در تهران مى باشد .
افزودن نظر جدید