سلفیت و وهابیت
گروههای تکفیری افراد بیاطلاع و غافل، کودکان و پیرمردان بیسواد را کافر قلمداد میکنند و هر کس از مبانی سنگین و اعتقادات مبهم ایشان در اقصی نقاط جهان بیخبر باشد را به جرم همراهی نکردن با آنها به قتل میرسانند. این روش برخلاف اصل عقل فطری و مبانی قرآنی است. در قرآن برای افراد جاهل معذوریت در نظر گرفته میشود.
سنت الهی بر این اساس استوار است که برخلاف عقل سلیم و فطری که از ذات الهی نشات میگیرد، هیچ اتفاقی در دستگاه و قوانین و شریعت اعمال نشود. از این جمله است نگاه آسمانی به عذر و معذور بودن کسیکه جاهل است. این دقیقا بر خلاف اتفاقی است که در جامعه سلفی میافتد و مثلا کودکی را به دلیل کفر پدر به قتل میرسانند.
مطابق بسیاری از آیات قرآن، اتمام حجت با فرستادن رسول و نذیر محقق میگردد در این صورت کسی که رسول و نذیری از طرف خداوند به او نرسیده باشد، معذور است و به بیان دیگر حجت بر او تمام نشده است. شخص جاهل نیز از جمله افرادی است که حجت بر او تمام نشده است در این صورت مورد عذاب الهی واقع نمیگردد.
از جمله شبهاتی که وهّابیون در شبکههای ماهوارهای و سایتهای اینترنتی خود به شکل گستردهای به آن دامن زده و پر و بال میدهند، ارائهی برخی روایات سندا، دلالتا و مدلولا مخدوشی است که نعوذبالله امام زمان را چهرهای خشن و خونریز ارائه میدهد، گویی که او بویی از رأفت و رحمت اسلامی نبرده و تنها کارش شمشیر به دست گرفتن است.
از جمله شبهاتی که وهّابیون در شبکههای ماهوارهای و سایتهای اینترنتی خود به شکل گستردهای به آن دامن زده و پر و بال میدهند، ارائهی برخی روایات سندا، دلالتا و مدلولا مخدوشی است که نعوذبالله امام زمان را چهرهای خشن و خونریز ارائه میدهد، گویی که او بویی از رأفت و رحمت اسلامی نبرده و تنها کارش شمشیر به دست گرفتن است.
احادیث نبوی مملو از احادیثی است که اندیشههای تکفیری را مورد خدشه قرار میدهد. اندیشههایی که در پی رد افراط و افراط گرایی است. اندیشههایی که نشان از معذور بودن انسانها در اعتقادات به دلایلی مانند جهل و غیره است. جالب است که فهم بزرگان سلفی نیز موید این اندیشه است و وهابیت باید در نوع افراط گراییهای خود تجدید نظر کند.
وهابیون که همواره با تنگنظری و قصور عقلی، به دنبال نقاط مبهم در روایاتند تا با سوء استفاده از آنها برخورد گزینشی و یکسویه کرده و دشمنی خود با اهلبیت (علیهمالسّلام) و شیعیان را به نمایش گذارند، با استناد به برخی روایات، در تبلیغات گستردهی خود میگویند مهدی شیعه دین جدید آورده و موجب گمراهی مردم میگردد.
برخی القاء میکنند که اگر به زیارت قبور انبیاء و اولیاء بروید و از آنان درخواستی کنید، شرک و کفر محض است، در حالیکه هیچ یک از فرق و مذاهب اسلامی خصوصاً امامیه که در نوک تهمت اینان است، چنین نظری ندارد، بلکه زیارت قبور در حقیقت قرار دادن واسطه افرادی مانند انبیاء و اولیاء الهی و... نزد خداوند است و در برخی از آیات قرآن به عنوان تعظیم شعائر از آن نام برده و وارد گردیده است.
از اتهامات وهابیون که همواره آن را تکرار کرده و در سطح وسیعی به آن دامن میزنند، اتهام وجود قرآن دیگری به نام «مصحف فاطمه نزد مهدی شیعیان» است. که در پاسخ میگوییم: مصحف فاطمه کتابی است به املاء جبرئیل و دستخط امیرمؤمنان که در آن تمام حوادث و اتفاقات آیندهی جهان تا روز قیامت ثبت شده و چیزی جز این نیست.
پیامبر عظیم الشان اسلام در برههای از زمان دیده به جهان گشود که شرک و بت پرستی سرتاسر این شبه جزیره را فرا گرفته بود؛ لذا با تلاش و زحمات فراوان و سختیهایی که از طرف مخالفان کشید توانست یکتاپرستی که همان ذکر کلمه توحید و خداپرستی بود را رواج دهد اما چه شده که وهابیت، این فرقه به ظاهر مسلمان، با سخنان عجیب و غریب خود دیگران را از این ذکر باز میدارند و گوینده آن را کافر میدانند.
فتنه تکفیر از خطرناکترین فتنههایی است که در عصر حاضر، از طرف برخی از فرقههای تندرو و افراطی به ظاهر مسلمان یعنی وهابیت برای اسلام و مسلمین بنا نهاده شده است و سرچشمهی این فتنه و توطئه میتواند عوامل متعددی باشد از جمله اینکه یا از طرف دشمنان خارجی اسلام مانند قوم یهود و یا با همکاری منافقان داخلی که باز دستشان در دست دشمنان خارجی است و نقشههای آنان را عملی میکنند است.
محمد بن عبدالوهاب موسس فرقه ضاله وهابیت علی رغم مخالفت سرسختانه علمای زمان خود و حتی نزدیکانش که افکار او را مسموم و انحراف فکری او را باطل میدانستند دست از عقایدش نکشید و با حمایت حکومت آل سعود و استعمار انگلیس بر شبه جزیره عربستان سیطره یافت و شروع به نشر عقاید پوچ و باطل خود کرد و با فتواهای عجیبش خون مسلمانان را ریخت، او فتوا داد هر که در بلاد کفار باشد و هجرت نکند کافر است.
فرقه وهابیت از اساس و ریشه هیچ حرفی برای گفتن نداشتند چرا که این فرقه که موسس آن محمد بن عبدالوهاب است هم در زمان خود جایگاه نداشته و علی رغم تذکرات اطرافیان باز راه خود را ادامه داد تا اینکه مورد انتقاد علما و بزرگان قرار گرفت. او حتی در میان خانواده خود هم مورد نکوهش واقع شد، تا اینکه حکومت وقت و حمایتهای انگلیس باعث شد تا قوت و قدرت یابد و از اینجا بود که فتوای قتل همگان را صادر کرد.
از آنجایی که فرقه ضاله وهابیت بر اساس ضدیت با درک و شعور عقلی بنا نهاده شده از اسلام اصیل و واقعی فرسنگها فاصله دارد. لذا هم موسس آن و هم پیروانشان هیچ گاه از روی منطق سخنی درست را بیان نکردهاند. مثلاً بن باز و بن جبرین و دیگران هم تفکرات صحیحی از اسلام ارائه ندادند و تمام مذاهب اسلامی خصوصاً شیعه را برچسب کفر و ارتداد و شرک زدهاند و خون و مال و جانشان را مباح اعلام کردند.