فتوی علما بر عدم معاشرت با بهائیان، با تعالیم بهائی سازگار است!

  • 1395/04/14 - 23:18
با توجه به این‌که بهائیت فرقه‌ای ساخته‌ی دست استعمار است و تعالیمش هیچ شباهتی به ادیان الهی ندارد. علمای اسلام به دستور قرآن، حکم به قطع رابطه‌ی مسلمانان با اعضای این فرقه می‌کنند تا سبب تنبیه و اصلاح آنان شود. اما جالب است بدانیم که رهبران بهائیت، همین رفتار را با پیروان ادیان دیگر و مستبصرین از فرقه‌ی خود می‌کنند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از اهداف جهان‌سلطه برای تسلط بر جوامع، منابع و کشورها، تأسیس فرقه‌هایی وابسته به خود، برای پیشبرد اهداف سلطه‌طلبانه‌ی ایشان است. هم‌چنان که فرقه‌ی بهائیت که ساخته‌ی دست استعمار است، از این قاعده مستثنی نمی‌باشد. کارنامه‌ی بهائیت در ایران، به خوبی جاسوس بودن این فرقه را از ابتدا تاکنون نشان می‌دهد؛ چنان‌که در تیرماه 1358، نشریه‌ی احرار، به نقل از اسدالله مبشری، وزیر دادگستری وقت، چنین نوشته: «تیمسار اَیادی، پزشک مخصوص شاه، که یک بهائی معروف است، برای سازمان سیا جاسوسی می‌کرده و مأموریت داشته، اگر شاه قدمی بر خلاف منافع آمریکا برداشت، او را به قتل برساند».[1]
این فرق، از بُعد اعتقادی نیز، ریشه‌ای الهی نداشته و از ادیان ابراهیمی به شمار نمی‌رود؛ برای اثبات این ادعا، می‌توان به ادعای الوهیت، خدایی و خدا آفرینی سران این فرقه که با هیچ دین الهی سازگاری ندارد، مراجعه کرد.[2]
علمای اسلام نیز، به تبعیت از قرآن، برای وارد آوردن فشار بر کفار (از جمله بهائیان) و ایجاد مانع برای معاشرت مسلمانان با آن‌ها [3]، حکم به نجاست و عدم ارتباط مسلمانان بهائیان می‌کنند، تا از نفوذ افکار مخرب آن‌ها در بین مسلمانان، جلوگیری به عمل آورند. به علاوه این حکم به نوعی کیفر و مجازات برای کافران و معاندان حق و حقیقت است. نمونه‌هایی از مقابله‌ی علماء با فرقه‌ی بهائیت را می‌توان در کتاب، «بهائیت‌زدایی رهبران شیعه» مطالعه کرد.[4]
در ادامه باید بگوییم که حکم علمای اسلام به عدم معاشرت مسلمانان با بهائیان، با تعالیم خود بهائیان نیز سازگار است! چرا که مبشر بهائیت، علی‌محمد شیرازی (باب)، می‌گوید: «هیچ کس جز بابیان، حق زیستن روی زمین را ندارند و دگراندیشان، باید قتل عام شوند».[5] مدعی پیامبری این فرقه نیز معتقد است، فقط بهائیان انسان محسوب و غیر بهائیان، از حیوانات شمرده می شوند.[6]
جالب است بدانیم فرقه‌ی بهائیت که از حکم علمای اسلام در عدم جواز معاشرت مسلمانان با ایشان نگران است و آن را غیر اخلاقی می‌دانند؛ خود با بهائیانی که از بهائیت روی‌گردان می‌شوند، با شدت و غضب بسیار برخورد و هرگونه رابطه‌ی پیروان این فرقه، حتی خویشاوندانش را با او قطع می‌کنند و او را از جامعه، فامیل و فرقه‌ی ضالّه‌ی خویش به طور کامل به دور می‌اندازند. هم‌چنان که عباس اَفندی دومین رهبر بهائیت می‌گوید: «... اَيادی اَمرالله بايد بيدار باشند، به محض اينكه نفسي بنای اعتراض و مخالفت با ولي اَمرالله گذاشت، فوراً آن شخص را اِخراج از جمع اهل بهاء نمايند و ابداً بهانه‌ای از او قبول ننمايند، چه بسيار كه باطل محض به صورت خِير درآيد تا اِلقای شبهات كند».[7]
با این حال چگونه ممکن است بهائیان از حکم علمای اسلام ناراحت باشند، در حالی که با مخالفین خود و مستبصرین این فرقه، دقیقاً همین رفتار را می‌کنند.

پی‌نوشت:

[1]. نشریه‌ی احرار، ش 1، تیرماه 1358، ص 6. ر.ک: سیدسعید زاهد زاهدانی، بهائیت در ایران، بی‌جا: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، دوم، 1381، ص 247.
[2]. جهت مطالعه‌ی بیشتر بنگرید به مقاله‌ی: ادّعای خدایی و خدا آفرینی حسینعلی نوری
[3]. «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ... [توبه/28]؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، جز این نیست که مشرکان نجسند».
[4]. مراجعه شود به کتاب: بهائیت‌زدایی رهبران شیعه، به اهتمام سیدعلیرضا علوی طباطبایی بروجردی، قم: انتشارات دلشاد.
[5]. علی‌محمد شیرازی، بیان فارسی، ص 198.
[7]. عباس افندی، الواح وصايا، ص ۲۶..
[6]. اشراق خاوری، مائده آسمانی، ج 4، ص 355.
[7]. عباس افندی، الواح وصايا، ص ۲۶.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.