عرفان و عارف در نگاه قانون جذب
پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب_ قانون جذب نه به عنوان یک قانون دنیوی و برای ساختن بعد مادی زندگی بلکه به عنوان یک قانون جاری در تمام هستی و کائنات و در ارتباط با عرفان و معنویت معرفی میشود. در واقع مروّجان قانون جذب به صراحت اعلام میکنند که «این مباحث نوین که به گونهای عرفان مدرن است، در واقع آمیزهای از علم و تکنولژی و مباحث اعتقادی و عرفانی است.»[1]
با در نظر داشتن این موضوع که قانون جذب به عنوان یک قاعده عرفانی مطرح میشود، مروّجان و مبلغان آن نیز خود را عارف، سالک و عبد صالح میدانند و بدون ملاحظات اخلاقی و خود سازی و تزكیه نفس و تکیه بر اصول سلوک، به پیروان خود نیز تلقین میکنند که سالک و عارف و عبد صالح هستند. به همین علت ناچارند که این مفاهیم ارزشمند را تحریف کنند و معنایی برای عارف و عبد صالح در نظر بگیرند که با تعالیم دنیوی آنها سازگار باشد. برای مثال آزمندیان مینویسد: «من به عنوان عبدی صالح و بنده شایسته، زندگی در مسیر کمال را آغاز کردهام. اندیشۀ من، نردبان معراج من است. اندیشههای مثبت و هدفمند من معراج مرا رقم میزند و من با خلق افکار مثبت و روحیه آفرین در کائنات انرژی میآفرینم و با افکار زیبایم به کائنات فرمان موفقیت و خوشبختی خود را میدهم.»[2]
در این نگرش عارف شدن این است که شما آرزوهای خود را به راستی بخواهید و این آرزوهایی است که برای رسیدن به آنها به کائنات فرمان میدهید و آنها در اختیار شما میگذراند. اگرچه آرزوهایی کاملا مادی باشد. جوویتال به کسانی که قانون جذب را متفاوت با عرفان و معنویت میدانند، پاسخ میدهد: «گاه عدهای میگویند: مردمی که از قانون جذب استفاده میکنند، بیش از حد بر مسائل مالی متمرکز میشوند. این افراد درک نمیکنند که مادیات و معنویات یکی هستند.»[3]
آزمندیان، «متوقع» نسبت به برخورداریهای دنیوی، «متمول» «متصور» بودن یعنی غوطه ور بودن در تصورات ذهنی دنیوی و آرزوهای مادی را تکنیکهای تهذیب نفس و خودسازی میداند.[4] انسان کامل از دیدگاه کسی است که به همه آرزوهایش رسیده است و ماشین، پول، خانه، ویلا و معشوق دلها را از کائنات گرفته است. انسان سازی یعنی رسیدن به این آرزوها و ملاقات با خدا یعنی دستیابی به همین خوشیها و داراییهای دنیوی.
از دیدگاه قرآن کریم ایمان و عمل صالح دو بال سالک الی الله هستند. بسیاری از آیات و تعالیم اولیای الهی بر این محور است که ایمان و عمل صالح میتواند راه نجات انسان باشد. اما از نگاه قانون جذب دو بال سالک احساس و اندیشه است و در اینجا اندیشه به معنای تصویرسازی ذهنی و تخیلی، و احساس شوق و عطش دستیابی به آمال دنیوی است. «سالک مسیر کمال، انسان عاشق و عارفی است که مسیر از خود به خدا را با دو بال زیبای احساس و اندیشه طی میکند.»[5]
در عرفان اولین منزل و گام در مسیر سلوک توبه است. توبه یعنی پشیمانی از خطاهای گذشته و عزم راسخ برای کنار گذاشتن آنها. در صورتی که انسان گناهان و خطاهای گذشته را فراموش نکند و پشیمانی از آنها را حفظ کند، نیروی معنوی او را از تکرار خطاها باز میدارد. توبه چراغ ندامتی است که در دل روشن میشود و نمیگذارد که در سیر به سوی رضای خدا خللی پیش آید. اما از دیدگاه قانون جذب تخیلات دنیوی و احساس خوشی، تعیین کننده اصلی است، عارف و سالک به طور کلی دست از توبه میشوید. «آنها اشتباهات خود را میپذیرند و هرگز خود را به خاطر آنها ملامت نمیکنند و وقت خود را به خاطر ابراز پشیمانی و یاد احساس ناراحتی از کاری که کردهاند تلف نمیکنند.»[6]
پذیرش خطاها و اشتباهات بدون پشیمانی و فعال شدن نفس لوامه که ملامت کننده است، چه معنایی میتواند داشته باشد. در حقیقت چنین حالتی، یعنی پذیرش یک اشتباه بدون حس پشیمانی، عین جهالت و ایستادگی در موضع خطاست. زبان حال چنین کسی این است: «من این اشتباه را کردم و حالا هم چشیمان نیستم.» این عرفان است یا استکبار و گردن کشی در برابر خدا و خلق خدا؟!
پینوشت:
[1]. تکنولژی فکر، آزمندیان، ناشر مؤلف، 1388، ج2، ص11.
[2]. همان، ص 192.
[3]. کلید راز گمشده جذب خواستهها، جو ویتال، تهران، لیوسا، 1389، ص 59.
[4]. تکنولژی فکر، آزمندیان، ناشر مؤلف، 1388، ج2.
[5]. همان، ج1، ص 38.
[6]. همان ص 24.
برای اطلاع بیشتر؛ نگاهی متفاوت به قانون جذب، مظاهری سیف، صهبای یقین، ص 80.
افزودن نظر جدید