دروغ گویی‌های مؤسس کلیسای ساینتولوژی

  • 1403/05/17 - 13:09
هابارد مؤسس کلیسای ساینتولوژی ادعا کرده بود که در جنگ، کور و فلج شده و با روش‌هایی بهبود یافته و این روش را در ساینتولوژی ارائه می‌دهد؛ این دروغ زمانی آشکار می‌شود که پرونده پزشکی وی در ارتش نشان می‌دهد که وی، فقط التهاب ساده مفاصل و عفونت چشم داشته است.
دروغ های کلیسای ساینتولوژی

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ال ران هابارد در اوایل دهه ۵۰ میلادی، با استفاده از مفاهیم داستان‌های تخیلی خود، فرقه‌ای به نام کلیسای ساینتولوژی را تأسیس کرد؛ این فرقه علاوه بر اینکه در کشورهای زیادی به صورت رسمی در حال فعالیت است، در ایجاد برخی فرقه‌های دیگر نیز اثرگذار بوده است؛ یعنی برخی فرقه‌ها، از آموزه‌های ساینتولوژی برای ایجاد فرقه جدید خود استفاده کرده‌اند. البته کلیسای ساینتولوژی یک بخش در ساختار خود ایجاد کرده است که به شدت با کسانی که از آموزه‌های آنها در فرقه خود استفاده می‌کنند برخورد می‌کند؛ ساینتولوژی مدعی می‌شود این تعالیم مختص این کلیسا است و فرقه‌های دیگر بدون مجوز رسمی از آنها حق استفاده از آموزه‌های آنان را ندارند. کلیسای ساینتولوژی با استفاده از قانون «حق کپی رایت» در دادگاه‌ها، علیه دیگران اقامه دعوا می‌کند.

ساینتولوژی مدعی است که آموزه‌های وی بسیار خاص و منحصر به فرد است؛ این فرقه اجازه نشر عمومی و همگانی اعتقادات و آموزه‌های خود را نمی‌دهد تا در یک فضای علمی بشود آموزه‌های آن را بررسی کرد؛ اما با بررسی برخی مطالب ادعایی و بررسی تاریخی و اعترافات برخی از مستبصرین در این فرقه، می‌شود گفت خیلی از این ادعاها، دروغ پردازی و خیالاتی بیش نیست. حداقل بخشی از ادعاها و مطالب این فرقه قطعاً دروغ است.

یکی از دروغ‌های مسلّم این فرقه درباره مؤسس این فرقه است؛ ال ران هابارد ادعاهای بزرگ و ماورائی برای اعضای کلیسای ساینتولوژی داشت. وی در ذهن مخاطبان از خود یک ابرقهرمان ساخته بود و این ذهنیت برای ذهن‌شویی اعضای فرقه، طراحی شده بود، اعضای کلیسای ساینتولوژی باور کرده بودند که هابارد یک ابرانسان با ویژگی‌های ماورایی و قدرت‌های بزگ است و این آتوریته «هیمنه و بزرگ بودن؛ مرجعیت» باعث می‌شود که اعضای فرقه از وی دلیل و استدلال بر مدعاهایش نخواهند؛ بلکه همانند بردگانی مطیع و تابع وی باشند.

در ساینتولوژی «هابارد» را در حد یک قهرمان جهانگرد و جنگجویی شجاع بالا برده‌اند که به تمدن‌های باستانی سفر کرده و درباره‌ آن‌ها تحقیق کرده است؛ اما حقیقت این است که هابارد افسر نیروی دریایی بوده و به خاطر شغلش زیاد سفر می‌کرد. وی در جنگ جهانی دوم مدت کوتاهی فرمانده دو کشتی جنگی بود. هابارد در زمان فرماندهی خود ادعا کرده بود دو زیردریایی ژاپن را غرق کرده است، اما در حقیقت خاک مکزیک را بمباران کرده بود که در نهایت به خاطر بی‌لیاقتی خلع مقام شد. همچنین هابارد ادعا کرده بود که در جنگ، کور و فلج شده و با روش‌هایی بهبود یافته است که ساینتولوژی از آنها بوجود آمد، اما پرونده پزشکی وی در ارتش نشان می‌دهد که فقط التهاب ساده مفاصل و عفونت چشم داشته است.»[1]

مرید و مرادبازی یکی از اصول مسلّم و اصلی در فرقه‌ها است، این اصل متکی بر این است که قطب و رئیس فرقه از لحاظ علمی، معنوی، قدرت‌های مادی و غیبی و... برتری زیادی بر دیگران دارد؛ رئیس فرقه به علت این جایگاه بزرگ مورد اطاعت دیگران قرار می‌گیرد. هابارد چون نویسنده داستان‌های علمی تخیلی بوده، بخشی از تخیلات خود را به عنوان واقعیت به اعضای فرقه ارائه کرده است.

هابارد نه تنها یک ابرانسان و قهرمان نمی‌باشد، بلکه یک شیاد بوده که از طرفداران خود سوءاستفاده مالی و ... نیز داشته؛ وی با چشم طمع به زندگی زناشویی دیگران، به دوست خود خیانت کرده است؛ کلاهبرداری مالی و فرار مالیاتی از دیگر خطاهای وی در زندگی‌اش است؛ وی در ابتدائیات اخلاق و مهارت‌های زندگی‌اش نیز دچار مشکل بوده است. سؤالی که پیش می‌آید این است که چطور یک فرد با چنین خصوصیات رفتاری و دروغگویی، مدعی تأسیس مکتبی برای سعادت دیگران است. دروغ‌گویی‌ها و تناقضات هابارد در فیلمی مستند و کتاب‌های مستبصرین و محققین متعددی بیان شده است.    

پی‌نوشت:
[1]. پایگاه خبری تحلیلی بهداشت معنوی، تیتر مطلب: وقتی رکورددار گینس فرقه تاسیس می کند؛ کلیسای ساینتولوژی: جنگجوی دروغین، کد خبر 6104، 10 آبان 1399

محمد جواد نصیری

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.