استشمام رایحه‌ی جبر از عقاید صوفیانه!

  • 1393/02/19 - 10:36
یکی از مباحث مهم کلامی در اسلام بحث جبر و اختیار است که زمانی معرکه‌ی آرا در بین متکلمین بوده و فِرق مختلف نیز هر کدام با توجه به مبانی و استدلال‌های خود تابع جبر، اختیار یا امری بین این دو بوده‌اند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از مباحث مهم کلامی در اسلام بحث جبر و اختیار است که زمانی معرکه‌ی آرا در بین متکلمین بوده و فرق مختلف نیز هر کدام با توجه به مبانی و استدلال‌های خود تابع جبر، اختیار یا امری بین این دو بوده‌اند. برخی از بزرگان فرقه‌ی صوفیه نیز، با طرح بعضی مطالب به گونه‌ای سخن رانده‌اند که گویی انسان را در افعال خود مجبور می‌دانند و در این میان بعضی از ایشان نیز بر این نکته تصریح دارند.

ابوالمفاخر یحیی باخرزی، صوفی نامدار قرن هشتم هجری، انسان را مجبور می‌پندارد و بر این عقیده در دایره‌ی تصوف و بین بزرگان آن قائل به اجماع می‌شود و این طور می‌نویسد که؛ مشایخ را اتفاق است بر آن‌که افعال بندگان[1] سبب سعادت و شقاوت نیست.[2] این کلام، برخلاف نص صریح آیات قرآن است که فعل و کار و عمل انسان‌ها را زمینه و مقدمه‌ی بهشت و دوزخ بیان می‌دارد!

وی در ادامه‌ی ادعای خود به این روایت رسول اکرم صلی الله علیه وآله استناد می‌کند که می‌فرمایند: الشَّقِی مَنْ شَقِیَ فِی بَطْنِ أُمِّهِ وَ السَّعِیدُ مَنْ سَعِدَ فِی بَطْنِ أُمِّهِ[3] شقی در شکم مادرش شقی است و سعادتمند در شکم مادر خود سعادتمند است. و می‌نویسد: رضا و غضب دو صفت قدیم‌اند که به افعال بندگان[4] متغیّر نمی‌شوند، بلکه آن‌را که رضای خدای با اوست، او را در عمل اهل بهشت می‌دارد و هرکس را که سخط و غضب می‌راند او را به اعمال اهل دوزخ مشغول می‌دارد.[5]

این عقیده‌ی جبری صوفیانه، موجب این سوال می‌شود که رضا و غضب خداوند، اگر ناشی از افعال بنده‌گان نباشد، پس از چیست؟! آیا چیزی جز عمل صالح خداوند را راضی می‌کند و امری جز ظلم و تجاوز، باعث غضب الهی می‌گردد؟! اگر بنا را بر عقیده‌ی این صوفیان بگذاریم، ناچاریم که معاذالله، هوی و هوس را دلیل مهر و غضب خداوند قرار دهیم! جالب این نکته است که، اهل دوزخ نیز می‌دانند که عمل صالح باعث خوشنودی خداوند می‌شود! قرآن می‌فرماید: حتی اذا جاء احدهُم الموت قال ربِّ ارجعونِ ، لعّلی اعملُ صلحا فیما ترکتُ[6] تا آن‌گاه که مرگ هر یک از ایشان فرا رسد می‌گویند :پروردگارا! مرا باز گردانید، امید آن‌که در آن‌چه پشت سر گذاشته‌ام ، کار نیکی انجام دهم!

می‌بینیم کسانی‌ که خود را مورد غضب خداوند دیده‌اند، اعمال و رفتار زشت خود در این دنیا را باعث آن دانسته و از خداوند مهلتی دوباره برای جبران آن اعمال و افعال می‌طلبند. پس این‌گونه نیست که جناب باخرزی به آن اشاره کرده و گفته که غضب و رضایت خداوند با افعال مردم تغییر نمی‌کند.

آن‌چه در فهم روایات و آیات مهم است، توجه به این نکته است که ظاهرگرایی و عدم دقت در بطن کلام انسان را به خطا می‌اندازد. باید کلام یک شخص را در مجموع سخنانش دید و بررسی نمود و قرینه‌های متصل و منفصل را نیز در فهم کلامش دخالت داد. گذشته از این روایات را باید با ارجاع به آیات الهی فهمید، خداوند عادل می‌فرماید: انا هديناه السبيل اما شاكرا و اما كفورا[7] ما به حقيقت راه (حق و باطل ) را به انسان نشان داديم (و با تمام حجت بر او رسول فرستاديم) حالا خواهد هدايت پذيرد و شكر اين نعمت گويد و خواهد آن نعمت را كفران كند.

اما در مورد روایت شریف نبوی صلی الله علیه و آله، ذکر چند نکته لازم است.

اول این‌که؛ خداوند بزرگ‌مرتبه از سرنوشت همه‌ی بندگانش آگاهی دارد ولی بدیهی است که علم ازلی خداوند، علت و دلیل صدور افعال بنده‌گان نیست. با این توضیح، به این روایت امام کاظم علیه السلام توجه کنید: الشقی من علم الله و هو فی بطن امه انه سیعلم الاعمال الاشقیاء والسعید من علم الله و هو فی بطن امه انه سیعلم الاعمال السعدا[8] بدبخت کسی است که خداوند از همان زمانی‌که او در رحم مادرش است، می‌داند که اعمال بدبختان را انجام خواهد داد و خوشبخت کسی است که خداوند از همان زمانی‌که او در رحم مادرش است، می‌داند که اعمال خوش‌بختان را انجام خواهد داد. این روایت شریف به نوعی توضیح دهنده‌ی روایت پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله است.

دوم این‌که؛ معنای دیگر حدیث شریف نبوی این است که خداوند برای فرزندانی که با علم ازلی خود می‌داند در آینده کار خیر انجام می‌دهند، خوشبختی و کسانی که کار شر انجام می‌دهند شقاوت را مقدر کرده‌است که این نیز موجب جبر نمی‌گردد تا جناب باخرزی بخواهد رضا و سخط الهی را با افعال انسان متغیّر نداند.

در آخر باید اشاره کرد که بهترین تفسیر بر حدیث شریف نبوی، بیان ارزشمند امام کاظم علیه السلام است که دست مخالفان اهل بیت علیهم السلام از این منابع عظیم حکمت و خاندان پاک نبوی کوتاه است و صوفیان نیز از همین جرگه‌اند.

منابع:

1- بنده‌گان
2- اورادالاحباب، چاپ رحلی دانشگاه تهران ص 21
3- بحارالانوار، دار احياء التراث العربي، بيروت، ج 5، ص 157
4- [1]
5- اورادالاحباب، یحیی باخرزی، چاپ رحلی دانشگاه تهران ص 21
6- سوره مومنون /آیه ۹۹و۱۰۰
7- سوره دهر/ آیه 3
8- توحید، ص356 / بحارالانوار ج5 ص 157 ح 10

تولیدی

دیدگاه‌ها

این آقایون که به قرآن و آحادیث استناد دارند ما آیه ای زیبا تر از آیه شریفه ی فَإِنَّ ٱللَّهَ يُضِلُّ مَن يَشَآءُ وَيَهْدِى مَن يَشَآءُ پس خدا هر که را خواهد به گمراهی واگذارد و هر که را خواهد هدایت فرماید(سوره فاطر ایه ی شماره 35) همان طور که میبینید در این آیه از ایهام بسیار زیبایی استفاده شده تا هم قدرت خالق در ذهن خواننده تداعی شود و هم اختیار عمل از کف نداده باشد . در آیه گفته (خدا هر که را خواهد) چه کسی خواهد خدا یا خود آن فرد و بار دوم نیز به همین صورت . پس تفصیر به رای کار احمقانه ایست که تنها از این کوته فکران حاصل میشود . ... در آخر حمد سپاس میگویم خداوند بلند مرتبه و توانا را که تنها شکر گذاری لایق اوست.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.