آراء انحرافی احمد صبحی منصور
در بحث حديث، افراط گرايی به شکل اخباری گری در شیعه و سلفی گری و اهل حدیث در اهل سنت، ظهور و بروز پیدا کرد. در بحث قرآن نیز، افراط گرايی به شکل قرآنیون در میان شیعه و سنی مطرح شد که مورد حمايت برخی افراد نیز واقع گرديد.
پایگاه جامع فرق، ادیان ومذاهب_ احمد صبحی منصور یکی از سران جریان قرآن بسندگی اهل سنت، قرآن را جامع، فرازمانی و فرامکانی و تنها مصدر تشریع در اسلام میداند.
از نظر او، وظیفه پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) تبلیغ دین بود و کار تشریع فقط برعهده خدا است و چیزی به نام ناسخ و منسوخ در قرآن وجود ندارد و در واقع، در قرآن نسخ به معنای کتابت آمده و نه حذف؛ از طرفی، آیات قرآن مجمل نیست تا نیاز به تفصیل داشته باشد.
وی همچنین معتقد است مفاهیم کفر، ایمان و شرک در قرآن متفاوت با معنای فقهی آن است. قضاوت درباره عقاید مردم، تنها برعهده خدا و در یوم الحساب است.
بسیاری از احکام فقهی، نظیر حکم قتل مرتد یا مجازات سنگسار، تکفیر دگراندیشان، تفتیش عقاید و جهاد ابتدایی و نظایر آن، هیچ ریشه قرآنی نداشته و توسط ائمه حدیث در عصر عباسی ساخته و پرداخته شدهاند؛ به عنوان نمونه، جعل احادیث ضد و نقیض برای اثبات مشروعیت هر فرقه و طایفه به این دوره بر میگردد.
صبحی منصور همچنین بر این باور است که اگر حدیث واقعاً جزء دین بود، باید مثل قرآن، از همان اول مکتوب میشد نه اینکه دویست سال مردم در بحران و فتنه رها شوند.
چگونه ابوحنیفه تنها به هفده حدیث معتقد بود و صد سال بعد از او، احمد بن حنبل سی هزار حدیث را در مسند خود ذکر می کند. خلاصه آنکه به مرور زمان این احادیث به خط قرمز مسلمانان تبدیل شد. علم جرح و تعدیل راویان حدیث، هر چند تا حدی مانع پذیرش برخی از احادیث میگردد، علمی ظنی است. از این رو، شخصی یک راوی را ذم و دیگری او را تحسین میکند؛ در حالی که قرآن از پیروی از ظن و گمان برحذر داشته است و در این زمینه میفرماید: «إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ [انعام/116] که اینان جز از پی گمان (و هوا و هوس) نمیروند و جز اندیشه باطل و دروغ چیزی در دست ندارند.» سنت فعلی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بدون نیاز به کتابت و به صورت تواتر ادامه داشته و دارد.[1]
در نقد این اعتقادات می توان گفت:
از آنجایی که صبحی منصور، تنها قرآن را سخن وحی میداند وسنت را جزء دین نمی داند، باید گفت به شهادت قرآن، وحیی غیر از قرآن وجود خارجی داشته و معتبر نیز هست.
ملاک این اعتبار نیز علاوه بر کلام وحی «أَنْزَلْنا إِلَیْکَ اَلذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ [نحل/44] ما این ذکر [قرآن] را بر تو نازل کردیم، تا آنچه به سوی مردم نازل شده است، برای آنها روشن سازی.» ملکه عصمت است که در وجود پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نهفته است که سخن و رفتار وی را لازم الاتباع میکند و ریشه آن به بیان برخی مفسران، یک شعور علمی است که مغلوب نمیگردد و با سایر علوم و ادراکات متعارف فرق میکند.[2]
مقصود از حجیت سنت نیز همین است که اندیشه، رفتار و گفتار پیامبران به گونه ای باشد که سراسر انعکاس دهنده اراده خداوند است و به خاطر انتساب الهی، پیروی از آن بر ما لازم باشد.[3] بنابراین کلام و رفتار رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) که در روایات ایشان تبلور یافته است و به این نحو به نسلهای بعدی منتقل شده است، دارای حجیت، لازم الاتباع و وحی است؛ در نتیجه ادعای حصر وحی در قرآن ناصواب است.
در مقابل دلیل دومی که صبحی منصور بر مدعای خود در رد حجیت سنت ذکر کرده است نیز می توان گفت: اگرچه این ادعا درباره جعل و وضع و نقل ناقص اخبار، قابل پذیرش است، اما نمیتوان کلیت سنت را مورد انکار قرار داد. تلاشهای محدثان از زمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) برای حفظ و کتابت حدیث و شکل گیری دانشهایی مانند "رجال" و "مختلف الحدیث" برای پاسداری از این حقیقت بوده است.
از اینرو علامه طباطبایی کسانی را که به بهانه وجود روایات ساختگی، احادیث را به کلی کنار گذاشتهاند، تخطئه کرده و کار آنها را سوء استفاده از وجود روایات ساختگی و تفریط نسبت به روایات دانسته است.[4]
اگر مبنای داوری دربارۀ سنت، تنها جوامع حدیثی اهل سنت باشد، به طور طبیعی شبهاتی مانند تأخیر در نگارش حدیث و عدم صیانت از سنت مطرح میشود؛ اما شیعه معتقد است که با وجود جلوگیری خلفا از کتابت حدیث، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و اهل بیت (علیهمالسلام) و یاران وفادارشان به پاسداری از سنت اهتمام کامل داشتند.[5]
استدلال دیگر در رد این نظریه این است که حفاظت از قرآن، جز با حفظ سنت میسر نیست؛ زیرا قرآن شامل دو بُعد تنزیل و تأویل است و خداوند از طریق کاتبان و حافظان وحی، حفظ بُعد تنزیلی آن را تضمین کرده است؛ اما اگر بُعد دیگر آن نیز تضمین نشود، متن قرآن گرفتار سوء فهم و تفسیر به رأی شده و غرض اساسی از حفظ الفاظ قرآن محقق نخواهد شد.
پینوشت:
[1]. الهی بخش، حسین، القرآنیون و شبهاتهم حول السنة، ص37-42.
[2]. سبحانی، جعفر، عصمة االنبیاء فی القرآن الکریم، چاپ 2، قم، مؤسسة امام صادق(ع)، ص22-26.
[3]. نصیری، علی، درسنامه علم حدیث، قم، سنابل، ص29.
[4]. المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبایی سید محمد حسین، ج1، ص240.
[5]. بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، ج9، ص632.
افزودن نظر جدید