گرایشات صوفیانه سیدعلیمحمد باب
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بعضی از آموزههای جریانهای انحرافی همچون بابیه، بهائیت، عرفان حلقه و... تحت تأثیر جریان انحرافی تصوف است. قرائن متعددی در زندگی سید محمدعلی باب وجود دارد که نشانگر شکلگیری شخصیت او بر اساس تعالیم متصوفه بوده، سید علیمحمد باب به خاطر سلوک نادرستی که بر اساس تعالیم متصوفه داشت، دچار مشکلات جسمی و روحی گشته و نتیجه آن اختلالات روحی، ادعاهای نامعقولی بوده که از او بروز کرد.
محل تحصیل سید علیمحمد باب، یکی از قرائن مهمی است که باید در این زمینه مورد توجه قرار گیرد؛ طبق گزارش بابیان، محل تحصیل سید علیمحمد در سن ۶ - ۵ سالگی (که سن بسیار حساسی بوده و تأثیرپذیری شخص در این سن از محیط به شدت بالا است)، در نزدیکی خانقاه دراویش و محله مرتاضان بوده است.
نصرتالله محمد حسینی (مبلغ مشهور بهائی) در کتاب «شرح حال باب» در این رابطه نوشته است: «چون به سن ۶ – ۵ سالگی رسیدند، جناب خال اعظم، ایشان را برای فراگرفتن مقدمات زبان فارسی به مکتب فرستادند. مکتب مبارک در محلی به نام قهوه اولیاء قرار داشت. قهوه اولیاء نام خانقاه درویشان و محل ریاضت مرتاضان و واقع در محله بازار مرغ و نزدیک بیت جناب…» [1]
این مسئله باید در تحلیل روحیات ریاضتگرایانه سید علیمحمد باب در سن جوانی مورد توجه قرار گیرد، او طبق گزارشات معتبر، گذشته از دلبستگی به اندیشههای شیخی و باطنی، به ریاضتکشی نیز تمایل داشت و به هنگام اقامت در بوشهر، در هوای گرم تابستان از سپیدهدم تا طلوع آفتاب و از ظهر تا عصر بر بام خانه رو به خورشید اورادی میخواند که باعث ایجاد صدمات روانی بر او شد.
اشراق خاوری (پژوهشگر و مبلّغ بهائیت) در کتاب «تلخیص تاریخ نبیل زرندی» در رابطه با ریاضتهای شاقّه و غیرشرعی سید علیمحمد باب مینویسد: «حضرت باب غالب اوقات در بوشهر به تجارت مشغول بودند و با آنکه هوا در نهایت درجه حرارت بود، هنگام روز چند ساعت بالای پشتبام منزل تشریف میبردند و به نماز مشغول بودند آفتاب در نهایت حرارت میتابید... به مناجات و نماز مشغول بودند... از هنگام فجر تا طلوع آفتاب و از ظهر تا عصر به عبادت میپرداختند. پیوسته بهطرف طهران توجه داشتند به قرص آفتاب تابان با کمال فرح و سرور تحیت میگفتند... حضرت باب در هنگام طلوع آفتاب به قرص شمس نظر میفرمودند». [2]
این گونه ریاضتها در بین متصوفه از دیرباز مورد توجه بوده و به شیوههای مختلفی سعی در ریاضت نفسانی داشتهاند؛ بعضی از این ریاضتهای آنها بهگونهای بوده که باعث اختلال روانی و فکری در شخص میشده و این عامل میتواند یکی از علل وجود ادعاها و شطحیات در بین متصوفه و سید علیمحمد باب باشد.
«میرزای قمی» اعلیاللهمقامه یکی از علل و منشأ ادعای الوهیت بعضی از صوفیان را ریاضتهای سخت و طاقتفرسا دانسته و در این رابطه مینویسد: «اما ادعای آن مرتبه از برای خودش به یکی از دو راه است: اول اینکه بعض صاحب عقل و فهم که در راه معرفت خدا، کمال اهتمام داشته، در پی این درآمدند که به حقیقت ذات الهی برسند، و هر چند فکر کردند که موجودی باشد و در جائی نباشد، چگونه میشود؟ و از راه عقل نتوانستند به کنه کار برسند، بنا را گذاشتند به ریاضت کشیدن و تصفیه باطن و مخالفت نفس اماره و تربیت نفس ملکیه انسانیه که از آنجا به مقصد برسند. چون وصول به این مطلب، صورتِ امکان ندارد و لهذا بعضی را مجاهدات شاقه و ریاضت جسم و بدن، از کم خوابیدن و کم خوردن و غیره، چنان منشأ سوء مزاج شد که به سبب غلبه سوداء از بابت صاحب مالیخولیا، متابعت خیالات فاسده نمود، معراجهای بسیار از برای خود به چشم خیالش آمد، تا آخر، از جمله افکار فاسده او همین شد که تو خود خدایی». [3]
در نتیجه باید توجه کرد که طبق قرائن، سید علیمحمد باب از کودکی تحت تأثیر محیط صوفیانه بوده و این عامل، باعث شده که در جوانی مشغول ریاضتهای سخت و طاقتفرسا زیر آفتاب گرم بوشهر شود ونتیجه این ریاضتهای غیرشرعی سید علیمحمد باب؛ چیزی جز اختلال فکری، روحی و ادعاهای پوچ و مضحکی که در آثارش ذکر شده، نبود.
پینوشت:
[1]. حضرت باب، نصرتالله محمد حسینی، مؤسسه معارف بهائی، 1995م، ص ۱۳۸ – ۱۳۹.
[2]. اشراق خاوری، تلخیص تاریخ نبیل زرندی، ص ۶۳ و ۶۴
[3]. میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمدحسن، جامع الشتات، مرتضی رضوی، کیهان، تهران، 1375ش، ج ۱۰، ص ۱۱۶.
افزودن نظر جدید