گاتها و ترویج نظام ظالمانه‌ی طبقاتی

  • 1393/01/14 - 15:26
نظام طبقاتی در میان اقوام آریایی ریشه‌ای بسیار کهن دارد. نظامی که بر مبنای آن هیچ کس حق ورود به طبقه‌ی دیگر را ندارد و جایگاه اجتماعی هر شخص تنها بر پایه‌ی وراثت تعریف می‌شود. گاتهای اوستا نیز هیچ‌گاه هیچ مبارزه‌ای با این منش ظالمانه‌ نکرد، بلکه خود آن را تثبیت نمود.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ نظام طبقاتی یک سیستم فراگیر اجتماعی است که در آن مردم به چند طبقه مجزا تقسیم می‌شوند. یک شیوه‌ی مدیریت اجتماعی که بی‌تردید، ظالمانه‌ترین و ننگین‌ترین منش مدیریتی است، چه اینکه همواره عده‌ای خود را «رسماً» برخوردار از حقوق کامل شهروندی دانسته و مابقی افراد جامعه را از ابتدایی‌ترین حقوق، محروم می‌سازند. آن چنانکه هیچ کس حق ورود به طبقه‌ی دیگر را ندارد (یعنی راه ترقی بر همگان بسته خواهد بود) و جایگاه اجتماعی هر فرد، تنها از طریق «وراثت» مشخص می‌شود. طى سلطنت هخامنشيان و تا آخرين روزهاى پادشاهى ساسانى، همواره جامعه‌ی ایرانی گرفتار این معضل بود. سرکوب استعدادها، تبعیض، خفقان و تحقیر مردم توسط بزرگان و اشراف‌زادگان،[1] و از طرفی ترویج برده‌داری که نتیجه‌ی مستقیم این نوع نظام‌های اجتماعی است،[2] و مسائلی از این دست را به وفور می‌توان در متن اوستا، شاهنامه و دیگر متون تاریخی و ادبی مشاهده کرد. (گرچه تعصبات و توهمات ملی‌گرایانه و نژادپرستانه مانع پذیرش حقیقت است.)

جالب است بدانیم که گاتهای اوستا (به عنوان کهن‌ترین بخش اوستا) هیچ گاه در مقابل این منش زشتِ مدیریتِ اجتماعی مبارزه‌ای انجام نداد، بلکه خود این سیستم ستمگرانه‌ را تثبیت نمود. آن چنانکه شادروان ابراهیم پورداود (متوفای 1347) پدر اوستاشناسی ایران، می‌گوید که در گاتها سه کلمه به صورت خَؤتَو Xaetav/Xwaətu ، وِرِزِنَ Verezena و ائیریامَن Airyaman وجود دارد که هات 32 : 1 ، هات 33 : 3-4 ، هات 46 : 1 ، هات 49 : 7 و ... در گاتها از آن‌ها نام برده شده است.[3] ایشان می‌افزایند: «بی‌شک این سه کلمه در گاتها برای طبقات سه‌گانه استعمال شده است.»[4] و شخص زرتشت نیز این سه واژه را به عنوان سه طبقه (در مقابل طبقات جامعه‌ هندی) به کار برده است.[5] ایشان پس از ارائه‌ی شواهد، نظرات و بررسی‌های زبان‌شناسی، ائیریامَن Airyaman (که در هفت‌ها به صورت هخمن haxeman آمده است) را به معنی پیشوایان دینی [6]، خَؤتَو Xaetav را به معنی شرفا، سران نظامی و نجبا [7]، وِرِزِنَ Verezena را به معنی برزیگران [8] بیان داشته‌اند. بعدها طبقات اجتماعی دست خوش تغییر نیز گردید. چنانکه در اوستا شاهد طبقات چهارگانه نیز هستیم. نگهبانان آتش، جنگجویان (شرفا و نجیب‌زادگان)، کشاورزان و در پایان صنعتگران گروه‌هایی است که در متون متأخر اوستایی از آنان نام برده شده است.[9] طبقات سه‌گانه‌ی اجتماعی که گاتها بر آنان مهر تأیید و تثبیت زده است، در سایر بخش‌های اوستا نیز بیان شده است. از جمله در یسنا 11 : 6، یسنا 13 : 3، ویسپرد 3 : 2-5، وندیداد 5 : 28-57-58، وندیداد 13 : 44-45، وندیداد 14 : 8-10، فروردین یشت : 88-89، زامیاد یشت : 8 و ...[10] موبد رستم شهزادی نیز در ترجمه‌ی هات 33 : 3-4 از واژگان «پیشوایان» و «کشاورزان» استفاده کرده است. همچنین در ترجمه‌ی هات 49 : 7 از سه طبقه‌ی پیشوایان و سپاهیان و کشاورزان نام می‌برد.[11] به هر روی روشن است که جامعه‌ی قدیم آریایی (در ابتدای شکل‌گیری) نیز به صورت طبقاتی بود. لیکن ابتداء تنها یک گروه متمایز داشت و آن هم روحانیون دینی بودند. سایر مردم نیز به عنوان مردان و زنان معمولی نامیده می­‌شدند.[12] این جامعه‌ی کوچ‌نشین، هر چه پیش‌تر می رفت، طبقاتی نیز به آنان افزوده می شد. مثلاً رفته رفته در اثر وقوع جنگ‌ها و درگیری‌های خونین، طبقه جنگاوران نیز پدید آمدند.[13] اندکی بعدتر، در میان آریاییان، برده داری هم مرسوم بوده است.[14] به هر روی تردیدی نیست که جامعه‌ی آریایی بر پایه‌ی تبعیض طبقاتی بنا شده بود.[15] در متون کهن حماسی و اسطوره‌ای نیز این طبقات به رسمیت شناخته شده‌ است. حتی تشکیل این نظام اجتماعی به عصر جمشید (نیاکان آریاییان) نسبت داده می‌شود.[16] به هر روی گاتها هیچ‌گاه مبارزه‌ای با نظام ظالمانه‌ی طبقاتی نکرد، بلکه آن را تثبیت نمود.

پی‌نوشت :

[1]. بنگرید به مقاله «جزئیاتی از نظام طبقاتی ایران باستان، آنچه نمی‌خواهند ما بدانیم!»
[2]. بنگرید به «نظام طبقاتی و ترویج برده‌داری در ایران باستان» و «تأیید مطلق برده داری در دین زرتشتی»
[3]. ابراهیم پورداود، گاتها کهن ترین بخش اوستا، انتشارات اساطیر، تهران 1378، ص 105-108 و 417
[4]. ابراهیم پورداود، همان، ص 107
[5]. ابراهیم پورداود، همان، ص 107
[6]. ابراهیم پورداود، همان، ص 109 و 417 و 420-421-422
[7]. ابراهیم پورداود، همان، ص 109 و 417 و 422 و...
[8]. ابراهیم پورداود، همان، ص 109 و 417 و 419- 422
[9]. ابراهیم پورداود، همان، ص 107 و 417
[10]. ابراهیم پورداود، همان، ص 423
[11]. موبد رستم شهزادی، ترجمه‌ی گاتها، هات 49 ، پاره‌ی 7 و همچنین هات 33 ، پاره‌ی 4
[12]. مری بویس، زرتشتیان, باورها و آداب دینی آنها ، ترجمه ع. بهرامی ، انتشارات ققنوس ، تهران ، چاپ دوازدهم ۱۳۹۱ ، ص ۱۸ و ۲۴
[13]. مری بویس، همان، ص ۱۸ ، ۲۵ 
[14]. رومن گیرشمن، ایران از آغاز تا اسلام، ترجمه محمد معین، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران ۱۳۷۲، ص ۸۱ 
رقیه بهزادی، آریاها و ناآریاها در چشم انداز کهن تاریخ ایران، انتشارات طهوری، تهران ۱۳۸۲، ص ۵۷
[15]. رومن گیرشمن، همان، ص ۸۱ ؛ رقیه بهزادی، همان، ص ۵۷
[16]. ابراهیم پورداود، گاتها کهن‌ترین بخش اوستا، انتشارات اساطیر، تهران ۱۳۷۷، ص ۴۲۵

تولیدی

دیدگاه‌ها

همین های که به گذشته ننگین خود افتخار می کنند دم از بی عدالتی در اسلام می زنند!!!! چشم باز کن و واقعیات راببین....

کاش میان دوستان مسلمان و مارکسیست های مسلمان شده حداقل یکی پیدا میشد که میتوانست متون پهلوی و اوستایی را بخواند تا این گونه رسوایی ببار نیاورد. این نامهایی که در اوستا دیده اید نام گروه و طبقه است نه این نظام طبقاتی را نشان دهد. مانند امروز که مثلا میگوییم جامعه معلمان جامعه صنعتگران یا بصورت خلاصه: دبیران، فرهنگیان، بازاریان، کارخانه داران، سپاهیان. ولی هیچ کدام از این نامها نشان دهند جامعه و نظام طبقاتی امروز نیست! به نظرم شما که اکنون با هزینه ایران مانند نفت و مالیات و غیره به تفسیر و ترجمه قرآن و احادیث اسلامی می پردازید و در برابر منتقدان درمانده شده اید و سایت ها را فیلتر میکنید حداقل یک کارشناس زبان های پهلوی و اوستایی برای خود دست و پا کنید که به این روز نیافتید.

بوذرجمهر ! ای کاش فارسی خوندن رو یاد میگرفتی !!!!!! تا اینجور رسوا نشی !!! ته مقاله بهت جواب داده !!!!!!!!!!! ولی سواد خوندن فاری رو هم نداری اون وقت ادعای خوندن پهلوی داری ؟! همفکرای تو که دارن از غرب تغزیه میشن حتی نمیتونن چهار تا کلمه حرف درست و حسابی بزنن ! کارشون شده جعل تاریخ و توهم بافی و خیال پردازی !!!!!! از کورش پرستای بنگی که به محارم خودشون رحم نمیکن بیشتر از این انتظار نمیره !!!!!!!!!!!!!!!! به امید آزادی ملت تورک از چنگال ستم و ظلم کورش پرستان وحشی پان عیرانیست

تعریف طبقه با جامعه طبقاتی فرق میکند! به امید آزادی ملتهای تات و تالشی و کورد و ارمنی و یونانی و لزگی و فارس از چنگال گرگ پرستان آتاتورک نژاد بوزقورد

سلام وحید تورک اوغلان گرامی، لطفاً اتهام را با اتهام پاسخ ندهید. نیازی نیست که در برابر هر سخنی، پاسخ متقابل بدهید. لطفاً فقط پاسخ علمی دهید و احترام دیگران را حفظ کنید (حتی اگر به شما بی احترامی کردند). با سپاس.

ناشناس گرامی، از اینکه می‌اندیشید سپاسگزارم. شما حق دارید بخوانید، اندیشه کنید و داوری کنید. لیکن پیرامون نوشتار شما در تاریخ ۱۳۹۴/۱/۲۰ ساعت ۲۳:۴۸ نکاتی گفتنی است. در جامعه امروز ما، وقتی می‌گوییم جامعه معلمان، جامعه کارگران و ... این به معنی نظام طبقاتی نیست. چون چیزی به نام "نظام بسته طبقاتی" در جامعه ما وجود ندارد. لذا منظور از جامعه معلمان، بازاریان، کارگران و ...، اصناف و گروه‌های مردمی هستند. اما در مقابل، جامعه ای را در نظر بگیرید که در آن نظام بسته طبقاتی حاکم است؛ آنجا دیگر بحثِ صِرفاً اصناف و گروه‌ها نیست. بلکه آن گروه‌ها چون در بستر یک نظام بستۀ طبقاتی شناخته می‌شوند، نشانگر طبقات اجتماعی هستند. (برای خلاصه‌تر و روان‌تر شدن بحث، ادامه گفتارم را در کامنت بعدی می‌نویسم).

نام طبقه همواره در ایران باستان وجود داشته است اما نظام طبقاتی که کسی نتواند از طبقه ای به طبقه دیگر رود تنها در یک دوره کوتاه در زمان ساسانیان شکل گرفت.

درباره انوشیروان خوندم که در زمانش تبعیض طبقاتی بیداد میکرد و اصلن به کسی اجازه نمیداد به طبقه بالاتر بره. انوشیروان که مثلن از همه شون بهتر بود وضعش اینقدر خراب بود. بقیه پادشاها چی بودن خدا میدونه. یعنی میخام بگم وقتی در زمان عدالت انوشیروان اینقدر تبعیض طبقاتی بود پس زمان ظالمها و بقیه پادشاها چی بود ؟!

جامعه طبقاتی که کسی نتواند از یک طبقه به طبقه دیگر رود فقط در زمان ساسانیان شکل گرفت که با مخالفت هم روبرو شد.

با مخالفت چه کسی ؟

ادامه از کامنت پیشین: دقت کنیم که جامعه ابتدایی آریایی، از آغاز به صورت طبقاتی بود. لیکن ابتداء تنها یک گروه متمایز داشت و آن هم روحانیون دینی بودند. سایر مردم نیز به عنوان مردان و زنان معمولی نامیده می­‌شدند. [مری بویس، زرتشتیان باورها و آداب دینی آنها، ترجمه ع. بهرامی، انتشارات ققنوس، تهران، ویراست دوم، ۱۳۹۱، ص ۱۸ و ۲۴]. بعدها طبقاتی نیز افزوده شد. در این که جامعه آریایی از ابتدا، طبقاتی بود، تردیدی نیست [رومن گیرشمن، ایران از آغاز تا اسلام، ترجمه محمد معین، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران ۱۳۷۲، ص ۸۱ ؛ رقیه بهزادی، آریاها و ناآریاها در چشم انداز کهن تاریخ ایران، انتشارات طهوری، تهران ۱۳۸۲، ص ۵۷]. در متون کهن حماسی و اسطوره‌ای نیز این طبقات به رسمیت شناخته شده‌ است. حتی تشکیل این نظام اجتماعی به عصر جمشید (نیاکان آریاییان) نسبت داده می‌شود [ابراهیم پورداود، گاتها کهن‌ترین بخش اوستا، انتشارات اساطیر، تهران ۱۳۷۷، ص ۴۲۵]. در چنین وضعیتی که بسترهای اجتماعی، بر پایۀ تبعیض طبقاتی است، وقتی گاتها از طبقات اجتماعی نام می‌برد، به معنی تأیید همان نظام طبقاتی است. این طبقات، وجود داشتند. گاتها نه تنها مبارزه ای با آن نکرد، بلکه آن را تأیید کرد. حتی معتقدند که در ابتدا برای هر طبقه ای، یک آتش مقدس جداگانه از آسمان نازل شد.

نظرات دانشمندان بارها عوض شده است زیرا که متون کهن ایرانی هنوز واژه هایی دارد که با حدس و گمان ترجمه شده. قرآن را در درازای 1400 سال هزاران هزار بار ترجمه و تفسیر کرده اند ولی باز شبهه ایجاد میشود و دوباره تفسیر میگردد. چگونه انتظار دارید در این 1400 سال که کمترین ترجمه و تفسیر روی اوستا و متون پهلوی شده را به آسانی مشکلاتش را بپذیرید؟ استاد پورداود در نوشته هایشان بارها تجدیدنظر کردند که نشان از قدمت فراوان مطلب و سختی کار دارد. تنها راه باقی مانده این است که کارشناس زبانهای باستانی بیابید تا با آخرین تغییرات و آخرین برداشتها برایتان توضیح دهد تا شما هم این چنین به بیراهه نیافتید.

سلام ناشناس گرامی، جدیدترین پژوهش‌های اوستایی از پروفسور ژان کلنز و پرادز شروو را بخوانید و ببینید که چگونه بنیان دین زرتشتی را به نابودی گرفته اند.

اینها کار تازه ای نکرده اند. درضمن بنیان دین زرتشتی که مثل اسلام نیست که به مویی بند باشد و هوادارانش از ترس به چالش گرفته شدن سایتها را فیلتر کنند.

سلام گرامی؛ ابتدا فرمودید: «تنها راه باقی مانده این است که کارشناس زبانهای باستانی بیابید تا با آخرین تغییرات و آخرین برداشتها برایتان توضیح دهد». شما آخرین تغییرات و برداشت‌ها را راه برون‌رفت از اختلاف معرفی کردید، هنگامی که آخرین تغییرات و برداشت‌ها به شما معرفی شد، فرمودید: «اینها کار تازه ای نکرده اند.» یعنی حاضر به پذیرش آخرین تغییرات نیستید و سخن پیشین شما، تنها یک بهانه‌جویی بود. طرفداران هر مکتبی و تفکری برای حفظ پیروان خود راهی در پیش می‌گیرد. یک پدر برای اینکه فرزندش آلوده به مواد مخدر نشود، ابزارآلات مصرف را از او دور می‌کند. یک مادر برای اینکه فرزندش به محیط ناسالم آلوده نشود، او را از ورود به آن محیط باز میدارد. برخی نیز برای حفظ خود به ترویج مواد مخدر روی میآورند. آنقدر ضعیف و ناتوان اند که با هدیه دادن بنگ و حشیش به مردم، در پی جذب آنان هستند [http://www.adyannet.com/news/13780].

غربیان با دیدگاه خودشان دیگران را نقد میکنند. این که گفتم آخرین نظرات برای این است که هنوز برخی از جاهای گاتها نیاز به بررسی و بازخوانی دارد. مشکلی که وجود دارد این است که غربیان با دیدگاه غیر دینی و غیر خداپرستی ترجمه میکنند. به نظرم فعلا تازه ترین و بهترین ترجمه گاتها از دکتر آبتین ساسانفر است که منتشر هم شده است. این را بخوانید تا در آینده ای نچندان دور ترجمه بهتری منتشر گردد. ترجمه شادروان استاد پورداود هم خوب است هرچند اولین ترجمه رسمی است. در مورد خوردن شراب و بنگ در زمان ساسانیان میتوان گفت این موضوع در زمانی رخ میدهد که نیاز به یک مفهوم عمیق مذهبی باشد. مثلا قرار است به معراج روند و آن جهان را از نزدیک ببینند. اتفاقا این موضوع در اسلام هم رخ داد ولی چون پیامبر اسلام نمیدانست ماجرا از چه قرار است چیزی هم از شیوه و روش به معراج رفتنش در قرآن نگفته است. ولی همان ماجراهای دیدن آن جهان برایش رخ داد.

آبتین ساسانفر هیچ تخصصی در ترجمه اوستا و گویش گاثایی نداد. در کتاب ایشان دائماً به دانشمندان و اوستاشناسان دیگر چون هومباخ، بارتولومه و ... استناد شده است. ایشان در موارد زیاد مرتکب خیانت در ترجمه شده اند. برای مثال در موضو گئوش اوروان، اقرار می‌کند که این واژه در لغت به معنی روان گاو است، و اقرار می‌کند که زرتشت اهورامزدا را واسطه قرار داد تا به روان گاو برسد، اما می‌گوید که چون این ترجمه لغوی معنی خردمندانه ای به ما نمی‌دهد، پس باید به گونه ای ترجمه کنیم که خردمندانه شود. یعنی ایشان تلاش میکند که از گاتها محتوایی خرمندانه بسازد و هرجا برایشان ضرر دارد معانی را تغییر دادند. همینطور در موضوع مزدخواهی زرتشت که از مردم شتر و گاو درخواست کرد ایشان معنی را به طور کلی تغییر داد. ایشان نه تنها تخصصی ندارند، بلکه بسیار متعصبانه و لجبازانه رفتار می‌کنند. مطالعه کتاب ایشان و تحلیل نوشته‌های ایشان بسیاری از چیزها را روشن می‌کند.

پیرامون معراج پیامبر اکرم (ص)، ای معراج به نص صریح قرآن در اثر اوج گیری معنوی شخصیت پیامبر اکرم بود. انسانی که به کمال روحانی وارد شود، راه عروج را پیش میگیرد. مصرف مواد مخدر و هر نوع ماده مست کننده‌ای در قرآن نهی شده است. مصرف آنچه مست‌کننده باشد، کاری شیطانی است و مانع از نزدیکی به خداست (قرآن، سوره مائده، آیه ۹۰-۹۱، سوره نساء، آیه ۴۳) ***

اساتید در این تارنما، در نقد گاتها، از نوشته‌های ساسانفر استفاده کرده اند. برای روشن شدن نظرات ساسانفر در بسیاری موارد به این پیوندها نگاه کنید: http://www.adyannet.com/news/13333 * http://www.adyannet.com/news/12828 * http://www.adyannet.com/news/2319 * http://www.adyannet.com/news/1725 * http://www.adyannet.com/news/1329 * سخنان ساسانفر صدمات سختی بر دین زرتشتی زده و خواهد زد. به زودی سخنانی از ساسانفر منتشر خواهد شد که وی به قصد دفاع متعصبانه از دین زرتشتی، بنیان این آیین را بر باد داده است.

اینی که میگه باید زبان شناسان بیان نظر بدن و هر چند وقت نظرشون عوض میشه از اون حرفهای عجیبه !‌ خوب اولن معنی اوستا معلومه فقط بعضی کلمه های گاثایی معنی روشنی نداره ! دومّن این طرفدارای ایران باستان هرجا کم میارن میگه در معنیش اختلاف هست و معنیش معلوم نیست !!!!!!!!!‌ در حالیکه دروغ میگن و معنیش معلومه به جز همون چند تا کلمه و چند تا بخش کوچیک. سومن اگه فرض کنیم حرف این طرفدارای ایران باستان درست باشه !‌خوب اینها دارن به چیزی افتخار میکنن که معنیش معلوم نیست !!!! به این افتخار به توهمات و چیزهایی که هنوز معلوم نیست چی هست !!!!‌واقعن این کورش پرستها و طرفدارای اوستا مردم رو خر فرض کردن ؟

نه عزیز شما را خر فرض نکرده ایم! واژه های کهن اوستا که بخش بزرگی از آن در گاتهاست در برخی موردها چنان کهن هستند که امروزه به سختی میتوان معنی آنها را دریافت. مثلا واژه اهورامزدا پس از تقریبا 1000 سال در زمان هخامنشیان به اهورمزدا دگرگون شد و پس از 500 سال در زبان پهلوی به اورمزد و هورمزد تبدیل شد و در پایان ساسانیان تبدیل به هرمز شد که هنوز نام تنگه هرمز در فارسی زنده است. واژه شهر فارسی در پهلوی شَتر بوده و در فارسی باستان(هخامنشی) خشتر (با سکون خ) و در اوستایی خشتره بوده است. این روند ساده شدن واژه ها و حذف هجاهای سنگین از واژه ها در درازای زمان تقریبا تا سده چهارم هجری ادامه داشته و از آن زمان تا امروز به ساده ترین شکل خود رسیده است. امروز اگر واژه هرمز را بخواهیم ترجمه کنیم هیچ معنایی برای آن نخواهیم یافت یا اینکه به اشتباه خواهیم افتاد اما اگر در طول زمان حرکت کنیم و به اهورامزدای اوستایی برسیم معنای آن روشن میشود زیرا که اهورامزدا در زبان اوستایی مفهوم دارد. حال درنظر بگیرید واژه هایی بس کهنتر از اهورامزدا وجود داشته باشند که در دورانی که مردم ایران به زبان اوستایی صحبت می کرده اند(حدود 4000 سال پیش) خودشان ساده شده باشند. یعنی مثلا واژه های 8 هزار سال پیش که در 4 هزار سال پیش استفاده شده باشند و ساده هم شده باشند. برخی از این واژه ها در اوستا بویژه در گاتها وجود دارند که چون ساده شده اند به سختی میتوان معنای آنها را دریافت و باید با واژه های کناری و مفهوم کلی جمله آنها را رمزگشایی کرد. البته راههای پیچیده زبانشناسی هم وجود دارند که کمک میکنند بویژه با شناخت سانسکریت. اما این که چرا با این همه زحمتی که در ترجمه است به این منابع باستانی تا این اندازه افتخار میکنیم برای آن است که در درجه نخست تاریخ بخشی از بشریت را رمزگشایی و آشکار کنیم تا ناچار نباشیم کارهای نابجای گذشتگان را دوباره تجربه کنیم. دوم این که مفاهیمی که از ترجمه اوستا و دیگر متون باستانی بدست آمده اند چنان تاثیرگذار و تکان دهنده هستند که گاهی از شگفتی دهانمان باز میماند که چگونه ایرانیان باستان تا این اندازه به حقوق بشر و حقوق جانداران و اخلاقیات و رسیده بودند و نیز افتخاری برای فرزندان است که چه اندازه ایرانیان به پیشرفت بشریت کمک کرده اند. اگر کشف گردش کره زمین افتخار دارد چرا به واژه زمین چرخنده در اوستا نباید افتخار کنیم؟!! اگر پیل الکتریکی گالوانی ایتالیایی در 300 سال پیش افتخار غربیان است چرا نباید به پیل الکتریکی اشکانیان افتخار کنیم؟! اگر پرواز برادران رایت افتخار است چرا پرواز با کایت که یک نجار برای نجات خودش از بالای کاخ ساسانی انجام داد و به سلامت به زمین نشست را نباید افتخار بدانیم؟ اگر رابطه فیثاغورث برای حل مثلث قائم الزاویه افتخار یونانیان باستان است چرا نباید به کتیبه 500 سال پیش از فیثاغورث که در ایران پیدا شده و روابط مثلث قائم الزاویه را نشان میدهد افتخار کرد؟ اگر بهداشت و درمان و پزشکی افتخار است و همین امروز به سربازان آمریکایی در دانشگاه افسری شان یاد داده میشود که در مواقع لزوم میتوانید از ادرار بعنوان مایع ضدعفونی کننده زخم استفاده کنید چرا نباید به کتاب کهن وندیداد افتخار کرد؟ اگر کشف ذره ای بودن نور افتخار است چرا نباید به ابوریحان بیرونی که ماده تشکیل دهنده نور را بجای آنکه فوتون بنامد اجزای لطفیه نور نامید افتخار کرد؟ اگرها زیادند اما بدانید که ایران باستان و ایران پس از اسلام تاریخ ماست و قابل افتخار و عبرت آموزی.

متأسفانه این مسئله وجود دارد، که هواداران ایران باستان، به ترجمه‌ها و برداشت‌های موهوم و بی‌اساس اوستا اعتنا می‌کنند، اما به ترجمه‌های علمی و آکادمیک توجهی ندارند. این یک پارادوکس غیر قابل جمع است. سپاس

مخالفان ایران باستان هم از میان پیامبران جرجیس را فقط پیامبر میدانند

باز هم این باستانگراهای توهم زده اومدن اوستا رو به رخ ما کشیدن !!!!!! اون هم با یه مشت دروغ عجیب وغریب !!!!! اشاره حرکت زمین در اوستا !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! چیزی که هیچ وقت سندش تو اوستا پیدا نشد !!!!! و این فقط ریشه تو تخیلات یک مشت بنگی دائم الخمر کورش پرست داره !!!!!!!!!!!!!!!! ضد عفونی به وسیله ادرار !!!! اون هم تو ارتش امریکا !!!!!!!!!!!!! این کورش پرستها چیزی جز خیاال بافی هم بلدن !!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

مخالفان ایران باستان جرجیس رو پیامبر میدونن ؟ بهتر از کورش پرستها هستن که مردوک و بعل شیطانی رو خدا میدونن !!!!!!!!!!! این حرف تو نیست؟ : http://www.adyannet.com/comment/9591#comment-9591

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.