نقد و بررسی مصحف فاطمه
مصحف فاطمه، سرچشمه جوشان معنویت و دانشها که از طریق وحی بر آن حضرت نازل گشته، مانند قبر مطهرش، رازی است سربسته که تا حدود بسیاری در پردهی ابهام مانده و در اختیار ما خاکیان نیست. از دیگر اتهامات وهابیون که همواره آن را تکرار کرده و در سطح وسیعی به آن دامن میزنند، اتهام وجود قرآن دیگری به نام «مصحف فاطمه نزد مهدی شیعیان» است که هنگام ظهور همراه خود میآورد و آیات آن غیر از قرآن موجود نزد مسلمانان است و ...
به عنوان نمونه «ناصر بن عبدالله قفاری میگوید: «در روایات اهلبیت آمده: عثمان بن عفان از علی (علیهالسّلام) مصحفی که فاطمه به اشارهی پدرش جمع کرده بود را خواست و با قرآنهای دیگری که نزد صحابه بود تطبیق داد و هر چه مطابق با قرآن بود، منتشر و مابقی را سوزاند،... ظاهراً شیعیان، داستان «مصحف خیالی فاطمه» را ساختهاند تا خود را از این تنگنا برهانند و بگویند: قرآنی غیر از قرآن موجود نزد مسلمانان ندارند.»[1]
در پاسخ میگوییم: مصحف فاطمه (علیهاالسّلام) کتابی است به املاء جبرئیل و دستخط امیرمؤمنان (علیهالسّلام) که در آن تمام حوادث و اتفاقات آیندهی جهان تا روز قیامت ثبت شده و چیزی درباره حلال و حرام در آن وجود ندارد. این مطلب از روایات فراوانی استفاده میشود که به دو روایت بسنده میگردد: حماد بن عثمان گوید: «از امام صادق (علیهالسّلام) شنیدم فرمود: در مصحف فاطمه (علیهاالسّلام) خواندم که در سال 128 هجری مخالفان مذهب و دعوت کنندگان به باطل اعلام وجود خواهند نمود. عرض کردم: مصحف فاطمه چیست؟ فرمود: با شهادت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، غم و اندوهی فاطمه (علیهاالسّلام) را فرا گرفت که فقط خدا اندازهی آن را میداند؛ به همینرو، خداوند فرشتهای را نزد فاطمه (علیهاالسّلام) فرستاد تا با همسخن شدن با وی، غم و اندوهش زدوده شود. فاطمه (علیهاالسّلام) این موضوع را با امیرمؤمنان (علیهالسّلام) در جریان گذارد؛ به همین رو حضرت فرمود: هر وقت آمدنش را احساس نمودی و صدایش را شنیدی به من خبر بده. فاطمه (علیهاالسّلام) چنین میکرد و امیرمؤمنان (علیهالسّلام) آنچه را میشنید، مینوشت تا در نهایت کتابی کامل گردید. سپس امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: در این کتاب از حلال و حرام چیزی نیست؛ بلکه آنچه در آن دیده میشود؛ دانش و آگاهی از حوادث و اخبار آینده است.»[2]
و در روایت دیگری أبوعبيده میگويد: «بعضی از شيعيان از امام صادق (عليهالسلام) سؤالاتی كردند، از جمله سؤال كردند: مصحف فاطمه چيست؟ حضرت مدتی سكوت كرد و سپس فرمود: شما از آنچه میخواهيد و نمیخواهيد بحث میكنيد (يعنی بعضی از پرسشها به قصد فهميدن نيست يا به دردت نمیخورد) فاطمه بعد از پيغمبر (صلیاللهعلیهوآله) هفتاد و پنج روز در دنيا بود و از فراق پدر بسياراندوهگين بود. جبرئيل امین محضرش میآمد و او را در مرگ پدر تسليت میداد و خوشحالش میكرد و غم و اندوهش را تخفيف میداد و از احوال و مقام پدرش خبر میداد و سرگذشت اولادش را پس از او برايش میگفت و علی (عليهالسلام) آن مطالب را مینوشت كه مجموع آن نوشتهها مصحف فاطمه (عليهاالسلام) شد.»[3]
پینوشت:
[1]. «أنّه ورد عن أهل البیت علیهم السّلام أنّ عثمان بن عفّان طلب من علیّ علیه السّلام مصحف فاطمة الّذی کانت هی سلام الله علیها دوّنته بإشارة من أبیها و طابقه مع المصاحف الاخری الّتی... .» اصول المذهب الشیعة الامامیة الاثناعشریة، ناصر بن عبدالله بن علی القفاری، ج 1، ص 268.
[2]. «عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (عليه السلام) يَقُولُ تَظْهَرُ الزَّنَادِقَةُ فِي سَنَةِ ثَمَانٍ وَ عِشْرِينَ وَ مِائَةٍ وَ ذَلِكَ أَنِّي نَظَرْتُ فِي مُصْحَفِ فَاطِمَةَ (عليها السلام) قَالَ قُلْتُ وَ مَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَي لَمَّا قَبَضَ نَبِيَّهُ (صلي الله عليه و آله و سلم) دَخَلَ عَلَي فَاطِمَةَ (عليها السلام) مِنْ وَفَاتِهِ مِنَ الْحُزْنِ مَا لَا يَعْلَمُهُ إِلَّا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَرْسَلَ اللَّهُ إِلَيْهَا مَلَكاً يُسَلِّي غَمَّهَا وَ يُحَدِّثُهَا فَشَكَتْ ذَلِكَ إِلَي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (عليه السلام) فَقَالَ إِذَا أَحْسَسْتِ بِذَلِكِ وَ سَمِعْتِ الصَّوْتَ قُولِي لِي فَأَعْلَمَتْهُ بِذَلِكَ فَجَعَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (عليه السلام) يَكْتُبُ كُلَّ مَا سَمِعَ حَتَّي أَثْبَتَ مِنْ ذَلِكَ مُصْحَفاً قَالَ ثُمَّ قَالَ أَمَا إِنَّهُ لَيْسَ فِيهِ شَيْ ءٌ مِنَ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامِ وَ لَكِنْ فِيهِ عِلْمُ مَا يَكُون.» کافی، شیخ الکلینی، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ج 1، ص 240
[3]. «عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ قَالَ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع بَعْضُ أَصْحَابِنَا عَنِ الْجَفْرِ... قَالَ فَمُصْحَفُ فَاطِمَةَ (عليها السلام) قَالَ فَسَكَتَ طَوِيلًا ثُمَّ قَالَ إِنَّكُمْ لَتَبْحَثُونَ عَمَّا تُرِيدُونَ وَ عَمَّا لَا تُرِيدُونَ إِنَّ فَاطِمَةَ مَكَثَتْ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ (صلي الله عليه و آله و سلم) خَمْسَةً وَ سَبْعِينَ يَوْماً وَ كَانَ دَخَلَهَا حُزْنٌ شَدِيدٌ عَلَي أَبِيهَا وَ كَانَ جَبْرَئِيلُ (عليه السلام) يَأْتِيهَا فَيُحْسِنُ عَزَاءَهَا عَلَي أَبِيهَا وَ يُطَيِّبُ نَفْسَهَا وَ يُخْبِرُهَا عَنْ أَبِيهَا وَ مَكَانِهِ وَ يُخْبِرُهَا بِمَا يَكُونُ بَعْدَهَا فِي ذُرِّيَّتِهَا وَ كَانَ عَلِيٌّ (عليه السلام) يَكْتُبُ ذَلِكَ فَهَذَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ عليها السلام.» کافی، شیخ الکلینی، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ج 1، ص 241.
افزودن نظر جدید