اعتقاد به منجی در میان سایر مکاتب
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ عقیده به منجی بزرگ، یک عقیده عمومی و مشترک است و اختصاص به یک قوم و ملت و دین ندارد. ادیان و مذاهب گوناگون که در جهان حکومت میکنند، عموماً ظهور او را خبر دادهاند، اگر چه در اسم او اختلاف دارند.
انتظار فرج و اعتقاد به موعود یک اشتیاق و میل باطنی است، اسلام و ادیان دیگر نیز با وعدهی ظهور منجی بزرگ این خواسته و شوق درونی را بیپاسخ نگذاشته و این خواسته نیز مانند دیگر خواستهها در شرایط گوناگون، کم و زیاد و شدت و ضعف پیدا میکند. آشفتگی اوضاع و ناامنی حاصل از آن و فشار و تبعیض و ستم در جامعه، عقیده به ظهور منجی بزرگ را تشدید مینماید.
آنچنان این شوق دیرینه و انتظار در لحظات فشار و اختناق، تبدیل به التهاب سوزان و نیاز شدید میشود، خرمن اشتیاق تودهها را برای ظهور واپسین منجی و مهدی موعود شعله ور میسازد که افراد فرصت طلب، از پریشانی تودهها سوء استفاده کرده و به دروغ ادعای مهدویت مینماید. مانند فرقه بهائیت یا فرقه مهدی سودانی و...
لذا در هر زمانی که فشارها و محرومیتهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و غیر آن بالا رود، جاذبه و وسوسهی رهبری نیز افراد بسیاری را به خود مشغول میدارد و چه بسا افرادی که جان خویش را بر سرِ این سودا مینهند. البته این شرایط ممکن است باعث بالا رفتن تب منجی پرستی در جامعه شود و افرادی هم از این فرصت سوء استفاده کرده، ادعای مهدویت بنمایند، ولی این موضوع هرگز به اصالت این عقیده لطمه نمیزند. پس اصالت مسأله مهدی و جهانی بودن آن روشن میشود و معلوم میگردد که این عقیده اختصاص به مسلمانان ندارد، بلکه پیروان همهی ادیان در انتظار چنین مصلح جهانی به سر میبرند.
این اعتقاد و اشتیاق در میان یهود و نصاری، آن چنان اصیل و ریشهدار است که در طول تاریخ این دو ملت، مدعیان شگفتی را پدید آورده است و افراد بسیاری را خود به دروغ، مسیح موعود معرفی کردهاند، چنان که قاموس کتاب مقدس درباره شماره مدعیان دروغین مسیح موعود مینویسد: «24 نفر از مسیحیان دروغگو در میان بنی اسرائیل ظاهر گشته که مشهور و معروفترین آنها برکوکبه است که در اوائل قرن ثانی میزیست و آن دجال معروف ادعا مینمود که رأس و رئیس و پادشاه قوم یهود است... و در قرن دوازدهم حدود ده نفر از مسیحیان دروغگو ظاهر گردیده، جمعی را به خود گروانیده. این مطلب اسباب فتنه و جنگ شده، جمع کثیری نیز در آن معرکه طعمهی شمشیر گردیدند».[1]
علامه طباطبایی (رحمةاللهعليه) مینویسد: «بشر از روزی که روی زمین سکنی گزیده، پیوسته در آرزوی یک زندگی اجتماعی مقرون به سعادت میباشد و به امید رسیدن چنین روزی قدم بر میدارد و اگر این خواسته تحقق خارجی نداشت، هرگز چنین آرزو و امیدی در نهاد وی نقش نمیبست؛ چنان چه اگر غذایی نبود، گرسنگی نبود، اگر آبی نبود تشنگی تحقق نمییافت و... از این روی، به حکم ضرورت، آینده جهان روزی را در بر خواهد داشت که آن روز جامعه بشری پر از عدل و داد شده و با صلح و صفا زندگی خواهند کرد و افراد انسانی غرق فضیلت و کمال میشوند. البته استقرار چنین وضعی به دست خود انسان خواهد بود و رهبر چنین جامعهای، منجی جهان بشری و به لسان روایات «مهدی» خواهد بود.[2]
بنابراین، اعتقاد به «مهدی» تنها یک باور اسلامی نیست و رنگ خاص دینی ندارد، بلکه عنوانی است برای خواستهها و آرزوهای همه انسانها با کیشها و مذاهب گوناگون.[3]
پینوشت:
[1] . جیمز هاکس، قاموس کتاب مقدس، نشر تهران: کتابخانه طهوری، ۱۳۴۹. ص 808.
[2] . علامه طباطبایی، شیعه در اسلام، قم: نشر دفتر تبلیغات اسلامی،1392، ص22.
[3] . مجتبی تونهای، الفبای مهدویت، قم: نشر میراث ماندگار، 1389، ص 109.
جهت مطالعه بنگرید به: مجتبی تونهای، الفبای مهدویت...
افزودن نظر جدید