بررسی رابطه محمدتقی مجلسی با تصوف
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ نخستین کسى که علنا در دولت صفویه با صوفیه درافتاد و عقاید خرافى آنها را به باد انتقاد گرفت، عالم عظیم الشّأن ملّا محمدطاهر قمى استاد اجازه علّامه مجلسى بود که شیخالاسلام قم بوده، و از محدّثین نامور بشمار مىآمده. اصلا شیرازى ولى در قم سکونت داشته چنان که خود میگوید نخست بىعلاقه به صوفیه نبوده، ولى بعدها که پى به فساد مشرب آنها میبرد، سرسختانه به مبارزه با آنان قیام میکند، آنهم در دولت صفویه که صوفیان به یاد آن شارب میجوند! ملّا محمدطاهر کتابهایى چند در ردّ صوفیه نوشته که از جمله «ملاذ الاخیار» بعربى، و «تحفة الاخیار» بفارسى سلیس و پر مغز است.[1]
صوفیه مانند هر فرقه گمراه و اقلیت بىثباتى که طبق معمول هر دانشمند پارساى زاهد و خوشنامى را به خود منتسب میدانند، علّامه مجلسى اول را جزو علماى متمایل به تصوّف دانسته و از یک جمله علّامه مجلسى دوم در مقدّمه "زاد المعاد" که گفته "صوفیان صفوت نشان" و نامهاى که مؤلف "طرائق الحقایق" نسبت به او داده و هیچ گونه دلیلى بر صحّت آن در دست نیست، چنین وانمود کردهاند که او نیز بىمیل به صوفیه نبوده، و نتیجه گرفتهاند که موضوع مخالفت علّامه مجلسى با صوفیه حقیقت ندارد.[2]
اما باید دانست که درباره نسبت تصوف به پدر علامه مجلسی، سخن بسیار گفته شده است، گو اینکه تلویحا بسیاری پذیرفتهاند که عـلایقی بـا تصوف داشته اسـت، گرچه در این اواخر این ارتباط قطع شده است. صاحب "روضات الجنات" با ذکر آنکه فیض از طرف برخی ضد صوفیان مورد انـتقاد بوده مینویسد: «علامه مجلسی توجهی به این مسأله نداشت زیرا او را با پدر خویش هـم مشرب میدانست.»[3]
گزی نـوشته: «مسلم آن اسـت که [محمد تقی مجلسی] اهل ریاضت و فکر و ذکر بوده، اربعینها ریاضت کشیده و با صوفیه هم ارتباطی داشته که صوفیه او را از خود میدانند و سلسله سند بـه او مـیرسانند.»[4] او همچنین اشاره کرده که رساله حدیقه وی را که مسائل عملیه برای عوام بـوده اسـت، مورد عـمل برخی عرفا و صوفیه میباشد.[5] مرحوم حاجی نوری نیز شواهدی دال بر علایق و تمایل آخوند ملا محمد تقی مجلسی به تصوف آورده اسـت و نیز آنچه را علامه مجلسی در تبرئه پدر از کردار صوفیان درویش خصلت آورده تأیید کرده است. وی با اشاره به تـهذیب نفس و رویات مربوط بـه آن، کار او را در ایـن جهت دانسته، نه آنچه مورد عمل صوفیان مصطلح بوده است. وی ارتباط اولیه او را با تصوف که متوجه همین هدف بوده آورده و رساله سیر و سلوک و نیز برخی اشعار وی را حاکی از این گرایش اولیه او ذکر کرده است.[6] وی سپس با ذکر این مطلب در عـین حال او را از تصوف تبرئه کرده است.[7] تنکابنی آورده است که: «مردم، وثوقی به آخوند محمد تقی مجلسی نداشتند و وی را داخل در سلک صوفیه میشمردند، تا آنکه آخوند ملا محمد باقر مجلسی پا به عرصه آمد و او به پدرش وثوقی پیدا کرد، در آن وقت مردم نیز وثوق پیدا کردند.»[8]
این قـضاوت نـباید چندان درست باشد، در عین حال روشن است که با حمله کسانی چون میر لوحی و محمد طاهر قمی و دیگران بر پدر علامه مجلسی موقعیت او قابل توجه نبوده و پس از آن که علامه مجلسی خود موضع ضد صـوفی گـرفته و از پدر نیز دفاع کرده، تبلیغات دیگران تا حدی خنثی شده است. در واقع پدر مرحوم مجلسی تمایلات عارفانه داشته و لذا چون فیض مورد اتهام قرار گرفته است، چنین تمایلاتی برای ضد صوفیان چندان تفاوتی با تصوف نداشت.
علامه مجلسی در رساله اعتقادات تصور اینکه پدرش از مـتصوفه بـوده را انکار کرده و تمسک وی را به اخبار اهل بیت(علیهم السلام) را دلیل این امر ذکر نموده است. وی او را ملکه زهد و ورع دانسته و رفت و شد وی را با صوفیه در ابتدا برای هدایت آنان دانسته است و نوشته اسـت زمـانی کـه فهمید جمعی از آنها هدایت شدنی نـیستند، از آنـها تـبری جسته و حتی تکفیرشان کرده است.[9] مرحوم مجلسی آنچنان که خود اظهار میکند به دلیل اینکه فرزند اوست، در این باره اطلاع بیشتری دارد.
نایبالصدر به تفصیل در اثبات تـصوف ملا مـحمد تـقی مجلسی و رد گفتههای فرزند او و نیز آنچه آقا محد عـلی کـرمانشاهی در رساله «خیراتیه» آورده، بحث کرده، قسمهایی از گفتهها و مکاشفات ملا محمد تقی را از شرح او بر من "لا یحضره الفقیه" و جاهای دیگر آورده است. مطالبی که بیش از حد او را متمایل بـه مکاشفات مـورد ادعـای صوفیان نشان میدهد. درواقع این درست است که وی از صوفیه مصطلح نبوده یا بـه عبارت بهتر جدا شده، اما تمایلات عارفانه و حتی افراط در ارائه آنها مورد نظر ملا محمد تقی مجلسی بوده است، مقاومت وی در ردیه نـوشتن بـر ملا مـحمد طاهر مؤید این امر است.
در نهایت با بررسی قرون ده و یازده که در برخی از مناطق تفکر اخباریگری به شدت رواج یافته بود، و اینکه هر کس که تمایلات عرفانی داشت را صوفی مینامیدند، در حقیقت این اتهام به مجلسی اول وارد شد، وگرنه با بررسی مطالب و شهادت همعصران، خصوصا فرزند محمد تقی مجلسی، انگشت اتهام از روی مجلسی اول برداشته شد.
پینوشت:
[1]. دوانی علی، مهدى موعود (ترجمه جلد سیزدهم بحارالانوار)، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1378، چاپ 28، ص 127
[2]. همان
[3]. خوانساری اصفهانی محمدباقر موسوی، روضات الجنات، مکتبة اسماعيليان، تهران، 1390 ق، ج 6، ص 82
[4]. گزی اصفهانی عبدالکریم، تذکرة القبور، ابوالحسنی، قم، 1393، ص 77
[5]. همان، ص 74
[6]. حسین بن محمد تقی نوری، الفیض القدسی، گردآورنده نبوی جعفر، مرصاد، قم، 1377، ص 118
[7]. علامه مجلسی، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، اسلامیه، تهران، ج 105، ص 110
[8]. محمد بن سلیمان تنکابنی، قصص العلماء، علمی و فرهنگی، تهران، 1389، ص 223
[9]. نقل از: شرح اعتقادات از طالقانی، تألیف 1103، برگ 191 کتابخانه آیة الله نجفی، قم
برای مطالعه بیشتر ن.ک به:
1- دوانی علی، مهدى موعود
2- مجله کیهان اندیشه، شماره 33، صص 101 تا 127، مقاله رویارویی فقیهان و صوفیان در عصر صفویان، جعفریان رسول
دیدگاهها
aseman
1395/06/24 - 02:11
لینک ثابت
با سلام
ناشناس
1396/11/03 - 10:01
لینک ثابت
خوب است
افزودن نظر جدید