افزودن نظر جدید

این سخن شما یک مغلطه کودکانه است. کریشنا مورتی به قدری در تناقضات درونی غرق بود و به قدری سرگردان بود که خود هم نمی‌فهمید چه میگوید. سپس طرفدارانش این سرگردانی را این طور توجیه کردند که افکار او با الفاظ قابل بیان نبود ! این حرف کودکانه است. فکری که قابل بیان نباشد پس به درد جامعه هم نمیخورد. نهایتاً به درد خود شخص میخورد. اندیشه در قالب الفاظ باید بیان شود. آن وقت میتوان لایه های پنهان اندیشه را از الفاظ بیرون کشید. کسی نتواند افکارش را به سخن تبدیل کند لایق نیست. کریشنا مورتی میگوید: «از من می‌‏پرسید تعالیم من چیست؟ خودم هم نمی‏دانم.» (تعالیم کریشنا مورتی، مورتی، كريشنا، نشر قطره، تهران، ۱۳۸۴، ص 223)
CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.