موعود و منتظر دومی

  • 1391/12/14 - 00:08
بهائیان برای اثبات حسینعلی نوری بعنوان پیغمبر از روایاتی که برای قائم آل محمد است، استفاده می کنند که معنای و مصادیق روایات به هیچ عنوان به حسینعلی نوری برنمی گردد.و در عین حال روایاتی را که مربوط به غیبت و ظهور و امام منتظر است ضعیف و موهوم معرفی می کنند. حال سوال اینجاست اگر این روایات ضعیف و موهوم است، پس چطور برای اثبات حسینعلی نوری از این روایات استفاده می کنید؟ پس معلوم می شود آئینی که به مردم ارائه کرده اید یک اشکال عمده و اساسی دارد و آن اینست که پیامبرش دروغی است و از طرف خداوند متعال نیست.
noori

چون میرزا بهاء به اریکه ی نبوت نشسته و اغنام الهی را به دور خود مسلم گرفته و خود را باز مانند باب شخص موعود و منتظر دید چنانکه در اقدس (ص10 س16) می گوید: لما جاء الوعد و ظهر الموعود اختلف الناس و تمسک کل حزب بما عنده من الظنون و الاوهام – هنگامیکه شخص موعود ظاهر شد مردم اختلاف کردند و هر کسی به ظن و وهم خود سخنی گفته و استدلالی نمود.
در صورتی که مسلمین از هزار سال پیش منتظر ظهور امام دوازدهم از اولاد حضرت سیدالشهداء علیه السلام هستند که او پسر نهم آن حضرت و به نام حضرت محمد مهدی و پسر بلافصل حضرت امام حسن عسکری علیه السلام است که در پرده ی غیبت مستور می باشد، و به جز آن حضرت در خلال این هزار سال شخص دیگری را منتظر نبودند، و تمام مسلمانان جهان از سال  نخست ظهور اسلام تا به امروز همه اتفاق دارند که پیغمبر اسلام آخرین پیغمبری است که پس از آن حضرت پیغمبری نخواهد آمد. و این معنی یکی از ضروریات عقائد مسلمین بوده و هیچگونه جای تردید و شکی نبوده است.
پس وعده ای از شخص دیگر نگرفته بودند، و مسلمین موعودی نداشتند و منتظر امام و پیغمبری به جز پسر بلافصل حضرت عسکری علیه السلام نبودند، و آن حضرت هم که تا به امروز ظاهر نشده است، اگر چه صدها مدعیان دروغی دربلاد مختلف جهان پیدا شده، و هر یکی جمعی را به راه ضلالت و باطل کشیده است.
و چقدر این دو نفر حرف های نسنجیده و متخالف می گویند: گاهی سید باب دعوی بابیت از طرف امام می کند، و گاهی دعوی امامت و قائمیت می کند، و گاهی دعوی نبوت می کند، و گاهی دعوی الوهیت می کند، و سپس میرزا بهاء نیز که می بیند دنیا جنگل و هرج و مرج است شروع به دعوت کرده و خود را موعود و منتظر مردم می خواند، و به زور اصرار می کند که مردم مرا خواسته و انتظار ظهور مرا داشتند، و بکلی دعاوی و نوشته ها و سخنان سید باب را زیر پا گذاشته و تمام آنها را معدوم فرض می کند.
و در اینجا نیز حیله ورزی و خیانت دیگر حضرات روشن می شود، زیرا نویسندگان این طائفه در مقام اثبات سید باب و میرزا بهاء که هر یک بطور استقلال دعوی ظهور و موعودیت و منتظر بودن نموده اند، مجبور شده اند به اینکه: روایات مربوطه ی به امام دوازدهم علیه السلام را دو قسمت نموده (البته هزار و یک روایت که قابل تطبیق و تاویل است، آن هم با تقطیع و تبدیل کلمات) بعضی را به سید برخی را به میرزا منطبق نمایند، و گاهی هم اشتباه کرده یک عنوان را به سید و هم به میرزا تطبیق داده اند.
و بسی خنده آور است که این ها خودشان را موعود و منتظر مسلمین می دانند، و در عین حال روایاتی را که مربوط به غیبت و ظهور و امام منتظر است ضعیف و موهوم معرفی می کنند. بهاء در اقتدارات (ص 150 س1) می گوید: مشاهده در اهل فرقان نمائید که کل را قصص قبل و اوهام از سبیل مالک انام دور نمود، اگر از علامات و اخبار و شرائط موهومه که در دستشان بود چشم می پوشیدند...الخ.
پس در صورتی که روایات مربوطه به امام دوازدهم ضعیف و موهوم است: از کجا عنوان قائمیت و منتظر بودن را استفاده می توان کرد، و زمینه ای برای این عناوین باقی نخواهد ماند. آری این حرف در مقابل روایات کثیره و اخباری که قابل تطبیق به این مدعین نبوده و بلکه از هر جهت منافی دعاوی و مخالف اوصاف آنان است، ضروری و لازم بوده است و میرزا چاره ای به جز این حرف نداشته است. (1)

1- محاکمه و بررسی باب و بهاء صفحه ی 39 تا 41
 

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.