اشراق خاوری و توجیه غلطنویسی بهاء
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ روش پیامبرخواندهی بهائیت در برخورد با غلطهای ادبی و لغویاش دوگانه و مزورانه بوده است. وی از طرفی کسانی را مأمور به بررسی و تصحیح آثارش نمود و از طرفی در آثار مختلف خود، به صراحت از این غلطنویسیها دفاع کرده است.
از اینرو اشراق خاوری (از مبلّغان سرشناس بهائیت)، مانند حسینعلی بهاء اصرار داشت که غلطهای ادبی و لغوی آثار بهاء را نباید تصحیح کرد. وی در مقدمهی کتاب "رساله ایام تسعه"، ضمن دفاع و توجیه این غلطها، لوحی از حسینعلی نوری آورده که در آن بر ضرورت این غلط نویسیها تأکید شده است. حسینعلی بهاء در ابتدای این لوح، خبر از وعدهی نزول قواعد ادبی جدید مطابق با غلطهای خود داده، اما کثرت اشتغال او، مانع از انزال آن شده است:
«... فی الحقیقه آنچه نازل (شده)، همان صحیح بوده و خواهد بود. در أرض سرّ (: ادرنه) اراده چنان بود که قواعدی در علم الهیه نازل شود (: یعنی بنا بر آن بود که قواعد ادبی جدیدی مطابق با غلطهای ما (بهاء) نازل شود) تا کل مطلع باشند. نظر به احزان (: بخاطر اندوه) وارده و اشتغال متواتره و ابتلاهای متتابعه تأخیر افتاد. العلم فی قبضته یقبله کیف یشاء (یعنی خداوند هرطور که بخواهد میتواند قواعد را تغییر دهد)».[1]
پیامبرخواندهی بهائی در ادامه مدعی شد که برای توجیه غلطهای او میبایست از قواعد ظاهری ادبی صرفنظر کرد و با تقدیر گرفتن حروف، متعدی کردن فعل لازم و بالعکس و توجیهاتی از این قبیل، غلط نویسیهای او را صحیح فرض نمود.[2]
اما در پاسخ به خبر بهاء از وعدهی ناکامش در انزال قواعد و توجیه غلطهایش میگوییم:
اولاً: طبق این گفتار معلوم میشود که منظور بهاء از نازل نشدنِ از آسمان، بافتن قواعد جدید است که فرصت جعل آنها را پیدا نکرده است. و گرنه بحث وحی و الهام الهی و نازل شدن از آسمان، کاری به غم و غصه و اشتغالات پیامبران ندارد. در غیر این صورت، مگر نه آن است که دربارهی پیامبران گذشته وحیهای الهی در حالات اندوه یا نشاط یا جنگ و جهاد برای آنها نازل میشده است؟!
ثانیاً: حسینعلی بهاء پذیرفته است که در آثارش، عبارت و کلماتی وجود دارد که با قواعد عربی ناسازگار است. با این حال، این مدعی پیامبری ایرانی و فارسی زبان، چه اصراری به عربینویسی آثار به اصطلاح وحیانی خود داشته است؟! مگر نه آن است که قرآن کریم، همزبانى هر پیامبر با قوم خویش را یک اصل كلى و فراگیر معرفی نموده است: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُول إِلاّ بِلِسانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ [ابراهیم/4] و ما هیچ پیامبرى را جز به زبان قومش نفرستادیم تا حقایق را براى آنان بیان كند».
ثالثاٌ: حسینعلی بهاء در توجیه غلطهایش دچار تناقض گویی شده است؛ چرا که از طرفی تأکید میکند «فی الحقیقة آنچه نازل (شده)، همان صحیح بوده و خواهد بود»[3]، یعنی تبعیت از قواعد قوم لازم نیست و از طرف دیگر تأکید مینماید هرجا عبارتی خلاف قواعد از وی دیده شد، چیزی در تقدیر بگیرید تا درست شود و موافق قواعد ادبی گردد!
آری؛ نه تنها منتقدین بهائیت، بلکه مبلّغان سرشناسی از بهائیت همچون اشراق خاوری و سایر بزرگان بهائی نیز به غلطهای حسینعلی بهاء اعتراف کردهاند که در این میان میتوان به فاضل مازندرانی در کتاب اسرارالآثار اشاره کرد. وی در جلد اول ذیل واژهی ایقان، به وجود غلطهای ادبی در ایقان اقرار کرده است و نمونههایی از آن را آورده است.[4] با این حال، بهائیان به جای متنبه شدن نسبت به ساختگی بودن این مسلک، به توجیهات متناقض روی آوردهاند!
پینوشت:
[1]. اشراق خاوری، رساله ایام تسعه، بیجا: لجنهی ملّی امور احبّای ایرانی در آمریکا، چاپ ششم، 1981 م، مقدمهی کتاب.
[2]. همان.
[3]. همان.
[4]. فاضل مازندرانی، اسرارالآثار، ج 1، ص 268.
افزودن نظر جدید