تشیع و تصوف
بنا به گزارش کتاب بیان الادیان، برخی از فرقههای صوفیه معتقد به حلول و اتحاد هستند. به همین دلیل است که بزرگان سلف شیعه همچون شيخ مفيد، ابن قولويه و ابن بابويه، فرقههایی که گرایش به این نوع از عقاید را دارند، منحرف دانسته و ایشان را از غلات برشمردهاند.
ابنجوزی از علماء بزرگ اهلسنت در کتاب خود با نقل داستانهای عجیبی از کتاب غزالی افکار و عقاید صوفیانه سخیف غزالی را که با شرع مقدس اسلام منافات دارد را مورد بررسی قرار داده و بارها اظهار شگفتی خود را از سخنان غزالی بیان داشته است و معتقد است که غزالی فقه را خیلی ارزان به تصوف فروخته است!
یکی از نشانههای دور بودن صوفیه از معارف قرآن و اهلبیت (علیهم السلام) در توصیههای است که به مریدان خود دارند که با توصیه عرفاء واقعی بسیار متفاوت است. چنانچه غزالی گدایی در بازار را وسیله درمان شخص متکبر میداند. حال آنکه عارفانی همچون امام خمینی (رحمه الله علیه) شخص متکبر را متوجه خلقت او از آب گندیده میکنند.
امروزه برخی به اسم مبارزه با تصوف، تیشهای برداشته و به ریشه عرفان اسلامی زده و ناخواسته هویت دینی شیعه را با سطحی نگری به تاراج گذاشته و در زمین صوفیه بازی کرده و شیعه را خالی از عرفان و عرفای راستین معرفی میکنند. این درحالی است که بزرگانی همچون مقام معظم رهبری (حفظه الله) نظری غیر از این دارند.
علیرغم گمان عدهای که صوفیه را دنبالهرو اهلبیت (علیهم السلام) میدانند، علامه طباطبایی (ره) راه صوفی را از ائمه معصومین (علیهم السلام) جدا دانسته و ادعای کشف اسرار و علم به حقایق قرآن را دلیل آن دانسته است.
صوفیه به خاطر انحرافاتی که دارند مورد مذمت علمای شیعه و سنی قرار گرفتهاند. طرسوسی از علمای شافعی است که وقتی از وی درمورد شرکت در مجالس صوفیه سوال میشود، رقص و وجد و طرب را از صفات یاران سامری دانسته و مردم را از شرکت در مجالس صوفیه منع میکند.
آنچه از تاریخ و روایات امام صادق (علیهالسلام) دیده میشود این است که حضرت، همواره در حال مبارزه با فرقه صوفیه بوده است، که گاه در این راه برخی از صوفیان را فاسد و مستحق لعن و نفرین و گاه برخی دیگر را نصحیت کردهاند چرا که آنها را انسانهایی فریبخورده میدانند، که ریاکاری و نفاق صوفیه آنها را از راه راست دور کرده است.
صوفیان سنی مذهبی مثل مولوی، ابن عربی و جامی وقتی از تخریب شخصیت حضرت علی (علیهالسلام) به خاطر شأن و جایگاه آن حضرت، عاجز میشوند با حمله به پدر آن حضرت و کافر و مشرک خواندن حضرت ابوطالب به دنبال تخریب آن حضرت هستند. اما علامه امینی در کتاب خود روایاتی از ائمه اطهار (علیهمالسلام) در اثبات ایمان ابوطالب آورده است و مثل ائمه اطهار (علیهمالسلام) بهدنبال دفاع از ایمان پدر امام علی (علیهالسلام) است.
با برملا شدن مذهب سران تصوف و آشکار شدن مخالفت مذهب آنها با مذهب ائمه اطهار (علیهمالسلام) توسط محققین، تصوف در معضل و شوک بزرگی فرورفت. اما با کمک گرفته از توجیهات مختلف درصدد رفع این مشکل برآمدند. لذا یکی از آخرین این اقدامات چنگاندازی به آراء و نظریاتی است که ذهن و فکر مریدان و مخالفین را بهوسیله ادبیات خاص از مسیر اصلی خویش گمراه کند. کما اینکه مذهب شاه نعمتالله ولی را مذهب عشق خواندهاند. یا مذهب بایزید بسطامی را نه مذهب تسنن بلکه مذهب سکر.
بعد از آنکه سید حیدر آملی در کتاب خود با نام "جامع الاسرار و منبع الانوار" صوفیه را شیعه حقیقی میخواند، پا را فراتر نهاده و ائمه معصومین (علیهم السلام) را از جمله صوفیان شمرده و ایشان را دارای معرفت کشفی و خرقه صوفیانه به حساب آورده است. اما گویا سید حیدر مساله سنی بودن سران تصوف را تا قرن هشتم فراموش کرده است و مساله قطبی که صوفیه مطرح میکنند، نمیتواند با مساله امامت در میان شیعیان یکی باشد.
بسیاری از محققین تصوف به این مطلب اشاره کردهاند که در بین مسلمانان تا قرن هشتم هیچ صوفی شیعهای وجود نداشته است و آنچه از بزرگان صوفیه بهعنوان شاگردان و ملازمان ائمه اطهار (علیهمالسلام) از آنها یاد میشود، همه از پیروان مکتب بنی امیه و مخالفین غدیر هستند و این پیروی تا قرن هشتم ادامه داشته است. اما صوفیان شیعه نیز همچون بزرگان سنی مذهب خود، دست ارادت از مخالفین غدیر نکشیدند. کما اینکه صفی علیشاه به فضیلت خلیفه اول اشاره میکند و سلطانعلی گنابادی، اداره سلطنت را حق خلفا دانسته است.
یکی از کسانی که برای نزدیک جلوه دادن تصوف و تشیع تلاش فراوان کرد، سید حیدر ابن علی عبیدلی آملی معروف به صوفی (متوفی پس از سال 794 ه. ق) است. سید حیدر در کتاب جامع الاسرار خود میکوشد تا بگوید تصوف و تشیع یکی هستند و هر کدام بینیاز از دیگری نیست. اما در مقابل حرف سید حیدر، احادیث مختلفی در مذمت صوفیه از ائمه معصومین (علیهم السلام) صادر شده است که خلاف مطلب سید را ثابت میکند.
قرن هشتم زمانی برای نزدیکی تصوف و تشیع بود. در این میان برخی افراد برای نزدیکی تصوف و تشیع تلاش کردند. البته افرادی که در این راه قدم برداشتند همگی سرانجام خوبی پیدا نکرده، بلکه برخی به انحرافاتی بیش از صوفیگری دچار شدند. برخی از افراد تاثیرگذار و مهم در این زمینه کسانی بودند که عاقبت خوشی پیدا نکرده و علیرقم خیال خود، پایه گذاران انحرافات جدیدی شدند که به مرور بر انحرافشان افزوده شد.
از حربههای صوفیه، صوفی خواندن علمای بزرگ و صاحبنام شیعه است. از میان علمای صاحبنام شیعه ابن فهد حلی است که از سوی عدهای تهمت صوفیگری به او زده شد. دکتر مصطفی کامل الشیبی یکی از کسانی است که تهمت صوفیگری را به ابن فهد حلی زده است. او دلیل خود را مبنی بر صوفیگری ابن فهد، شرح حدیث امام کاظم (علیه السلام) توسط ابن فهد میداند!!!