عرفانهای نوظهور
از دو قرن پیش، مستشرقان با انگیزههای تبشیری و استعماری و در برخی موارد علمی راهی مشرق زمین گشتند و به جهت ناآشنایی و عدم دسترسی به منابع اولیه چهره ناقص و نادرستی از تعالیم اسلام ارائه دادند. باید گفت: اعتقاد به مهدی موعود، از صدر اسلام وجود داشته و بارزترین تجلّی را در بشارتهای پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) داشته است؛ و فرقههای اسلامی در پذیرش آن اتفاق نظر دارند.
وقـتـی حضرت مهدی (عج) ظهور کنند، قطعاً حاکمیت و نظام سیاسی جهان دگرگون خواهد شد. ظلم و اسـتـکـبـار، کفر و شرک و نفاق را ریشه کن خواهد شد. آیین پيامبر نور و رحمت (صلی الله علیه و آله) در جهان برپا شده و هـمه عالم زیر پرچم توحید، عدل و مساوات به سوی سعادت حرکت خواهند کرد. امنیت، اقتصاد، و رفاه واقعی حقیقی در زمان ظهور حضرت بقیه الله (عجل الله تعالی فرجه الشریف) چهره واقعی خود را نشان خواهد داد.
بی تردید آنگونه که وجود هدایتگران راستین در زندگی انسان، (انسانی که در سپردن راه پر پیچ و خم زندگی ناتوان است و درمانده و سقوطش در پرتگاههای هلاکت و نابودی، بدون وجود راهنما ضروری و حتمی است) بسیار لازم ومفید میباشد، باید گفت: مدعیان دروغین دو گروه هستند، که یک گروه مدعی ملاقات با امام زمان (عج) هستند و یک گروه هم مدعی مهدویت.
مقام و جایگاه خداوند، پیامبران و جانشینانشان از دیرباز توسط دروغگویان و مدعیان کذّاب مورد طمع قرار داده شده است. مانند این سخن فرعون: «و فرعون گفت: اى سران اين سرزمين، من براى شما خدايى غير خودم نمىشناسم.» در روزگار ما نيز از اعتقاد مردم به حتمی بودن ظهور امام زمان (علیهالسلام)، سوءاستفادهاي فراوان شده است.
انتظار فرج و اعتقاد به موعود یک اشتیاق و میل باطنی است، اسلام و ادیان دیگر نیز با وعدهی ظهور منجی بزرگ این خواسته و شوق درونی را بیپاسخ نگذاشته و این خواسته نیز مانند دیگر خواستهها در شرایط گوناگون، کم و زیاد و شدت و ضعف پیدا میکند. آشفتگی اوضاع و ناامنی حاصل از آن و فشار و تبعیض و ستم در جامعه...
«آخرالزمان» اصطلاحی است در فرهنگ ادیان بزرگ دنیا، به معنای آخرین دوران حیات بشر و قبل از برپایی قیامت. در فرهنگ اسلامی، آخرالزمان، هم دوران نبوت پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله)، تا وقوع قیامت را شامل میشود و هم دوران غیبت و ظهور مهدی موعود (علیهالسلام).عصر آخرالزمان عبارت است از دوران شکوفایی تکامل اجتماعی و طبیعی نوع انسان.
احمداسماعیل و انصارش با استناد به حدیث وصیت استدلال کردهاند که او مهدیِ اول است و عبارتی که در روایت وصیت «ابنِهِ أوَّلِ المُقَرَّبِینَ» به بعد که در ذیل آمده است، به او اشاره میکند. احمد اسماعیل ادعا میکند که کلمهی «ابنِهِ» در عبارت « فَلْیُسلِّمْهَا إِلَى ابنِهِ» اشاره به خودش دارد؛ زیرا احمد اسماعیل با چهار واسطه فرزند امام زمان (علیهالسلام) است و نامش «احمد» است که در روایت وصیت این نام ذکر گردید!
دربارهی هندوئیسم شاید پیدا کردن یک مبنای اصلی که بتوان انواع گرایشهای فرعی این دین را در آن تحلیل کرد دشوار باشد. اما از نگاه پژوهشگرانی که در زمینهی دین و عرفان هندویی تحقیق نسبتاً خوبی نمودهاند میتوان این مبانی را چنین توصیف کرد. مثلاً میشل مالرب مینویسد: «نزدیک شدن به دین هندویی بسیار گمراه کننده است».
یکی از علل جذابیت معنویتهای نوظهور، سادهنویسی و ادبیات احساسی و هیجانی آنهاست. در واقع، بررسیها نشان میدهد که نسبت مطالب آموزشی و انتقال مطلب در مقایسه با ایجاد هیجان در معنویتهای نوظهور خیلی کم است. همین موضوع باعث جذابیت این جریانها شده است. تا جایی که بعضی از آثار به ظاهر عرفانی که سمت و سوی درستی ندارند، به صورت رمان نوشته شدهاند.
مدعیان تناسخ با وجود اینکه اکثرا از غیرمسلماناناند، به آیات زیادی از قرآن تمسک جستهاند که با ارائۀ تفسرهایی از آیات مزبور، آنها را شاهد صدقی بر دیدگاه خویش یافتهاند. با وجود این همه احتمال، بر رد تناسخ چگونه میتوان احتمالی را برگزید که نه تنها شاهد محکمی ندارد، بلکه شواهد زیادی برخلاف آن وجود دارد.
هر علمی مسائل خاصی دارد که رابطه آن علم را با عوارض و احکام آن علم بیان میکند. ازاینرو مسائل علم عرفان، نظیر: کیفیت صدور کثرت از حضرت حق، چگونگی بازگشت این کثرت به او، بیان مظاهر اسماء الهی و نعوت ربانی، کیفیت رجوع و بازگشت اهل الله به سوی حقتعالی، کیفیت سیر و سلوک و مجاهدات اهل الله و نیز بیان نتایج دنیوی و...
قوهی اندیشه یکی از شئون آدمی است که در کنار دل و قوه درونی، جایگاهی بس رفیع در حیات معنوی او دارد. عقل محوری میتواند به عنوان پشتوانهی معناگرایی تصویر شده و یا مقابل آن ترسیم گردد. در واقع هر مکتبی که بتواند باطنگرایی را با عقل مداری در کنار هم جمع کند، قطعاً شانس بیشتری برای ادامه حیات و بقا خواهد داشت.
سهولت و نرمش در ذات هر دین آسمانی قرار دارد؛ چرا که به تعبیر قرآن کریم، دین الهی یک امر فطری است، یعنی گوهری است که خلقت انسانها آن را میطلبد. بنابراین دین اسلام (که کاملترین دین الهی است) نیز بر همین محور بوده و آسان گیری و نرمش، با احکام و قوانین آن همراه است. این حقیقت در کلام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به زیبایی مطرح شده است.
الگوی رفتاریای که قانون جذب آموزش میدهد، مبتنی بر تنگنظری و محدودنگری است. به این معنا که شما باید روی آرزویتان به طور شفاف و مشخص متمرکز شوید؛ خانهای با خصوصیات الف تا جیم. حتی بهتر است از آن تصویری تهیه کنید و جلو چشمتان قرار دهید و هرروز به آن نگاه کنید تا قانون جذب عمل کند.