اعتقادات
اسلام ارثی نیست، که به خاطر تولد یافتن در خانهای که پدر و مادر آن مسلمان باشند به فرد برسد. در اسلام هرگز از سرزمین، نژاد، خویشاوندیهای سببی و نسبی در قبیله و عشیره سخنی به میان نمیآید. اسلام انسانها را از دلبستگی به خاک رها ساخت، تا به آسمانها اوج بگیرند و از قید خون و ددمنشی نجاتشان داد، که به بلندای علیین برسند.
در جامعههای جاهلی این را صراحتا به زنان و دوشیزگان میگویند که روابط آزاد جنسی رذیله اخلاقی نیست. رذیلهی اخلاقی آن است که پسر به دوست دخترش خیانت کند و یا دختر به دوست پسرش خیانت نماید و در عشق او اخلاص نداشته باشد! رذیله اخلاقی این است که شوهر از هوسهای عاشقانه افتاده باشد و زن او همچنان عفت خود را نگاه دارد!؟
سید قطب در زندان کتابهایی مثل «فی ظلال القرآن» و «معالم فی الطریق» را نگاشت. نوشتههای سید قطب، توسط دو خواهرش و زینب غزالی به اعضای اخوان رسانده میشد. به این ترتیب در سال 1964 سازمان جدیدی به طور سری بازسازی شد، و کتاب معالم فی الطریق به مرام نامه اعضای اخوان تبدیل شد. این کتاب خلاء ایدئولوژیک اعضای اخوان را پر کرد.
سید قطب در کتاب معروفش «معالم فی الطریق»، جامعه را به دو قسم جاهلی و اسلامی تقسیم کرد. جامعه اسلامی از نظر سید قطب به جامعهای گفته میشود که فقط خداوند عبادت شود و به دین و شریعت الهی گردن نهاده شود. در مقابل جامعهای که خداوند را اطاعت نکند، بلکه از حاکمان اطاعت شود و قوانین بشری جایگزین قوانین الهی شود، جامعه جاهلی است.
کتاب معالم فی الطریق آخرین کتابی است که سید قطب در زندان نگاشته است و در این کتاب جامعه را به جاهلی و اسلامی تقسیم کرده است. وی جوامع کنونی را جامعه جاهلی دانسته و معتقد است، باید برای ایجاد جامعه اسلامی بپاخواست و از جامعه جاهلی فاصله گرفت. این کتاب تأثیری عمیق بر جوانان گذاشت و تحت تأثیر این کتاب، گروههای تکفیری شکل گرفت.
یکی از منابع استنباط و کشف جزئیات امور اعتقادی در بین مسلمانان، قرآن کریم است. و در تمام بخشهای دیگر معارف دینی اعم از فقه و اخلاق نیز مورد استناد است. گروههای سلفی نیز برای اثبات ادعاهای خود سعی در استفاده از قرآن دارند. غافل از اینکه مجموعه کامل اعتقادات این مجموعه در استفاده از قران مقدمات را بسته است.
در اندیشه ابن تیمیه، تابعین علم بالایی دارند و این علم را به دلیل نزدیکی به عصر وحی دارند. این در حالی است که خود تابعین این موضوع را قبول ندارند و شواهدی از خود تابعین وجود دارد که نقضکننده این ادعا است. این موضوع درباره فهم قرآن نیز مورد ادعای ابن تیمیه است. درحالیکه میتوان این ادعای سلفیان را مورد نقد قرار داد.
آنچه که از کتب تاریخی به دست میآید این است که از همان دوران حیات نبی مکرم اسلام، کینهها و حسادتها به ساحت مقدس حضرت علی فراوان بود. مظلومیت مولی امیرالمؤمنین از زمان صدر اسلام آغاز گردید و تا کنون نیز ادامه دارد. از همان موقع بودند کسانیکه توان پذیرش افضلیت حضرت علی(علیه السلام) را نداشتند و این امر تا زمان کنونی ادامه دارد
ابن تیمیه انسانی است که برخلاف نظر رایج سخن میگوید و لذا هیچ تقدسی برایش مهم نیست. حتی صحابه که در مرام سلفیان مهمترین رکن بعد از قرآن و سنت است را درجایی که نیاز باشد مورد نقد و خدشه قرار میدهد و تا جایی پیش میرود که فضائل صحابه را نیز انکار میکند. او دارای مجموعه فکری است که هر چیزی با آن مخالف باشد مردود است.
همه مسلمانان از صدر اسلام، تا قرن هشتم هجری به زیارت قبر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میرفتند و زیارت نبی مکرم اسلام را مستحب میدانستند. تا این که در قرن هشتم، فردی به نام ابن تیمیه ظهور کرد و بر خلاف همه مسلمین ادعا کرد، احادیثی که در باب زیارت قبر نبی وارد شده است، به اتفاق اهل علم همگی ضعیف، بلکه موضوع هستند.
ابن تیمیه میگوید: توسل دارای سه کاربرد معنایی است، که دو معنای آن را سلف انجام داده و نه تنها جایز، بلکه قسم اول واجب و قسم دوم مستحب است، ولی قسم سوم حرام است. وی در کتاب «قاعده جلیله»، توسل را دستور قرآنی میداند و معتقد است، احادیث صحیح نیز ما را دعوت میکند به اینکه برای طلب حوائج از خداوند، از وسیلهای استمداد جوییم.
ابن تیمیه با استناد به فعل عمر، در توسل به عموی پیامبر (ص) در سالی که در مدینه خشکسالی شده بود، میگوید: این حدیث از احادیث مشهوری است که جمع زیادی از صحابه آن را نقل کردهاند، بنابراین توسل به این معنی جایز است، ولی توسل در اینجا به معنای توسل به دعای عموی پیامبر (ص) است، نه توسل به ذات عموی پیامبر (ص) که جایز نیست.
فردی از مالک بن انس از معنای آیه استواء خداوند بر عرش پرسید. او گفت: خداوند بر عرش است و ایمان به آن واجب است و سوال، بدعت است و تو که چنین سؤالی پرسیدی اهل بدعت هستی!» سپس رو به اطرافیانش کرد و گفت: وی را از مجلس بیرون کنید زیرا او اهل بدعت است. این در حالی است که وقتی چنین سوالاتی از اهل بیت میشد، مستدل و زیبا پاسخ میگفتند.
ابن تیمیه در کتاب فتوی الحمویه الکبری علمای اسلام را که به گفته او منحرفین هستند، به سه دسته تقسیم میکند. او میگوید: منحرفین بر سه طائفه هستند: یا اهل تخییل هستند. یا اهل تأویل هستند و یا اهل تجهیل هستند. سپس فلاسفه را اهل تخییل، متکلمین و معتزله را اهل تأویل و اهل سنت و سلفیت را اهل تجهیل برمیشمرد.