منع یا امر به کتابت حدیث؟

  • 1400/12/01 - 10:05
صبحی منصور ادعا می‌کند که تدوین حدیث در قرن سوم، یعنی دو قرن پس از رحلت پیامبر(ص)، آغاز شد. در پاسخ می‌توان گفت که این ادعا خلاف واقع است و تدوین سنت نبوی در اهل سنت نیز از زمان عمر بن عبدالعزیز مجاز گردید و در سال‌های آغازین قرن دوم هجری به صورت رسمی آغاز شد.
منع یا امر به کتابت حدیث؟

قرآنیون می‌گویند اگر سنت جزئی از دین بود، پیامبر (ص) کتابت حدیث را منع  نمی‌کرد. در پاسخ می‌توان گفت که این ادعا با تعداد زیادی از روایات متواتری که اجازه، بلکه تأکید پیامبر (ص) در تدوین روایات را بیان می‌کند، تنافی دارد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از شبهاتی که قرآنیون طرح کرده‌اند این است که اگر سنت جزئی از دین بود، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) کتابت حدیث را منع  نمی‌کرد. قرآنیون به منظور اثبات صحت ادعایشان، به حدیثی مخدوش و نامعتبر استشهاد می‌کنند! احمد صبحی منصور می‌گوید: «در اثبات این ادعا همین بس که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) ما را از کتابت غیر قرآن نهی کرده است و بزرگان صحابه نیز طریق او را پیش گرفتند و به قرآن بسنده کردند. تدوین احادیث منتسب به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) طبق آثار صحابه، معصیت و مخالفت با امر و وصیت اوست که این حرکت دو قرن پس از وفات پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) یعنی در قرن سوم آغاز شد.» وی در ادامه اظهار می‌دارد: «ممنوعیت کتابت حدیث از سوی صحابه پس از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) دلیل محکمی است بر منع حضرت از تدوین حدیث و روایت آن ... و دلیل ما بر این ادعا، نهی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از کتابت غیر قرآن است.»[1]
چنانکه از قول آن حضرت گفته‌اند: «لاَ تَکتُبُوا عَنَّی وَمَن کَتَبَ عَنَّی غَیرَ القُرآنَ فَلیُمحِه.[2] از من چیزی جز قرآن را ننویسید و هر کس از من چیزی جز قرآن نگاشته باشد، باید آن را محو کند.»
صحابه نیز پیرو این امر، کتابت و حفظ آن را فرو گذاشتند و خلیفه دوم راویان حدیث را تهدید کرد و عده‌ای از آنان را به جُرم کتابت حدیث حبس کرد.»[3]
صبحی منصور ادّعا می‌کند که تدوین حدیث در قرن سوم، یعنی دو قرن پس از رحلت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آغاز شد.[4]

در پاسخ می‌توان گفت که این ادعا، مبالغه‌آمیز است و تدوین سنت نبوی، بنابر شواهد تاریخی در اهل سنت، در عهد عمر بن عبدالعزیز مجاز دانسته شد و در سال‌های ابتدایی قرن دوم هجری به صورت رسمی آغاز شد.[5]
چنانچه نقل شده است  عمر بن عبدالعزیز به ابوبکر بن محمد بن حزم نامه‌ای به این مضمون فرستاد که می‌ترسم عالمان و حافظانی که احادیثی در سینه دارند، از دنیا بروند و سخنان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را نیز با خود ببرند. پس آن را گرد آورید و ثبت کنید. «اُنظُر مَا کَانَ مِن حَدِیثِ رَسُولِ اللهِ أَو سُنَّتِهِ فَاکتُبهُ.[6] هر آنچه از حدیث رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را یافتی بنویس و یادداشت کن ...» پس از آن، کتابت حدیث آغاز شد.

همچنین می‌توان گفت که این ادعا با تعدادی از روایات متواتر که اجازه، بلکه تأکید پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در تدوین روایات را بیان می‌کند، تنافی دارد.
دین اسلام به عنوان دین خاتم، معجزه جاویدش را قرآنی نام می‌برد که در واقع یک کتاب است. اولین آیاتی که نازل می‌شود، امر به قرائت است و از خدای جهانیان به عنوان معلّمی که به وسیله قلم می‌آموزد، یاد می‌کند.[7]

پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بارها امر به کتابت و نوشتن علم کرده و می‌فرماید: «علم را در بند آورید!» پرسیده شد چگونه؟ فرمود: «با نوشتن آن.»[8] و نیز پیروانش را به علم آموزی دعوت کرده و کسانی که نوشتن می‌دانستند را کنار خود جمع می‌کرد. به برخی از اصحاب که توانایی نوشتن داشتند، می‌فرمود: «هر آنچه از من شنیدید (یا دیدید) بنویسید.»[9]
با همه این توصیفات، واضح است که نوشتن احادیث پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به عنوان رهبر الهی مردم، امر معقول و پسندیده‌ای بود و در روایات معتبر ثابت نشده که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از نوشتن احادیث نهی کرده باشند. بنابراین استدلال قرآنیون بر اثبات اینکه سنت جزء دین نیست، مخدوش است.

پی‌نوشت:
[1]. صبحی منصور، احمد، (2006 م)، القرآن و کفی، ص138.
[2]. احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۱۷، ص۱۵۶.   
[3]. همان، ج2، ص321.
[4]. صبحی منصور، احمد، (2006 م)، القرآن و کفی، ص120.
[5]. مؤدّب، سیّدرضا، (1386)، تاریخ الحدیث، قم، انتشارات دانشگاه، ص196.
[6]. خطیب بغدادی، تقیید العلم، تحقیق یوسف العش، ص105.
بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق: محمودی، محمد باقر، ج8، ص202.
[7]. سوره علق، آیات 1 – 4؛ همچنین ر.ک: شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج13، باب 12، «بَابُ اسْتِحْبَابِ تَعَلُّمِ الْکِتَابَةِ وَ الْحِسَابِ وَ آدَابِ الْکِتَابَةِ»
[8]. قَیِّدُوا الْعِلْمَ قِیلَ وَ مَا تَقْیِیدُهُ قَالَ کِتَابَتُه، نک: شهید ثانی، منیة المرید، ص340، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ اول، 1409ق.
[9]. سیوطی، جلال الدین، تدریب الراوی، ج2، ص66.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.