سید قطب و منطق خیرخواهی نسبت به سَلَف صالح
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ به تصریح آیات بسیاری از قرآن و روایات[1]، صحابه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و تابعین وی، از مقام بالایی برخوردار هستند و احترام آنان در طول سالیان متمادی برای همه مسلمانان از شیعه و سنی مورد قبول بوده است[2]؛ اما اینکه این افراد در اعمال و سیره، بهصورت کلی و بالجمله دارای حجیت در عمل باشند و ما باید تمام اعمال ایشان را و حتی ترک آنها را موردقبول و نصب العین قرار دهیم و بدون هیچ استثنایی بپذیریم، امری خطا است. حال آن امری را که خود سلف قبول ندارند، چهطور سلفیان امروزه به آن استناد میکنند.
بهعبارتی این احترام باعث نشده است، بزرگان و علماء و اندیشمندان، به نقد اشتباهات صحابه بعد از پیامبر نپردازند و به بیان اشتباهات آنها اشاره نکنند.
یکی از افرادی که در جامعه سلفی و بهویژه سلفیان جهادی بسیار مورد توجه است، اندیشمندی به نام سید قطب است. وی دارای سابقه مبارزاتی مانند فعالیت بر علیه حکومت مصر و رهبری اخوان المسلمین است و در نهایت بر سر این مبارزات جان خود را از دست داد و توسط حکومت جمال عبدالناصر اعدام شد. سید قطب دارای کتابی است، به نام «معالم فی الطریق» که مانیفست و کتاب مرجع مجاهدین سلفی است.
خوب است گروههای سلفی درباره اعتقادات این اندیشمند، درباره صحابه پیامبر و مخصوصاً عثمان اطلاعاتی داشته باشند و بدانند که سلفگرایی به معنی تبعیت محض از سلف نیست.
برخی نقدهای سید قطب به عثمان را بیان میکنیم:[3]
1. خلافت امیرالمومنین، علی (علیه السلام) ادامه دهنده خلافت شیخین بوده و دوره عثمان شکافی بود، بین این دو دوره.
2. عثمان از روی کهولت، در برابر فریب بنیامیه نتوانست با قدرت کافی برخورد کند.
3. عثمان افرادی را که پیامبر از خود رانده بود، به مقامات حکومتی نشاند.
4. بخششهای وی از بیت المال، با هیچ اصولی از اصول اسلامی، سازگار نیست.
5. مناصب را به نزدیکان خود از بنیامیه سپرد و از جمله معاویه را، آنقدر اختیارت داد، که بذر خلافت خواهی در وی کاشته شد.
6. انقلابی که علیه عثمان شکل گرفت را باید ستود، زیرا در زمان عثمان پوسته زشتی از بنیامیه، اطراف خلیفه را گرفته بود و وی نمیتوانست درست تصمیمگیری کند.
7. عثمان از روح اسلام منحرف شده بود.
پینوشت:
[1]. از مشهورترین دعاها، دعای زین العابدین در صحیفه سجادیه معروف به زبور آل محمد است که درآنجا دست نیایش برای طلب رحمت بر پیروان پیامبر و تصدیق کنندگان آنان بلند میکند و میفرمایید «اللهم و اصحاب محمد خاصه الذین احسنوا الصحابه والذین ابلوا البلاءالحسن فی نصره و کانفوه و اسرعوالیه و فادته و سابقوا الی دعوته واستجابوا له حیث اسمعهم حجةرسالاته و فارقوا الازواج و الاولاد فی اظهار کلمته و قاتلو الاباءو الابناءفی تثبیت نبوته و انتصروا به و من کانوا منطوین علی محبته یرجون تجارة لن تبور فی مودته و الذین هجرتهم العشائر اذ تعلقوا بعروته و انتفت منهم القربات اد اسکنوا فی ظل قرابته فلا تنس لهم»
[2]. فقیه بلند قدری چون میرزای قمی در خطبه های تمامی رسائل متکثره خود به درود فرستادن بر خاندان و اصحاب به صورت «وعلی آله و صحبه خیر آل و صحب» التزام موکد داشت. (مکتب در فرآیند تکامل سید حسن مدرسی طباطبایی ترجمه هاشم ایزد پناه ص 20)
[3]. نظرة سید قطب الی اصحاب رسول الله، ربیع المدخلی، ص2، بیتا،بینا.
افزودن نظر جدید