بهائیت وشیخیه
مجلهی اخبار امری بهائیت، به سخنرانی عبدالبهاء، در محافل ماسونی آمریکا اشاره کرده است. او در این سخنرانیها، آرزو و مقصود خود را با محافل ماسونی یکی دانسته است. لذا از آنجا که هدف باطنی فراماسونری، مبارزه با ادیان، به خصوص دین اسلام است؛ عبدالبهاء نیز به عنوان رهبری اسلامستیز، هدف خود را با مجامع ماسونی مشترک یافته است.
پیشوایان بهائیت تلاش نمودند تا شخصیت فاطمه برغانی (ملقب به قرة العین) را با زنان برگزیدهی الهی مقایسه و او را هم ردهی ایشان قرار دهند. اما بر خلاف این تلاشها، قرة العین با بیعفتیها و بیبند و باریهایش، بیشتر به زنی فاجره شباهت دارد. با این حساب، چگونه میتوان زنی فاجره را همردهی زنان پاک و برگزیدهی الهی دانست؟
عباس افندی دومین پیشوای بهائیت، تا جایی شیفته و دلدادهی استعمارپیر بود که در سخنرانیاش در این کشور، خود را نمایندهی ایران معرفی و ایرانیان را فدایی انگلیسیها خواند. اما به راستی، عبدالبهایی که مطرود ایران به شمار میرفت، چگونه خود را به عنوان نمایندهی ایرانیان معرفی و مردم ایران را فدایی انگلیس ستمگر خواند؟!
با توجه به حمایت همهجانبهی آمریکا از بهائیت، بهائیان موظفند تا هرگونه خدمتی (از جمله جاسوسی) را به آنها بنمایند. از اینرو اسناد، حکایت از ارتباط اطلاعاتی متقابل میان بهائیت و آمریکا وجود دارد. اما به راستی چگونه میتوان شعار عدم مداخله در امور سیاسی سر داد و در عین حال، جاسوسی و خیانت به وطن، جرم مشترک مجرمین بهائی باشد؟!
عبدالبهاء اولین و اساسیترین آموزهی بهائیت را جستجوی آزادنهی حقیقت معرفی کرده است. این در حالیست که در عمل، تحریجویانِ جدا شده از این فرقه مورد مجازاتهای سخت تشکیلات بهائیت قرار میگیرند. اما به راستی فرقهای که بر خلاف اولین اساس خود، مخالفین برگشتهاش را مورد پیگرد قرار میدهد، چگونه میتواند منادی رفع خصومتهای دینی باشد!
پیامبرخواندهی بهائیت "ادب" را لباس منتخب خود دانسته و عدم انسان بیادب را بر وجودش راجح دانسته است. اما آیا گاو و گوساله خطاب کردن برادر خود، حرام زاده و لایق آتش دانستن تمامی مخالفین، توهین به شیعیان، ترکزبانان، مردم سوریه و...، نشان از ادب این مدعی پیامبری دارد؟! آیا این دورویی، نشان از رسوایی حسینعلی بهاء ندارد؟!
پیشوایان بهائیت، تحقق عدل و داد حقیقی و رفع ظلم و جور را از اهداف و وظایف بیت العدل برشمردهاند. اما با حدود گذشت بیش از نیم قرن از تأسیس این نهاد، نقض صریح حقوق اولیهی بشری در سرتاسر دنیا رو به افزایش است. با این حال، بیت العدل حتی در خصوص جنایاتی که در بیخ گوشش (فلسطین و لبنان) رُخ میدهد، حاضر به توصیهی زبانی هم نیست.
پیامبرخواندهی فرقهی بهائیت، با توجیه اینکه کسی لایق شنیدن نغمات او نیست، بارها دستور به نابودی نوشتهجات به اصطلاح وحیانی خود میداد. این ابهام رفتاری پیامبرخواندهی بهائیت، پژوهشگران را به این باور رساند که نوشتههایی که پیامبرخواندهی بهائیت نابود میکرده، در واقع سیاه مشقها و تمرینهای او برای نوشتن الواح اصلی بوده است!
عبدالبهاء در راستای اجرای هدف استعمار در سلطهپذیری ملّتها به وسیلهی زدودن تعصبات وطنی، حکم به مرحمت و تسلیم شدن در برابر گرگصفتان مهاجم صادر کرده است. وی در عین حال، نتیجهی مرحمت در برابر گرگها را ظلم بر بیگناهان قلمداد کرده است. با این حال، آیا مرحمت بر متجاوزین گرگصفت، خیانت به مظلومان بیپناه نیست؟!
سیداسماعیل زواره، در سال 1284 هجری پس از پی بردن به باطن پلید بهائیت، در مسیر کاظمین برای توبه و برائت از بهائیت، توسط بهائیان به قتل رسید. اما به راستی که چگونه میتوان بهائیت را حامل پیام صلح و نزاعستیزی دانست در حالی که گویا چنین سخنانی نزد آنان، تنها بر روی کاغذ از اعتبار برخوردار است.
دینسازان فرقهی بهائیت در احکام ساختگی خود، استعمال هرگونه مسکرات را حرام قطعی اعلام کردهاند. این در حالیست که به اعتراف نزدیکان برگشتهی حسینعلی نوری، وی اعتیاد بسیاری به مشروبات و مسکرات داشته و تا جایی مست میکرده که به تعبیر عبدالحسین آیتی، حتی صد نفخ صور هم توان به هوش آوردن او را نداشته است.
پس از مرگ شوقی افندی، شخصی به نام جمشید معانی، ادعای پیامبری خود را مطرح کرد. وی با ادعای تدام فیض الهی پس از حسینعلی بهاء و عبدالبهاء در تجدید ادیان، خود را پیامبر موعود حسینعلی نوری خواند. اما فرقهای که یکی از دلایل حقانیت خود را فیض الهی در تجدید ادیان برمیشمارد، به مخالفت جدی با این مدعی پیامبری پرداخته است.
یکی از خیانتهای بهائیان به ایران را میتوان زمینهسازی برای ورود مستشاران آمریکایی (از جمله مورگان شوستر آمریکایی)، با هدف تأمین منافع آمریکا و تقویت نفوذ بهائیت در ایران برشمرد. از اینرو تحریک آمریکاییها توسط عبدالبهاء، برای نفوذ و تسلط بر ایران و چپاول منابع این کشور، از این تاریخ به بعد کلید خورد.
پیامبرخواندهی بهائیت، ادای احترام به بستگان خود را امری از جانب خدای تعالی معرفی نموده است. این در حالیست که پس از مرگ او، فرزندانش بر سر جانشینی بنای اختلاف نهاده و یکدیگر را مورد لعن و فحاشی، و طرد و تکفیر قرار دادند. بنابراین، پیشوایان بهائیت، خود اولین ناقضان این امر به اصطلاح الهی به شمار میآیند.