سحر و جادو در اندیشه‌ی پائولو کوئلیو

  • 1395/09/07 - 11:46
پائولو کوئلیو برای جان‌های تشنه‌ی معنویت و سیر به سوی خداوند، دنیایی را می‌گشاید که در تخیل و توهم آن‌ها تحقق دارد. او به جای سیر واقعی و حرکت ایجاد کردن در انسان‌ها، آن‌ها را در همان جایی که هستند، با پردازش جهانی با شکوه و ترویج سحر و جادو و جهان نامرئی و نیروهای جادویی را موجب شور نشاط و اشتیاق به زندگی معرفی می‌کند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ساحر در نظر پائولو کوئلیو به زنانی گفته می‌شود که با عالم اسرار در ارتباط بوده، علوم اسرار را می‌شناسد و مردانی که دارای این ویژگی باشند، جادوگر نامیده شده‌اند. این تفاوت در کتاب بریدا و در خصوص دو استاد زن و مرد بریدا به خوبی معلوم است؛ استاد مرد که با سنت خورشید آشناست، جادوگر نامیده شده و ویکا که زنی آشنا با سنت اسرارآمیز ماه است، ساحر خوانده می‌شود.
سحر و جادو ارتباط برقرار کردن با جهان مرئی و مرموز است که نیروهای آن دنیای ما را تحت تأثیر قرار می‌دهند. به بیان دیگر، میان دنیای مرئی و نامرئی ارتباط ایجاد کردن و بدین‌سان نیروهای جادویی را از جهان نامرئی در دنیای مرئی به کار گرفتن و کارهای خارق‌العاده انجام دادن. با این نیروها می‌توان باد و طوفان به راه انداخت، یا برخی از اشیاء را بدون لمس کردن حرکت داد، یا از بعضی وقایع پیش از وقوع آگاه شد و به نوعی قدرت پیش‌گویی یافت. جادوگری، به کارگیری نیروهای نامرئی و ناشناخته در دنیای مرئی و آشکار است. قرار گرفتن میان این دو جهان[1] و واسطه‌ی انتقال نیروهای آن شدن، با فنون سحر و جادو صورت می‌گیرد.
با دقت در آثار پائولو معلوم می‌شود دنیای نامرئی که او از آن سخن می‌گوید. در برابر جهان نامرئی نیست، بلکه در برابر دنیای واقعی است و حقیقتی غیر از توهم ندارد. از این رو به صراحت سحر و جادو را موهوم و تخیلی اعلام می‌کند.[2] ماجرا از این قرار است که وی برای نیروهای عادی روانی که با نیروهای مادی فیزیکی متفاوت است و فعال کردن و به کار‌گیری آن‌ها با کنترل تصورات و احساسات امکان پذیر است؛ جهانی تخیلی به نام دنیای نامرئی ساخته و تسلط بر آن‌ها را با نام نمادین سحر و جادو معرفی کرده است. هیجانات شادی، امید، لذت، خشم و نفرت نیروهای جادویی جهان نامرئی پائولوست که اگر به زندگی راه یابد، با آن‌ها می‌توان کارهای بزرگی انجام داد و زندگی را متحول کرد.
او مفاهیم «خوارق عادت» و «تصرف در جهان» را نماد تغییر نگرش به خویش، جهان و زندگی به کار می‌برد و تحول زندگی را کیمیاگری  می‌داند. مهار و بکارگیری نیروهای روانی در جهت دست‌یابی به اهداف و تحقق رؤیاها، کیمیای حقیقی است که به سادگی می‌توان در درون خود یافت و چون انسان‌ها حقایق ساده را ز نمی‌پذیرند و باورشان نمی‌شود که گنج‌شان زیر سرشان است، اساتید معنوی و کیمیاگران به زبان رمزی و پیچیده آن را نوشته‌اند.[3]
راهنمایان جاده‌های معنا، این گوهرها را از راه‌های دور و پرپیچ و خم به دست‌ جویندگان می‌رسانند. تا زائر نوپا و جستجوگر نو‌خواسته باور کند که این، کیمیا یا معجزه است. بنابر این سحر و جادو در نظر کوئلیو تحولی درونی است که احساسات و عواطف را در زندگی سرد و بی‌روح به جریان می‌اندازد و همانند کیمیا، زندگی‌های بی‌حرارت و تاریک را پر از نور و شور نموده، افسردگی پیری را به شور جوانی مبدل می‌کند.
او با تخیلاتی اسرارآمیز، تجربه‌های روان‌درمانی خود را روایت کرده است؛ اما نمادهایی  که برگزیده، آمیزه‌ای از سنت‌های معنوی تعالیم جادویی و ادیان الهی است که از معنای حقیقی خود فاصله گرفته و به معنای مجازی و نمادین در ادبیات وی پیوسته است. سحر و جادو، یعنی تغییر  تصویر بی‌روح و بی‌نشاط زندگی، به تصوری پر از شور و هیجان و جذاب به نوعی از چارچوب خشک منطقی و مرسوم خارج شدن و با شوق و هیجان زندگی کردن؛ مثل مکانیکی که کار خود را دوست دارد و مهارت کافی را پیدا کرده، تا به موتور اتومبیل نگاه می‌کند، اشکال را تشخیص می‌دهد؛ گویا با ماشین حرف می‌زند و سخن آن را می‌شنود. او غرق کار شده و در چند لحظه وارسی و دست‌کشی به ماشین، درد آن را می‌فهمد؛ چون با احساساسش کار می‌کند.[4] جادو نامی است برای کشف این شوق و شور ساده در زندگی؛ در هر کار و لحظه لحظه‌ی زیستن همراه با شعف و اشتیاق و سرانجام موفقیت و کامیابی. زندگی ساحر هر لحظه‌اش کشف یک معجزه‌ی شورانگیز است؛ زیرا او هستی را لمس می‌کند و از زیستن و تجربه کردن به هیجان می‌آید. زندگی‌اش متفاوت است؛ چون متفاوت می‌نگرد، جهان را پر از رمز و راز و اسرار می‌بیند و هر لحظه منتظر و آماده‌ی پذیرش چیزی خارق‌العاده است، پس از هر چیزی هیجان زده شده و لذت می‌برد.
خدا اصل و سرچشمه همه‌ی هیجان‌ها و عشقی است که در زندگی جریان می‌یابد و لحظات تاریک و بی‌احساس زندگی را سرشار از نور و شور می‌سازد؛ از این رو خدا را می‌توان در همه جا احساس کرد. البته در صورتی که با اشتیاق و ایمان به اسرار، به هر سو نگاه کنی: به بالیدن یک گیاه، شکفتن یک غنچه، شکوه اسرارآمیز آسمان و یا پرواز پرندگان. اگر با اشتیاق به این‌ها بنگری خدا را دیده‌ای و حضور او را احساس کرده‌ای. او برتر از عقل عادی و سرچشمه احساس‌ها و هیجان‌ها است. او خرد اعظم است که با او می‌توان فراتر از تصورات معمول و شناخت عادی جهان را احساس کرد. درک حضور خدا، یعنی با احساس بودن، با شور اشتیاق زیستن، دست کشیدن از تلاش برای شفاف کردن همه چیز و با عقل و احساس زیستن به جای اندیشورانه عمل کردن.
کارهای خارق‌العاده‌ای که ساحران و جادوگران آثار کوئلیو انجام می‌دهند، تحول احساسی و هیجانی در زندگی است که با شورآفرینی و نشاط انگیزی، زندگی‌ را ارزشمند، معنا‌دار و جذاب ساخته، به خرد اعظم نزدیک می‌شوند. «جادوگری یکی از راه‌های نزدیکی به خرد اعظم است؛ اما هر کار دیگری که آدم می‌کند، تا زمانی که با قلبی سرشار از عشق کار می‌کند، می‌تواند او را تا این مرحله برساند.»[5]
جهان نامرئی وجود دارد و هرکس با اشتیاق و هیجان زندگی می‌کند با آن مرتبط است. بدین ترتیب، همه‌ی کارها می‌تواند جادویی باشد. به شرطی که نیروهای هیجانی را برانگیزد و سردی و مرگ را از روح و زندگی بازستاند. شهامت کنار کذاشتن راه‌های روشن، عادی و معقول، رها کردن احساسات و با اشتیاق زندگی کردن شالوده‌ی دست‌یابی به سحر و جادو و سرشار کردن زندگی از معناست.[6]

پی‌نوشت:

[1] . پائولو کوئلیو، بریدا، نشر کاروان، ۱۳۸۷، ص ۷۹ و ۸۰.
[2] . پائولو کوئلیو، والکیری‌ها، نشر کاروان، ۱۳۸۶، ص ۱۴۲.
[3] . پائولو کوئلیو، کیمیاگر، نشر کاروان، ۱۳۸۳، ص ۱۵۴.
[4] . پائولو کوئلیو، بریدا، نشر کاروان، ۱۳۸۷، ص ۲۰۳ و ۲۰۴.
[5] . همان، ص ۲۰۴.
[6] . حمیدرضا مظاهری‌سیف، جریان‌شناسی انتقادی عرفان‌های نوظهور، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۹، ص ۲۵۷.

جهت مطالعه بیشتر بنگرید به: حمیدرضا مظاهری‌سیف، جریان‌شناسی انتقادی عرفان‌های نوظهور...

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.