تصوف در خدمت جنگ نرم غرب

  • 1391/11/17 - 17:45
سخنرانی‌های به اصطلاح عرفانی چندین ساله‌ برخی از اقطاب صوفیه را چیزی بیش از بازخوانی نوشته‌های حقوق بشری مجامع غربی نمی‌توان نامید.
صوفیه,جنگ نرم دشمن

چنانکه پیش‌تر گفتیم، برای پرداختن به پدیده ای مانند تصوف ضرورت‌ها و بایدهای گوناگونی را می‌توان برشمارد که در نوشته گذشته به دو ضرورت«فلسفی» و «کلامی» به اختصار پرداختیم که بر اساس ضرورت اول، بدون هیچ پیش داوری به ارزیابی تصوف پرداخته می‌شد و بر اساس ضرورت دوم با پیش فرض ناهم‌خوانی تصوف با اندیشه‌های کلامی یک مذهب خاص و در هوای نگاه‌داشت مرزهای فکری و معرفتی جامعه به نقد و بررسی تصوف همت گماشته می‌شد.
اما امروزه و با توجه به فضای ویژه‌ای که برکشور ما و جامعه‌ی جهانی حاکم است و با مدنظر قرار دادن مناسبات میان جمهوری اسلامی و هژمونی سرمایه‌داری غرب از سویی و نقشی که تصوف و دیگر معنویت‌های مطرح شده در عرض معنویت اصیل شیعی در این میان بازی می‌کنند از سوی دیگر، ضرورت سومی برای پرداختن به تصوف روی می‌نماید که به نوعی متکامل‌تر از دو ضرورت فلسفی و کلامی است که ما در این نوشتار از آن با نام ضرورت جامعه شناختی یاد می‌نماییم.
می‌توان گفت روی کرد جامعه‌ شناسانه به تصوف، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز تقابل میان نظام جمهوری اسلامی برخاسته از مبانی فکری شیعی، با تمدن مادی سرمایه‌داری غرب مبتنی بر اصول مدرنیته مخصوصا در چند سال اخیر که با تحرکات سیاسی فرقه‌های انحرافی، از جمله فرقه‌های درویشی همراه است، به موضوعی قابل بحث مبدل گشت.
نکته‌ حائز اهمیت آن است که این رویکرد در کشورها و نظام‌های حکومتی دیگر، حتی غیر دینی نیز مورد استفاده قرار گرفته و بر اساس آن به شکل ویژه‌ای به اثرات اجتماعی فرقه‌ها و ادیان و تهدیداتی که این پدیده‌ها می‌تواند بر سر راه اداره‌ی جامعه بر اساس یک ایدئولوژی خاص داشته باشد، توجه می‌شود.
به عنوان نمونه کشور ایالات متحده با وجود آنکه اکثریت مردمان آن مسیحی بوده و این دین به نوعی دین رسمی آن کشور به شمار می‌آید، یکی از اصلی‌ترین کانون‌های فعالیت فرقه های مختلف و گوناگون است که فعالیت و تبلیغ این فرقه‌ها اگرچه گاه مورد اعتراض کلیساها و کشیش‌ها و مسیحیان معتقد آمریکا قرار می‌گیرد ولی برخورد خاصی از سوی دولت آمریکا با این فرقه های رنگارنگ صورت نمی‌پذیرد. ولی با این وجود، فرقه‌ای مانند فرقه دیویدی‌ها به یکباره مورد هجوم قرار گرفته و قتل عام می‌شوند و یا در مورد مسلمانان محدودیت‌هایی اعمال می‌شود و دلیل آن نه دغدغه‌ی سردمداران ایالات متحده برای منحرف نشدن جامعه‌ی مسیحی از انگاره‌های کلامی خود است، بلکه آن‌ها این فرقه‌ها و گروه‌ها را مانعی برای اداره‌ی جامعه‌ی خود بر اساس اصول پذیرفته شده‌ی سرمایه داری تلقی می‌نمایند.
در کشور ما نیز پس از انقلاب شکوهمند ملت ایران و پایه‌ریزی نظام مقدس جمهوری اسلامی بر اساس مبانی اسلامی، و به دلیل آن‌که دین و اعتقاد دینی، پایه‌ی اصلی حرکت‌های اجتماعی را تشکیل داده و به متن جامعه وارد شده بود، بر خلاف سردمداران کشورهای غربی کنش‌های معرفتی و عملی فرقه‌هایی مانند تصوف بر فکر و زندگی مردمان جامعه اسلامی دارای اهمیت بوده و شایسته‌گی کنترل و پایش یافته؛ همواره یکی از دغدغه‌های حاکمان و نهادهای فرهنگی و مذهبی را تشکیل می‌داده است. ولی با توجه به نقشی که تصوف از زمان قاجار به بعد و به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی و باز به شکل ویژه‌تر در جریان فتنه انگیزی‌های انتخابات ریاست جمهوری پیشین در مانع تراشی بر سر راه حرکت‌های اجتماعی جامعه مؤمنین و هم‌سویی با جریان‌های فراماسونری غربی و تقابل با مرجعیت دینی در گذشته و حرکت‌های اپوزیسیونی و غرب‌گرای داخلی و خارجی در عصر حاضر بازی می‌کند، روی‌کردی جامعه شناختی به این فرقه اهمیتی در خور می‌یابد که البته به یقین این نگرش به تصوف از دو رویکرد پیشین و به ویژه از نگاه کلامی به آن بی‌نیاز نیست.
امروزه و در حالی که تمامیت دنیای سرمایه‌داری در شرق و غرب دنیا کمر به حذف تفکر اسلامی و نماد روشن آن یعنی جمهوری اسلامی از صحنه‌ هستی بسته‌اند و از هیچ تلاش خصمانه‌ای برای از پای درآوردن ایران اسلامی فروگذار نمی‌کنند، حمایت از فرقه‌های درویشی در کنار حمایت از جریان بهائیت، نواندیشان غرب زده، فتنه و... و در مقابل نیز فعالیت گسترده‌ی این فرقه‌ها و اتباعشان در داخل و خارج از کشور می‌تواند برای صاحبان اندیشه و دلبستگان به حرکت الهی انقلاب اسلامی، روشن‌گری‌های مبارکی را به دنبال داشته باشد.
در حقیقت پس از نگرشی جامع به تحرکات تصوف در چند دهه‌ی اخیر و تأکیدی که سردمداران و تئوریسین‌های نظام سلطه در نوشته‌ها و گفته‌های خویش بر حمایت از این جریان و کمک به رشد و گسترش آن در جامعه کرده‌اند و پاره‌ای موضوعات دیگر، می‌توان به طور قطع به این نتیجه باور یافت که تصوف معاصر که امروزه نمود آن را در قالب فرقه‌های متعدد درویشی می‌بینیم یکی از ابزارهای غرب برای مقابله با ایران در گستره‌ جنگ نرم هستند.
در واقع دنیای غرب وحدت رهبری و اعتقادی ملت ایران را به عنوان بزرگ‌ترین مانع شکست این ملت ارزیابی نموده است و از سال‌ها پیش به دنبال آن است تا با دامن زدن به فرقه‌گرایی و ترویج نحله‌های گوناگون، این وحدت را بر هم زده و هر گروه از جامعه‌ اسلامی را به نگرشی جدا و بریده از گروه دیگر طبعاً با آرمان و عمل‌کردی متفاوت با دیگران وادار نماید تا با از میان بردن پشتوانه‌ مردمی و اجتماعی نظام اسلامی و از صحنه به در کردن نیروی انسانی انقلاب اسلامی و فتح نرم آن‌ها و تسلط بر افکار و نگرش آنان، به پندار خام خود، راه را برای فروپاشی حکومت دینی هموار سازند.
بر طبق این طراحی، فرقه‌ها و مکاتب فکری متعدد و متفاوتی مطابق با سلائق و طیف‌های فکری، اجتماعی، سنی و ... لازم است در جامعه حضور داشته باشند و به عضوگیری از طبقات مختلف جامعه بپردازند. از همین روی چنان که مطالعات میدانی نشان می‌دهد، مکاتب معارض با فکر اصیل اسلامی در دو نوع کلی مورد توجه و استفاده‌ی طراحان جنگ‌های نرم در نظام سلطه قرار می‌گیرند.
الف) ادیان تحریفی و فرقه‌های انحرافی سنتی
این مکاتب معمولاً از گذشته نیز در جامعه‌ اسلامی حضور داشته و به گونه‌ای مسالمت آمیز و غیر تهاجمی با مؤمنین هم زیستی داشته‌اند. نه کسی در پی بازگرداندن اجباری آنان از کیش و مسلک خود بوده است و نه آن‌ها حرکتی در جهت تأثیرگذاری بر ایمان جامعه داشته‌اند.
اما در رویکرد جدید بسیاری از این فرقه‌ها و ادیان به نوعی تعریفی تازه می‌یابند و با آرایشی تهاجمی به تبلیغ مسلک خود و ترویج آن در جامعه مؤمنین و تلاش برای جذب افراد دست می‌زنند. در این میان می‌توان به فعالیت‌های مبلغان مسیحیت تبشیری، برخی جریانات پان ایرانیسم و زردشتی‌گری، سلفیان در مناطق سنی نشین، و از جمله فرقه‌های مختلف درویشی در سال‌های اخیر اشاره کرد.
ب) فرقه‌ها و جنبش‌های نوپدید دینی وارداتی
این فرقه‌ها که سابقه‌ حضور در جامعه ایرانی را نداشته و عموماً در سال‌های اخیر و از راه موسیقی، فیلم، نمادها و بالاخره کتاب‌ها و نشریات میهمان نامبارک جامعه‌ اسلامی شده‌اند، با توجه به نو بودن و در بر داشتن گذاره‌های هیجانی و جذاب از قبیل ادعای فرادرمانی و نیروهای مافوق بشری و آرامش بخشی و ... که می‌تواند حس تنوع طلبی و نوگرایی و کنجکاوی جوانان را برانگیزد، بیشتر در جهت ترویج در میان نسل جوان و به دام انداختن این طیف از جامعه وارد شده‌اند.
تصوف عامل جنگ نرم
در این میان تصوف به عللی سهم بیشتری از توجه فرقه گستران را به خود معطوف کرده است که اجمالاً به چند مورد از این علل اشاره می‌گردد:
- سابقه‌ی حضور در فرهنگ ایرانی و آشنایی نسبی جامعه با آن
- مشابهت و هم شکلی با آئین رسمی جامعه
- عرفان نمایی و ادعای نمایاندن راه اصلی سیر و سلوک معنوی و چشاندن لذات روحانی
- پیشینه‌ی مطلوب و فاخر فکری که جامعه‌ی ایرانی از برخی صوفیان و شاعران منسوب به تصوف گذشته دارند
- ...
به همین دلیل امروزه شاهد آنیم که فرقه های درویشی معاصر که تا چندی پیش با صراحت دم از آن می‌زدند که درویشی راه دل است و در درویشی تبلیغ ممنوع است، با راه انداختن سایت‌ها و شبکه‌های ماهواره‌ای و نشر کتب و مجلات و تبلیغات چهره به چهره و راه اندازی مراکز تبلیغی و خیریه و... به ترویج مرام خود دست زده‌ و به جذب افراد می‌پردازند و جالب‌تر آن‌که فرقه‌هایی که تا دیروز در بیانیه‌ها و دستورالعمل‌های سلوکی خود برای اتباعشان جمله‌ "درویشی را با سیاست کاری نیست" را می‌نگاشتند، در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال 88 بدون پرده پوشی از سوی اقطاب خود به حمایت از جریان و فردی خاص مأمور شده و در جریان این انتخابات و حوادث پس از آن نیز نقش فعالی را در دامن زدن به بحران‌های پیش آمده ایفا می‌نمایند.
تصوف سنتی/تصوف مدرن
جالب آنجاست که این فرقه‌ها در گستره‌ سلوکی و معرفتی نیز می‌کوشند که با ترویج معنویتی ویژه که گاه به هیچ روی با آموزه‌های صوفیان گذشته‌ که اینان مدعی میراث داری آنان هستند نیز هم‌خوانی نداشته و بلکه مخالف با آن است، قرائتی نو از دین و عرفان را به جامعه عرضه کنند که به وضوح در تعارض با فکر اصیل دینی متفکران اسلامی در ساحت‌های مختلف دین از قبیل فقه، اخلاق، اعتقادات و عرفان می‌باشد و به ویژه از یک سو با عرفان انقلابی رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی(ره) معارض می‌نماید و از سوی دیگر به راحتی دست تسلیم خود را در برابر آموزه‌های دنیای مدرن بالا می‌برد. چنان‌که سخنرانی‌های به اصطلاح عرفانی چندین ساله‌ برخی از اقطاب این فرقه‌ها را، چیزی بیش از بازخوانی نوشته‌های حقوق بشری مجامع غربی نمی‌توان نامید؛ و این کار یعنی ارائه‌ قرائت‌های نو و هم‌خوان با اصول مدرنیته از اسلام، بعینه همان کاری است که از سوی متجددان غرب زده در سال‌های اخیر دنبال شده است.
از اینجاست که ضرورت پرداختن به هستی و چیستی تصوف و کنکاش در ابعاد مختلف آن برای اندیشمندان و خصوصاً حاضران در صحنه‌ حرکت انقلابی جامعه‌ دینی، بدیهی به نظر می‌آید.

کارشناس ارشد تصوف؛ حجت الاسلام محمد رضا لایقی
...............................................................

منبع

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.