انکار اصل نبوت توسط برقعی
اصول دین مشترک بین مسلمانان عبارتند از توحید، نبوت و معاد. هر یک از مسلمانان که به این سه اصل اعتقاد داشته باشد، مسلمان نامیده می شود و کسی که این اصول را باور ندارد، مسلمان نیست.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ سید ابوالفضل برقعی از روحانیون معاصر است که عمده اندیشه وی، ترکیبی از قرآن بسندگی و نفی عقاید شیعی است. وی در کتاب اصول دین از نظر قرآن و مستند به آیات آن مینویسد: «قرآن در چندين آيه، ايمان به دو چيز را برای سعادت دنيا و آخرت كافی دانسته و همين دو چيز، دو اصل دين بوده و آن ايمان به مبدأ و معاد يعنی ایمان به الله و ايمان به قيامت، زیرا خداوند میفرماید: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ [بقره/62] هر یک از مسلمانان و یهود و نصاری و صابئان (پیروان حضرت یحیی) که از روی حقیقت به خدا و روز قیامت ایمان آورد و نیکوکاری پیشه کند، البته آنها از خدا پاداش نیک یابند و هیچگاه بیمناک و اندوهگین نخواهند بود.»
در اين آيه ايمان به الله و يوم الاخر را برای اجر و ثواب و دفع عذاب كافی دانسته است.[1]
در مقابل این ادعای برقعی می توان گفت:
اصول دین مشترک بین مسلمانان عبارتند از توحید، نبوت و معاد؛ هر یک از مسلمانان که به این سه اصل، اعتقاد داشته باشد، مسلمان نامیده می شود و کسی که این اصول را باور ندارد، مسلمان نیست.[2] چگونه ممکن است که جناب برقعی بر خلاف اجماع مسلمین که در این سه اصل توحید، نبوت و معاد، مشترک هستند، نظر بدهد و اصل نبوت را انکار کند؟
خداوند متعال در قرآن کریم نبوت و ارسال انبیاء و کتب آسمانی را جهت قیام مردم در برپایی عدالت دانسته، می فرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ [حدید/25] همانا ما پیامبران خود را با دلایل روشن، کتاب و میزان نازل کردیم، برای اینکه مردم قیام به تحقق عدالت کنند.»
نبوت محوری ترین عامل است تا همه اختلافات و منازعات بشری با احقاق حق و عدالت به سرانجام رسد. قرآن نیز در آیه 213 سوره بقره می فرماید: «خداوند، پیامبران را برانگیخت تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانی که به سوی حق دعوت میکرد، با آنها نازل کرد تا در میان مردم، در آنچه اختلاف داشتند [به عدالت] داوری کنند.»
خداوند متعال جهت پایان مناقشات با فصل الخطاب قرار دادن حق و عدالت می فرماید: «یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ به الحقّ [ص/26] ای داود! ما تو را نماینده در زمین قرار دادیم؛ پس در میان مردم به حق داوری کن.»
همچنین نگاهی اجمالی به سخنان بزرگان دین، نشان از جایگاه بسیار رفیع آموزه هایی چون معاد، نبوت و امامت در معارف اسلامی است. امام علی (علیهالسلام) در بحث ایمان به اصول دین مخصوصاً نبوت که برقعی اصل بودن آن را قبول ندارد، میفرماید: «وَصِيَّتِي لَكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِاللَّهِ شَيْئاً وَ مُحَمَّدٌ (صلیاللهعلیهوآله) فَلَا تُضَيِّعُوا سُنَّتَهُ أَقِيمُوا هَذَيْنِ الْعَمُودَيْنِ وَ أَوْقِدُوا هَذَيْنِ الْمِصْبَاحَيْنِ وَ خَلَاكُمْ ذَم.[3] وصيت من به شما اين است كه به خدا شرك نورزيد! و سنت محمد (صلیاللهعلیهوآله) را ضايع مگردانيد، اين دو ستون دين را استوار بر پا داريد و اين دو چراغ را روشن نگهداريد و ديگر از هيچ ملامت و مذمتى نترسيد.»
پاسخ دیگر این است که استناد به آیه قرآن، فرع بر پذیرش نبوت پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) و عصمت او در رساندن صحیح آیات به بشر است؛ بنابراین قبل از اینکه به آیهای استدلال شود، نبوت پذیرفته شده است.
پینوشت:
[1]. برقعی، سید ابوالفضل، اصول دین از نظر قرآن و مستند به آیات آن، ص12.
[2]. مصباح یزدی، آموزش عقاید، ۱۳۸۴ش، ص۱۴.
[3]. نهج البلاغة، شريف الرضى، محمد بن حسين، محقق/ مصحح: صالح، صبحی، انتشارات هجرت، قم، 1414 هـ ق، چاپ اول، ص378.
افزودن نظر جدید