اعتقادات
اکنون در جهانی زندگی میکنیم که کشتار و جنایات به دلایل اختلافات مذهبی در آن بیداد میکند. این جنایات به ویژه در کشورهای اسلامی و در میان مذاهب اسلامی، بیشتر دیده میشود. تکفیریها که عامل اصلی این تفرقه هستند، عقاید خود را مدیون کتابهای ابن تیمیهای هستند که به قول کوثری بیشتر از اینکه دوست مسلمانان باشد با یهود دوستی دارد.
از دیر باز مسلمانان از سراسر دنیا به زیارت قبر پیامبر (ص) رخت سفر بسته و با تحمل رنجها و مرارتهای بسیار، به انجام این عمل میپرداختند. چرا که معتقد بودند این عمل باعث قرب بیشتر به خداوند خواهد شد. اما ابن تیمیه این عمل را منع کرد و در عین بی انصافی میگوید هرچند این عمل حرام است ولی شیعه در انجام آن نسبت به اهل سنت گمراه تر است.
از جمله مسائلی که علمای معاصر و پس از ابن تیمیه اعم از شیعه و اهل سنت، با او در آن مساله مخالفت نموده و به خاطر اعتقاد به این موضوع، او را سرزنش نموده اند، این است که ابن تیمیه قائل به کفر والدین پیامبر اکرم (ص) است. در حالی که ابن عربی از بزرگان مذهب مالکی، میگوید اگر کسی به این امر اعتقاد داشته باشد، ملعون است.
سیره پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بر این استوار بود که هر کس به یگانگی خداوند و رسالت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) شهادت دهد، مسلمان است. اما امروز، گروههای سلفی تکفیری، که دم از اسلام زده و خود را مسلمان واقعی میدانند، به بهانههای مختلف مسلمانان را مشرک و کافر خطاب کرده و شیعه وسنی را به خاک و خون میکِشند.
احترام صحابه و نقد خیرخواهانه منطق شیعه و همه مسلمانان است اما اینکه این افراد در اعمال و سیره بهصورت کلی و بالجمله دارای حجیت در عمل باشند و ما باید تمام اعمال ایشان را و حتی ترک آنها را موردقبول و نصب العین قرار دهیم و بدون هیچ استثنایی بپذیریم امری خطا است. سید قطب به عنوان رهبر فکری سلفیان جهادی همین منطق را دارد.
از بدعتهای خطرناک جریان سلفی، تعریف عمل برای قلب در کنار تصدیق است. آنچه در بین تمامی مسلمانان برای قلب مطرح است تصدیق و یا انکار قلبی است. کسی تا زمان ابن تیمیه برای قلب اعمالی که در ایمان جزئیت و یا شرطیت داشته باشد را قرار نداده است. اعمالی همچون توکل به خدا، خضوع در برابر خداوند در آثار ابن تیمیه شرط صحت ایمان تعریف شده است
آیه تطهیر یکی از آیاتی است که در عظمت شأن اهلبیت(علیهم السلام) نازل شده است. دلالت و ظهور آیه بر پاکی اهلبیت(علیهم السلام) از هر پلیدی و رجس روشن و واضح است. ابن تیمیه که عدم برتری امیر المؤمنین(علیه السلام) در بین صحابه خط قرمز اوست تلاش دارد به هر روش ممکن این امر را مردود و باطل نشان دهد. تأویل یکی از شگردهای ابن تیمیه است.
ابن تیمیه مهمترین رهبر فکری جریان سلفیت محسوب میشود. او کتابی دارد به نام منهاج السنه که بسیار معروف و مشهور است. ابن تیمیه این کتاب را به تقاضای عدهای در مقام رد بر کتاب منهاج الکرامه علامه حلی نگاشته است. او در این کتاب از روش مغالطه، تکذیب، تشریک، تخریب و تخطئه استفاده کرده، تا کتاب علامه حلی را از اعتبار ساقط کند.
ابن تیمیه در رابطه با قاتل علی (علیه السلام) مینویسد: «كسیكه علی را كشت، نماز میخواند، روزه میگرفت، قرآن میخواند و او را با اين اعتقاد كشت كه خدا و رسول، كشتن علی را دوست میدارند» اما در مورد قاتل عثمان مینوسید: «كسانیكه در راه كشتن او تلاش كردند، همگی در اشتباه بوده و ظالم، سركش و تجاوزكار بودند!»
ابنتیمیه: «شكي نيست كه سَبِّ هيچ يك از صحابه جايز نيست، نه علي و نه عثمان و نه غير آن دو و كسي كه به ابوبكر و عمر و عثمان دشنام دهد، گناه او از كسي كه به علي دشنام دهد بيشتر است.» این در حالی است که علت حرمت سب صحابه، روایت عامهای است که از لعن همه صحابه نهی میکند، ولی برخی بدون هیچ سندی اینچنین با دین خدا بازی میکنند.
در زمانی که جهان اسلام، همه روزه از سوی دنیای اسلامستیز غرب، آماج انواع حملات ناجوانمردانه قرار میگیرد. و ایشان از هیچ عملی اعم از حملات نظامی تا ترور شخصیتها و توهین به بزرگان این دین چون پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) فروگذار نمیکنند، آیا شایسته است که خود مسلمانان مروج کتبی باشند که حاوی توهین به پیامبر است؟
بعد از رحلت رسول الله (صلی الله علیه و آله) شیعیان با تمسک به سخنان پیامبر، پیروی از اهل بیت را سرلوحه خود قرار دادند در حالی که اهل سنت که خود را از فیض امام معصوم، بی بهره میدیدند، برای جبران این نقیصه، طرح سلف صالح را پیریزی کردند و با تسمک به احادیث ضعیف السندی، موجبات دوری از مکتب اسلام حقیقی را رقم زدند.
ابن تیمیّه ازاندیشمندان مشهورعالم اسلام است که دراثر مخالفت صریح با فلسفه و جمود بر ظواهر به وادی خطرناک جسمانیت خداوند وارد شده و مرئی بودن خداوند را پذیرفته است. او معتقد است موجود قائم به نفس و غیر قابل اشارهی حسّی و غیرقابل رؤیت وجود خارجی ندارد. بنابراین یک چنین موجودی ساخته و پرداختهی ذهن بشر است.
ابن تیمیه در کتابهای مختلفش، ابنسینا را به خاطر عقلگرایی تکفیر کرده و میگوید: ابنسینا و امثال او از پیروان کفار هستند. زیرا خداوند سبحان انسانها را از پیروی صاحبانِ منصب و علم که دشمن پیامبر (صلی الله علیه و آله) هستند برحذر داشته است و ابن سینا از افرادی است که دارای علم بود، ولی علم او نفعی به حال انسانها ندارد.