بهاییت نوکر انگلیس
روابط ميان انگليس و بهائيت از دوره حضور بابيان در بغداد آغاز مي شود چرا که دولت انگليس در آن موقع قصد تصرف عراق و سائر متصرفات دولت عثماني را داشت بنا بر اين به افرادي مانند بهاءالله براي شکستن اقتدار رهبران ديني مسلمين شديداً نياز داشت شوقي افندي در کتاب قرن بديع آورده است :
کلنل سر آرنولد باروز کمبال که در آن اوقات سمت جنرال قونسولي دولت انگلستان را در بغداد حائز بود ، چون علو مقامات حضرت بهاءالله را احساس نمود [1]
شرحي دوستانه به محضر انور معروض ، وبطوريکه هيکل مبارک بنفسه الاقدس شهادت داده ،قبول حمايت و تبعيت دولت متبوع خويش را به محضر مبارک پيشنهاد نمود ، و درتشرف حضوري : متعهد گرديد که هر آنگاه حضرت بهاءالله مايل به مکاتبه با ملکه ويکتوريا باشند در ارسال اوراق به دربار انگلستان اقدام نمايد ، حتي معروض داشت حاضر است ترتيباتي فراهم کند که محلّ استقرار هيکل اقدس به هندوستان يا هر نقطه ديگر که مورد نظر مبارک باشد تبديل يابد ........ [2]
اين پيوند در دوران رياست عباس افندي (عبدالبهأ) بر فرقه بهائي به اوج خود رسيد تا آنجا که پس از پايان جنگ جهاني اول ، و واگذاري قيموميت فلسطين توسط شوراي عالي متفقين به بريتانيا ، سرهربرت ساموئل، اولين كميسر عالي فلسطين ،بلافاصله مأموريت يابد به ديدار عباس افندي شتابد و از سوي امپراطوري بريتانيا به پاس قدرداني از خدمات بهائيان در دوران جنگ نشان «نايت هود» و عنوان اشرافي «Sir »را به «عباس افندي» اعطا كند. [3]
عبدالبهاء، با گرفتن نشان و دعا براي پادشاه انگليس جرج پنجم، وابستگي تاريخي اين فرقه را به استعمار گران بيش از پيش آشکار کرد.و تا به امروز اين روند وابستگي همچنان ادامه دارد و بهائيت براي پيشبرد فرقه خود که در واقع گامي در جهت منافع استعمار گران است همچنان به انگليس و دوائر استعماري آن نيازمنداست
نمونههايي از وابستگي بهائيان به انگلستان [4]
1. در اعلاميهاي که ارگان محفل بهائيان (اخبار امري) در شماره ۴ خود (مرداد ۱۳۲۹) منتشر کرد، خاطر نشان گشت که محفل بهائيان انگليس در امر پيشبرد تبليغات بهائيت در قاره سياه، با مراکزي چون انجمن پادشاهي آفريقايي (انگليس)، مدرسه السنه شرقي لندن و شعبهاي از دانشگاه آکسفورد و دوائر ديگر در اداره آفريقاي شرقي و غير آن رايزني داشته و از آنها کمک فکري و اطلاعاتي گرفته است نشانهها و نتايج اين امر را، از جمله، در موارد زير ميبينيم:
۲دي ۱۳۳۹ش، امالمعابد (مشرق الاذکار مرکزي) بهائيان در آفريقا واقع در کامپالا (پايتخت اوگاندا) توسط روحيه ماکسول، همسر شوقي افندي، افتتاح شد و در مراسمي که به همين عنوان برگزار گرديد نماينده حکومت انگلستان و برادر پادشاه اوگاندا با خانواده خود و جمعي از مأموران عاليرتبه کشوري و لشکري دولت ديکتاتوري اوگاندا شرکت کردند. [5]
2. ۲۱ مي ۱۹۷۱ (خرداد ۱۳۵۰) کنفرانس جهاني بهائيان در شهر کينگزتون، سالن هتل شرايتون (بزرگترين هتل جزيره جامائيکا در اقيانوس اطلس) با حضور ذکرالله خادم (از ايادي امرالله و نماينده بيت العدل بهائيت در اسرائيل) و ۳ تن از اعضاي هيات مشاوران قارهاي در امريکاي مرکزي، و با قرائت پيام بيتالعدل افتتاح گرديد
. گفتني است که در نخستين لحظات تشکيل اين کنفرانس، حاکم کل که نماينده رسمي ملکه انگليس و شخص اول جزيره جامائيکا بود حضور يافت و در حدود نيم ساعت به ايراد نطق در تأييد بهائيت پرداخت. [6]
3. از اول تا هشتم اکتبر ۱۹۷۲ (برابر مهر ۱۳۵۱) يک فستيوال ملي در سيشيلز برگزار گرديد و شاهزاده مارگرت و لرد استودن به عنوان نمايندگان خاندان سلطنتي انگليس در آن شرکت جستند و از غرفه بهائيان در آن که آثار و کتب بهائيت را معرفي کرده و به نمايش ميگذاشت ديدار کردند. [7]
4. ـ در اواخر ۱۳۵۲، در شهر سيدني استراليا سالن اپرايي افتتاح و جريان مراسم آن از تلويزيون پخش شد. در اين مراسم، جامعه بهائي نيز از سوي دفتر ملکه انگليس براي شرکت در جشن افتتاحيه دعوت شده بود. [8]
5. آوريل ۱۹۶۷ (ارديبهشت ۱۳۴۶ش) محفل ملي بهائيت در انگليس به مناسبت روز تولد ملکه انگلستان، تلگراف تبريک زير را براي ملکه ارسال کرد
«محفل روحاني ملي بهائيان جزاير بريتانيا، به نمايندگي بهائيان جزاير بريتانيا، تبريکات صادقانه و مسرتآميز خود را به مناسبت روز تولد آن عليا حضرت تقديم عليا حضرت ملکه مينمايد»
منشي مخصوص ملکه نيز، در جواب، تلگراف ذيل را خطاب به محفل ملي انگلستان مخابره کرد: «عليا حضرت ملکه صميمانه از بهائيان جزاير بريتانيا به مناسبت اين پيام محبت آميز در مورد تبريکات آنان به مناسبت روز تولد عليا حضرت ملکه تشکر مينمايد»
مجله بهائي «اخبار امري» ضمن انعکاس تلگرافهاي فوق، تأکيد ورزيد [9]
«انتظار داريم... جوامع بهائي در ممالک مشترکالمنافع پيامهاي تبريکآميز خود را در آن روز به قصر بوکينگهام مخابره» کنند. [10]
پی نوشت :
1.اگر علو مقامات بهاءالله او را تا اين حد به وجد آورد چرا به ديانت بابيه که بهاءالله داعيه آن را داشت نگرويد
2.شوقي افندي ، قرن بديع ، ص134
3.همان ص305
4.نشريه ايام، شماره ۲۹
5.اخبار امري، سال ۳۹، بهمن و اسفند ۱۳۳۹، ش ۱۲ ـ ۱۱، ص ۷۲۴ و ۷۳۴.
6.آهنگ بديع، سال ۲۹ (۱۳۵۳ش)، ش ۲ و ۳، صص ۷۳ ـ ۷۱. ۴.
7.اخبار امري، سال ۱۳۵۲، ش ۱، ص ۱۸.
8.همان، سال ۱۳۵۲، ش ۱۹، صص۵۳۳ ـ ۵۳۲
9.به سوی حقیقت علیرضا روزبهانی بروجردی ص 120
10.همان، تير ومرداد ۱۳۴۶، ش ۴ و ۵، صص ۱۵۱ ـ ۱۵۰.
افزودن نظر جدید