ادعاهای مختلف علی محمد باب

  • 1394/11/15 - 13:07
کسی که ادعای نبوت و نمایندگی الهی می‌کند، باید نشانه‌های الهی بودن خود را همراه داشته باشد، از جمله‌ی این نشانه‌ها، آوردن معجزه، صداقت در گفتار و داشتن اخلاق الهی است و این امور در علی محمد باب که مدعی بابیت بود، وجود ندارد. علی محمد باب بعدها پا را فراتر گذاشته و ادعای نبوت و در آخر نیز ادعای الوهیت کرد و در آخر هم توبه کرد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ علی محمد باب، در عمر کوتاه خویش ادعاهای گزافی کرد که به واسطه‌ی آن‌ها، انسان‌های زیادی گمراه شدند و سرانجام در تبریز به همین سبب به دار آویخته شد. وی در ابتدا ادعای ذکریت، سپس بابیت، بعد مهدویت و در آخر ادعای خدایی کرد. در این مقاله به خواست خداوند متعال به گوشه‌هایی از این دعاوی می‌پردازیم.
یکی از نویسندگان بهایی که بعدها توبه کرد و از منتقدین بهائیت شد، در این خصوص می‌نویسد: «این شخص (یعنی علی محمد باب) در سنه‌ی 1260 ه‍.ق ادعای ذکریت (یعنی مفسر قرآن بودن) کرد و در سال 1261 ه‍.ق ادعای بابیت کرد (یعنی نایب امام غایب بودن) و در سال 1262 ه‍‍‍.ق داعیه‌ی مهدویت کرد، در سال 1264 ه‍.ق داعیه‌ی ربوبیت کرد، در سال 1265 ه‍.ق داعیه‌ی الوهیت کرد و در سال 1266 ه‍.ق  تمام دعاوی خود را منکر شده، توبه کرد و توبه نامه‌ نزد ناصرالدین شاه فرستاد». [1]
باب با ادعای پیامبری، با اعتقادات پاک مردم بازی کرد و عده‌ی زیادی را فریب داد. او می‌نویسد: «در هر زمان خداوند (جل و عزه) کتاب و حجتی از برای خلق مقدر فرموده و می فرماید: در سنه‌ی هزار و دویست و هفتاد از بعثت محمد رسول الله، کتاب را، بیان [2] و حجت را، ذات حروف سبع (وی خود را حروف سبع می داند) قرارداده است». [3]
ادعای نبوت نتوانست عطش قدرت را در علی محمد باب خاموش کند، لذا بعد از مدتی ادعای خدایی کرد. وی در لوحی به نام هیکل‌الدین اینگونه بیان کرد: «شهد الله انه لا اله الا هو الملک ذوالملاکین و اَنّ علی قبل نبیل ذات الله و کینونیته [4] شهادت می‌دهم همانا خدایی جز او نیست و علی محمد، ذات خداوند و هستی اوست». کلمه‌ی «علی قبل نبیل» به معنای «علی‌محمد» است؛ به این صورت که از نظر حروف ابجد، کلمه‌ی نبیل، هم عدد با حروف کلمه‌ی «محمد» است و «علی‌محمد باب» در جمله‌ی فوق بجای استفاده از «علی محمد» از کلمه‌ی «علی قبل نبیل» استفاده کرده است و با این تعبیر، ادعای خداوند سبحان بودن خود را تکمیل کرده است.
باب در کتاب «بیان» می‌نویسد: ««و لتعلمن خطّ الشکسته! فانّ ذلک ما یحبه الله و جلعه باب نفسه لخطوط! لعلکم تکتبون [5] باید خط شکسته یاد بگیرید که این همان چیزی است که خدا دوست می‌دارد و آن را باب خودش برای خط‌ها قرار داده، شاید که بنویسید». علی محمد باب توجه نکرده است که کلمه‌ی «شکسته» یک لفظ فارسی است، حال چگونه در کتاب مقدس او که عربی است راه یافته است؟ شاید این هم از معجزات او باشد!
سؤال اصلی اینجاست که فردی با این افکار پراکنده و ادعاهای مختلف و البته پر از اشکال، چگونه به خود اجازه می‌دهد که خود را رهبر یک قوم و گروه بداند؟ در حالی که حتی به آنچه خود نگاشته، عمل نکرده است.

پی‌نوشت:
[1]. عبدالحسین آیتی، کشف الحیل، ج3، ص 44.
[2]. بیان، نام کتاب مقدس بابیان است که نوشته‌ی علی محمد شیرازی، ملقب به باب، است.
[3]. علی محمد شیرازی، بیان عربی، ص 3.
[4]. علی محمد شیرازی، بیان فارسی، ص 5.
[5]. علی محمد شیرازی، بیان عربی، ص 26.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.