اوشو و خدای رنگارنگ

  • 1393/10/29 - 09:18
باگوان راجینش اوشو با یک سری تفکرات و اعتقادات خاصی باعث شده تا شهرتی نسبی در میان مردمان جاهل و بی‌خبر از حقیقت پیدا بکند. اوشو در حقیقت با انکار مقدسات ادیان و همچنین مسائل رایج و بدیهی در میان همه عقلای عالم، تلاش کرده مریدانی را دور خود جمع کند. با کمی مطالعه و تحقیق درباره شخصیت کلی اوشو به این نتیجه می‌رسیم که او همانند بسیاری از همفکرانش...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ باگوان راجینش اوشو با یک سری تفکرات و اعتقادات خاصی باعث شده تا شهرتی نسبی در میان مردمان جاهل و بی‌خبر از حقیقت پیدا بکند. اوشو در حقیقت با انکار مقدسات ادیان و همچنین مسائل رایج و بدیهی در میان همه عقلای عالم، تلاش کرده مریدانی را دور خود جمع کند. با کمی مطالعه و تحقیق درباره شخصیت کلی اوشو به این نتیجه می‌رسیم که او همانند بسیاری از همفکرانش در دوران کودکی، نوجوانی، و جوانیش دچار یک سری کمبودها و بی‌مهری‌هایی بوده است. و همین کمبودها و بی‌مهری‌ها در دوران بزرگ‌سالی به‌صورت نوعی عقده شهرت‌طلبی در او به بروز رسیده است. اوشو داری عقاید و تفکرات بسیار حیرت‌انگیز و تعجب‌آوری است، به‌ طوری‌که خود را مدعی صاحب ‌نظری در هر مسئله و موضوعی می‌داند. در ادامه به برخی از افکار و عقاید راجینش اوشو می‌پردازیم.

او درباره خدا می‌گوید: «خدا آن‌کسی است که مجوز سکس را صادر می‌کند و اگر چنین نباشد آن خدا مورد قبول نیست».[1] خدای او خدایی است که جامع اضداد بوده و به همان اندازه که نور است، تاریکی نیز می‌تواند باشد. و درواقع خداوند همان اندازه که نورانیت دارد به همان اندازه نیز داری تاریکی است.[2] گاهی خدا را زائیده اذهان انسان‌ها دانسته و در حقیقت منکر وجود خداوند متعال می‌شود. «هستی در دم دست‌ توست و خدا فقط در ذهن تو وجود دارد او یک مفهوم است و وجود عینی ندارد».[3] گاهی خدا را در درون بت‌ها قرار داده و می‌گوید: «او همه‌ جا یافت می‌شود حتی درون بت‌ها».[4] از طرفی در کلامی متناقض تصریح می‌کند: «نمی‌توان خدا را در درون معابد یافت چون معابد ساخته دست انسان‌هاست و خدا جایی که به دست انسان‌ها ساخته و درست ‌شده باشد نمی‌تواند باشد».[5] در این گفتار اوشو تعارضی واضح و بدیهی وجود دارد و آن اینکه چگونه خدایی که می‌تواند درون بت‌ها «که ساخته دست انسان‌ها است» باشد ولی در درون کلیساها نباشد؟

چگونه خدا می‌تواند درون بت‌هایی که به دست انسان‌ها ساخته‌شده، باشد اما در کلیسا نتواند راه پیدا کند. این در حالی است که  اگر در مقایسه آن دو برآییم قطعاً جایگاه و مقام کلیسا بالاتر خواهد بود. البته این ‌همه جسارت و اهانت اوشو به خدا و ادیان الهی، از جای دیگری نشأت می‌گیرد. از حرف‌های او برمی‌آید که نگرش او نسبت به ادیان و معارف الهی بسیار کوتاه و جاهلانه است. او می‌گوید: «این کاری است که ادیان متعارف با مردم می‌کنند، سرکوب، سرکوب، سرکوب. ادیان نمی‌گذارند شما خودتان باشید، آن‌ها شما را فلج  می‌کنند».[6] در واقع او دین و خدایی را قبول دارد که به خواسته‌های شیطانی و نفسانی او تن داده و آزادی حیوانی را برای او محیا سازد. او تنها کسانی را که نابینا هستند و به هیچ‌ چیز فکر و نظر ندارند پیرو خود می‌داند.[7]

اوشو اصلاً دین و دین‌داری را قبول ندارد و آن را نوعی تحمیل و اجبار کردن بر انسان‌ها می‌داند. در این‌باره می‌گوید: «دیانت با هیچ انجیل و هیچ کتابی کاری ندارد. بلکه با قلبی سرشار از محبت، با وجودی هوشمند، با آگاهی، با مکاشفه‌گری سروکار دارد. از این ‌رو پدر و مادرهایی که به تشکیلاتی خاص، به ملتی خاص، به کلیسایی خاص و به تفوقی خاص تعلق دارند، مکلف‌اند که ایده‌های خود را به کودکان تحمیل کنند».[8] اوشو دشمنی و هجمه خود به شریعت را هم پنهان نکرده و خطاب به پیروانش می‌گوید: «این جمله را به یاد داشته باشید: در شریعت، شما بیچاره می‌مانید چون در کنار یک پیکر بی‌جان قرار می‌گیرید».[9] توصیه او به پیروان خود تنها این است که «در مسیر و طریق گام برداشته و از راه بیراهه به مقصد و مقصود خود برسند، و از این‌چنین است که به خواسته خود می‌رسند. او این شیوه را موفق و این ره جو را کامیاب می‌داند».[10]

با توجه به گفته‌های راجینش اوشو، به نظر می‌رسد او تنها خدایی را قبول دارد که با خواسته‌های نفسانی‌اش هم‌خوانی داشته و سکس را اولین اولویت بندگانش در رسیدن به خود قرار بدهد. همه خوب می‌دانند که خداوند متعال و دین مبین اسلام که از طریق رسولش برای بشریت فرستاده شده است، در هیچ زمانی با قوای جنسی و شهوانی انسان‌ها مخالفتی نکرده است، مگر اینکه کسی بخواهد از مسیر غیرشرعی و ناصواب بیرون رفته و در مسیر خواسته های شیطان قرار گیرد. برای مطالعه بیشتر می توانید به کتاب سلوک و سقوط، نقد و برسی اوشو، از سید روح‌الله موسوی زاده، انتشارات معارف، مراجعه کنید.

پی‌نوشت:

[1]. از سکس تا فرا آگاهی ترجمه محسن خاتمی، تهران، نشر افست، ص ۵۲.
[2]. عشق پرنده‎ای آزاد است ترجمه مجید پزشکی، تهران، انتشارات هودین، 1385، ص ۸۵.
[3]. همان، ص ۲۸-۲۶
[4]. راز بزرگ ترجمه محسن خاتمی، نشر فرا روان، 1382، ص ۲۸.
[5]. قطره‎ای در دریا، ترجمه مجید پزشکی، انتشارات هودین، ص ۷۴.
[6]. آواز سکوت ترجمه میر جواد سید حسینی،  انتشارات هودین، 1384، ص ۲۳۱.
[7]. نگرشی بر آراء و اندیشه‎های اشو، محمدتقی فعالی، انتشارات عابد، ص ۷۷.
[8]. کودک نوین، ترجمه مرجان فرجی ص ۳۲.
[9]. آواز سکوت ترجمه میر جواد سید حسینی، انتشارات هودین، 1384، ص ۸۰.
[10]. راز بزرگ ص ترجمه روان کهریز، نشر فرا روان، 1382، ص ۲۹۱-۲۹۲.

تولیدی

دیدگاه‌ها

اوشو مگه چقد مرید داره که این همه مهم شده؟

این فرد ظاهرن خدا رو خوب نشناخته؟ یاهم که واقعا نظرش اینه

درکنار اتش فقط و فقط گرم شوید بحث و جدل از برف و سرما لق لقه زبان است

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.