نقد نظریه قرآن بسندگی احمد صبحی منصور
سنت، بعد از قرآن دومین منبع استنباط احکام نزد شیعه و اهل سنت است؛ اما فرقه قرآنیون، فقط قرآن را تنها منبع و مصدر تشریع دین میدانند و حجیت سنت را انکار میکنند.
پایگاه جامع فرق، ادیان ومذاهب_ فرقه قرآنیون با توجه به آیاتی که دعوت کننده به فهم، تدبر و تعقل در قرآن است، مانند آیه 2 سوره یوسف، آیه 182 سوره نساء و آیه 29 سوره ص، به تفسیر آیات وحی پرداختهاند، اما به دلیل قرآن بسندگی در دین و انکار جایگاه سنت در فهم و تفسیر قرآن، با پای فشردن بر فهم خود از قرآن و دست کشیدن از ظواهر معتبر قرآنی و تأویل و توجیه غیرمتکی بر عقل، به جای تفسیر صحیح آیات، درصدد اثبات نظرات و تفسیر عقاید و دیدگاههای مادی گرایانه خود برآمدهاند تا آنجا که با تأویل آیات بیان کننده حجیت و اعتبار سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به انکار سنت معتقد گردیدهاند.
به عنوان مثال، احمد صبحی منصور یکی از بزرگان این جریان، با استناد به آیاتی که آیات قرآن را به بینات توصیف کرده، نتیجه گرفته است که قرآن در تبیین خود به چیزی جز قرائت، تلاوت، تفکر و تدبر نیاز ندارد و منکر حجیت سنت شده است.
او معتقد است که فهم وی و دیگر مؤمنانی که بدون هوا و هوس و با روش علمی به تفسیر و تأویل آیات میپردازند از فهم پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) برتر است و در صورت لغزش در فهم، به خاطر جایزالخطا بودن بشر باز هم مأجورند. [1]
در نقد این ادعا باید گفت:
سعادت انسان در دنیا و آخرت، وابسته به شناخت دقیق آموزه های اصیل اسلامی و عمل به رهنمودهای آن است و مهمترین منبع شناخت اسلام هم قرآن است؛ ولی بر عالمان و مفسران این کتاب الهی پوشیده نیست که آنچه در قرآن آمده در بسیاری از موارد، کلیاتی است که نیاز به توضیح و تفسیر دارد و بهترین مفسر برای کتاب خدا، سخنان و احادیث صادره از جانب پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و اهل بیت (علیهمالسلام) است.
همچنین باید گفت که از نگاه قرآن کریم، آیات متعددی دلالت بر وجود وحی دیگری غیر از وحی قرآنی دارد و از نظر حجیت، مثل وحی قرآنی است؛ خداوند در قرآن کریم میفرماید: « وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى * مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمْ وَمَا غَوَى * وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى [نجم/4ـ1] سوگند به ستاره هنگامی که [برای غروب کردن در کرانه افق] افتد * که هرگز دوست شما از راه راست منحرف نشده، و [در ایمان و اعتقادش از راه راست] خطا نرفته * و از روی هوا و هوس سخن نمیگوید. گفتار او چیزی جز وحی که به او نازل میشود، نیست.» مقتضای این آیات این است که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بر اساس اراده خدا و نیز تعلیم، ارشاد و وحی او سخن میگوید.
به تعبیر آیتالله جوادی آملی، «این آیه دلالت دارد که نطق و گفتار پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) عین وحی و کلام خدا است که از زبان حضرت جاری می شود، چنانکه فرموده است: «وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَکِنَّ اللّهَ رَمَى [أنفال/17] و شما آنان را نكشتيد، بلكه خدا آنان را كُشت و چون [ريگ به سوى آنان] افكندى، تو نيفكندى، بلكه خدا افكند.» بر این اساس، گویا آیه میخواهد بگوید: «وَمَا تَکَلَّمتَ وَلَکِنَّ اللهَ تَکَلَّم.»[2]
این نکته را نیز باید بیان کرد که روایات زیادى در حجیت سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و لزوم پیروى از آنها وارد شده است که دلالت بر وحى بودن سنت دارد؛ چنانکه در منابع حدیثى اهل سنت آمده است: «كَانَ جِبْرِيلُ يَنْزِلُ عَلَى النَّبِيِّ ص بِالسُّنَّةِ كَمَا يَنْزِلُ عَلَيْهِ بِالْقُرْآنِ.[3] همانگونه که جبرئیل قرآن را بر رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) نازل میکرد، سنت را نیز بر ایشان نازل میساخت.»
پینوشت:
[1]. صبحی منصور، احمد، القرآن و کفی مصدراً للتشریع الاسلامی، ص79.
[2]. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، قم، مرکز نشر اسراء، ص64.
[3]. سنن الدارمی، دارمی، ج1، ص204.
افزودن نظر جدید