بهائیت وشیخیه
پيام مورخ 12 اسفند 1391 که توسط نهاد رهبری بیتالعدل برای بهائیان ساکن در ايران صادر شد، حاوی يک نکته مهم و يک تغيير رويکرد اساسی در تعالیم بهائیت بود. با بررسی اين پيام درمییابیم که تشکیلات بهائیت با رویگردانی از مبنای اساسی این فرقه که ممنوعیت دخالت در سیاست و امور حکومتی میباشد، به دنبال تحقق مرحلهی استقلال و عصر طلائی خود است.
به اذعان خواهر پیامبرخواندهی بهائی، با این میزان تناقضاتی که عقل آدمی هم (جدای از شرع)، از پذیرش ادعای حسینعلی بهاء بازمیدارد، تنها احمقهای زمان که مشک را از پشک (: سرگین گوسفند) تشخیص نمیدهند و معنی را از لفظ خالی تمییز نمیدهند؛ میتوانند از مسلک ساختگی بهائیت پیروی کنند.
ملا محمدجعفر نراقی از بابیهایی بود که بر جانشینی صبح ازل باقی ماند و با انشای کتابی به نام «تذکرة الغافلین»، به رد ادعای پیامبری حسینعلی بهاء پرداخت. او در این کتاب قصد داشته تا ثابت کند که پیامبرخواندهی بهائیت نه تنها هیچیک از ویژگیهای حجتهای الهی را نداشته، بلکه هیچ شباهتی با موعود علیمحمد باب نیز نداشته است.
حرص قدرتطلبی میان برادرانی که حسینعلیبهاء آنان را خلیفهی الهی برشمرد بود، جدایی انداخت و این دو برادر نیز به تبع پدر خود، در راه رسیدن به قدرت حتی از جنگ درون خانوادگی نیز پا پس نکشیدند و ضمن زیرپا گذاشتن وصیت پدر که آنان را از جدال بر سر جانشینی نهی کرده بود، به همگان ریشهی غیرالهی و واقعیت پوچ شعارهای صلح و دوستی بهائیت را نشان دادند.
جعل روایت و تغییر شکل روایات اسلامی، یکی از شیوههای معمول در استدلالهای بابیت و بهائیت است. همچنان که میبینیم روایتی که بهائیان برای انتساب رجعت حسینی بهاء، به پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) منتسب میکنند، نه تنها در بحارالانوار بلکه در هیچ کتاب حدیثی دیگر از منابع شیعه وجود ندارد.
به راستی کشوری که سیاههی جنایاتش را هیچ کتابی گنجایش ندارد، چگونه میتواند توسط مدعیان پیشوایی الهی، در زمانی که در اوج اشغالگری و ستمگری مستقیم بود، نماد عدالت و امید برقراری صلح جهانی خطاب شود؟! و اگر این ثناگوییها و خوشخدمتیها، چاپلوسی نیست، پس چیست؟!
پیامبرخواندهی بهائی از لحاظ ظاهری برای خود چهرهای خارق العاده و اعجازگونه متصور بوده است. اما دست قضا بر آن شد تا پردهی جلال جعلی که بهائیان برای پیشوای خود ساخته بودند کنار رود و برای همگان روشن شود که هرچه شایعه در مورد مقام و چهرهی خدای زندانی بهائیت گفته میشود، چیزی جز طبل توخالی نیست.
اشراق خاوری به نقل لوحی پرداخته که حسینعلی بهاء در آن، خبر از وعدهی نزول قواعد ادبی جدید مطابق با غلطهای خود داده، اما کثرت اشتغال او، مانع از انزال آن شده است. لذا بهائیان را موظف نمود تا غلطهای او را اصلاح کنند. اما آیا منظور بهاء از نازل نشدن وحی به دلیل اشتغالات، چیزی جز بافتنهای جدید بوده که فرصت آن را پیدا نکرده است؟!
یکی از کتابهای حسینعلی بهاء به نام ایقان، به عنوان بهترین گواه دانش غیبی و مظهریت او و و مخزن حقایق اسرار الهیهاش به شمار میآید. اما جالب است بدانیم پیامبرخواندهی بهائیت پس از انتشار آثارش از جمله کتاب ایقان، متوجه برخی غلطها و اشتباهات خود میگردد. به همین خاطر به هنگام نشر مجدد بارها مورد بازبینی و اصلاح قرار میگیرد.
عبدالبهاء ادعا میکند که پدرش حسینعلی بهاء، با آنکه معلّمی نداشته، فصاحت و بلاغتش چنان محیّرالعقول بوده که تمامی فصحا و بلغای عرب را به اعتراف وا داشته است! این ادعا در حالیست که یکی از ایرادات اساسی به آثار مدعی پیامبری بهائیت، اشکالات ادبی و محتوایی وارد به آنهاست؛ تا جایی که بهائیان را به اصلاح آثار شبه وحیانی او مجبور ساخت!
میرزا موسی کلیم (: برادر بهاء و صبح ازل) در نصیحت صبح ازل از او میخواهد بخاطر حقوقی که حسینعلی نوری در دوران کودکی، به واسطهی مشق گفتن بر آنان داشته، به او ایمان بیاورد. اما چگونه حسینعلیبهاء قبل از آنکه ادعای اُمّی بودن داشته باشد، به برادران کوچکتر خود مشق میگفت و کسی هم از علم لدنی او در آن دوران سخنی نگفته و یا تعجب نکرد؟!
گروهی از زنان بهایی، با شناسایی خانوادههای بیبضاعت افغان در ایران، فرزندان این قشر را به پارک، استخر، باغ گلها، سرزمین بازیها و... برده و به بهانه کارهای بشردوستانه، آنان را به فرقه بهاییت جذب میکردند.
پیامبرخواندهی بهائیت در ابتدا و پس از مرگ علیمحمد باب، چند صباحی برای جذب بابیان به خود و زمینهچینی برای نسخ آیین بیان، صبح ازل را جانشین باب و.ولیامر واجب الطاعه خود و بابیان میدانست. او در ادامه با خیانت به صبح ازل، پیش از تحقق احکام و اهداف بابیت، اقدام به تشکیل فرقهای مستقل به نام بهائیت نمود.از اینرو عبدالبهاء، وصیت باب به جانشینی صبح ازل را جعلی توسط بهاء میداند.
یکی از بهانههایی که اعضای تشکیلات بهائیت به وسیلهی آن، سعی در ایجاد نفرت علیه حکومت و تخریب جمهوری اسلامی ایران را دارند، ارتباط کشورمان با دولت روسیه است. در این راستا با طرح مسائلی نظیر، جدا کردن مناطقی از ایران توسط امپراطوری روستزار را بهانهای برای خیانت جمهوری اسلامی به ایران در پی این ارتباط مطرح میکنند.