ثارالله در زیارت عاشورا

  • 1395/09/06 - 22:50
در زیارت عاشورا می‌خوانیم: «السَّلامُ عَلَيْكَ يا ثارَ اللّهِ وَ ابْنَ ثارِهِ وَ الوِتْرَ المَوْتُورِ» و یا در زیارتی دیگر خطاب به آن حضرت می‌خوانیم: «وَ اِنَّكَ ثارُ اللّهِ فِى الأَرضِ وَالدَّمُ الَّذى لا يُدرِكُ تَرَتَهُ أَحَدٌ مِن أَهلِ الأَرضِ وَ لا يُدرِكُهُ اِلاَّ اللّهُ وَحدَهُ» «ثار» از ریشه «ثار» و «ثوره» به معنای انتقام و خونخواهی و نیز به معنای خون است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در زیارت عاشورا می‌خوانیم: «السَّلامُ عَلَيْكَ يا ثارَ اللّهِ وَ ابْنَ ثارِهِ وَ الوِتْرَ المَوْتُورِ» و یا در زیارتی دیگر خطاب به آن حضرت می‌خوانیم: «وَ اِنَّكَ ثارُ اللّهِ فِى الأَرضِ وَالدَّمُ الَّذى لا يُدرِكُ تَرَتَهُ أَحَدٌ مِن أَهلِ الأَرضِ وَ لا يُدرِكُهُ اِلاَّ اللّهُ وَحدَهُ»[1] «ثار» از ریشه «ثار» و «ثوره» به معنای انتقام و خونخواهی و نیز به معنای خون است.[2] برای «ثارالله» بودن امام حسین (علیه السّلام) معانی مختلفی ذکر شده: گروهی «ثارالله» را به معنای کسی که انتقام خونش را خداوند می‌گیرد، می‌دانند. برخی گفته‌اند: «ثارالله» یعنی کسی که در دوران رجعت می‌آید و انتقام خونش را می‌گیرد؛ یعنی حضرت مهدی (علیه السّلام). گروهی هم «ثارالله» را به معنای خون خدا دانسته‌اند. 

شاید بتوان در این باره با نگاه عرفانی مستند به روایات به نتیجه‌ای نورانی دست یافت؛ بدین شکل که از امیرمؤمنان (علیه السّلام) به «اسدالله الغالب» و «یدالله» تعبیر شده و در حدیث «قرب نوافل» از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده که خداوند فرموده: «بنده‌ی من به چیزی دوست داشتنی‌تر از واجبات، نزد من مقرّب و نزدیک نمی‌گردد؛ او را نوافل به من اظهار دوستی می‌کند. آن‌گاه که او را دوست بدارم، گوش او می‌شوم که با آن می‌شنود و دیده‌ی او می‌شوم که با آن می‌بیند و زبان او می‌شوم که با آن سخن می‌گوید و دست او می‌شوم که با آن ضربه می‌زند و پای او می‌شوم که با آن راه می‌رود. اگر به درگاه من دعا کند، او را دوست خواهم داشت و اگر از من درخواست کند، به او عطا می‌کنم.»[3] از این روایت به خوبی آشکار می‌شود که اولیای خداوند، «خلیفه» خداوند روی زمین و مظهر افعال الهی اند. خداوند جسم نیست، اما آنچه را که اراده می‌کند انجام بدهد، از طریق دست اولیای خود به ظهور می‌رساند و کمکی را که می‌خواهد به سوی بنده‌ای بفرستد، توسط اولیای خود می‌رساند، یا خونی را که قرار است برای احیای دین ریخته شود، از طریق شهادت اولیای خودش ظاهر می‌سازد. از این رو همان‌گونه که دست امیرمؤمنان (علیه السّلام) دست قدرت خدا «یدالله» است؛ خون امام حسین (علیه السّلام) نیز خون خدا و «ثارالله» است. همان‌گونه که نقش خون در بدن آدمی حیاتی است و بود و نبودش، مرگ و زندگی را رقم می‌زند، وجود مقدس امام حسین (علیه السّلام) نیز نزد خدا و در دین او چنین نقشی است. اگر آن حضرت نبود، از حیات اسلام چیزی باقی نبود؛ به همین‌رو، خون او شرافت «ثارالله» بودن را یافت. ثارالله، یعنی ای کسی که خونبهای تو متعلق به خداست و او خونبهای تو را می‌گیرد، تو متعلق به یک خانواده نیستی که خونبهایش را پدر خانواده بگیرد، متعلق به یک قبیله نیستی که خونبهای تو را رئیس قبیله بگیرد؛ تو متعلق به جهان انسانیت و بشریت می‌باشی؛ تو متعلق به عالم هستی و ذات پاک خدایی، بنابراین، خونبهای تو را باید خدا بگیرد. 

چنان‌که در زیارت عاشورا آن حضرت را «الوِتْرَ المَوْتُورِ» نیز خوانده بدین معنا که: «وتر» به معنای فرد و طاق است. نماز وتر را وتر می‌گویند، چون فرد و طاق است و نماز یک رکعتی غیر از آن نداریم. «وتر» به معنای و فرد و «موتور» به معنای کسی که افرادی از او کشته شده باشد، یعنی ای حسین، ای یگانه‌ای که یاران تو کشته شده‌اند، زیرا حضرت در مقام شهادت، مانندی ندارد. از آغاز دنیا تا کنون مثل او، کسی مظلومانه چنین به شهادت نرسیده و این همه مصیبت ندیده. همچنین همه‌ی افراد او در کربلا کشته شدند، حتّی طفل شیرخواره آن حضرت، پس همه اصحاب و یارانش در کربلا و روز عاشورا کشته شدند، از این‌رو حضرت «موتور» (تک و تنها) است. ممکن است گفته شود «الوِتْرَ المَوْتُورِ» به معنای فرد و تنهای بی‌همتا و به زبان فارسی خودمانی «دردانه» است و به ویژگی خاص سیدالشهداء (علیه السّلام) اشاره داشته باشد. همچنین آن حضرت را «قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ» (کشته اشک‌ها) نیز خوانده‌اند که اشاره است به روایاتی که از حضرات معصومین (علیهم السّلام) نقل شده[4] و اشاره به این معنا دارد که گریه علامت پیوند قلبی با امام حسین (علیه السّلام) است و منزلت معنوی گریه کننده را نشان می‌دهد. این جملات به این معنا نیست که امام (علیه السّلام) شهید شد تا مردم بگریند و به ثواب برسند، بلکه بیان‌گر آثار و پیامد شهادت اوست. علت قیام حضرت، نجات امت از جهالت و گمراهی بود، ولی سرشک عاشقان، برخاسته از عشق فطری هر مؤمن به اوست.

پی‌نوشت:

[1]. کامل الزیارات، جعفر بن محمد بن قولویه القمی، نشر الفقاهة، ص 358.
[2]. لسان العرب، ابن منظور الأفریقی، دار صادر، بیروت، ج 4، ص 97.
[3]. کافی، شیخ کلینی، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ج 2، ص 352.
[4]. کامل الزیارات، جعفر بن محمد بن قولویه القمی، نشر الفقاهة، ص 315

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.